Oshorahaiii♨️
تو باید بر اساس نور خودت زندگے کنی، نه بر اساس نور فردے دیگر.تمام دنیا پر از بردگان است فقط به این دلیل ساده که همه بر اساس دیگران زندگے میکنند؛
نمایش بیشتر- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
در حال بارگیری داده...
مراقبه سی ام خرداد 🌻🍃 عشق، مراقبه و حقيقت همگي به قدرت زيادي احتياج دارند. تو بايد منسجم و يكپارچه باشي. انسانهاي معمولي تكه تكه هستند. هزاران تكه در آنان است و يكپارچگي ندارند. ضعيف بودن همان تكه تكه بودن است و يكپارچه بودن همان قدرتمند بودن. و هرگاه تو يكپارچه شوي، به معناي واقعي به يك فرد تبديل مي شوي. فرد يعني تقسيم ناپذير، تجربه ناپذير. فرد شدن قدرت مي آورد و قدرت زيربناي خداوند است. مراقبه ابزاري است براي به هم دوختن تكه هاي تو، حل كردن آنها در هم، ايجاد نوعي وحدت در تو و ايجاد مركزي در وجودت. آنگاه كه اين مركز شروع به رشد كند براي رفتن به سوي ناشناخته شهامت كافي مي يابي. دل به دريا مي زني. و خدا همواره از تو مي خواهد كه دل به دريا بزني- فقط آنگاه مي تواني شادمان، عاشق، حقيقي و الهي شوي. #اشو @selfknowledge_Consciousness
مراقبه بیست و نهم خرداد 🌻🍃 عشق ژرف ترين پديده اي است كه مي تواند در وجود فرد راه يابد. عشق بر دروني ترين هسته رخنه مي كند و روشني مي بخشد. تو را از نور سرشار مي كند. تو از خود نور مي پراكني. حتي در عشق معمولي نيز چنين اتفاقي مي افتد و همه اين را مي دانيم. اگر به شخصي كه عاشق شده بنگريم او را از قبل متفاوت مي بينيم. چهره اش تابناك است و درخشش ويژه اي در او به چشم مي خورد. حتي در عشق معمولي نيز فرد نوراني مي شود. ولي در مورد عشق ميان تو و كل هستي چه مي توان گفت؟ در اين عشق تو همه نور مي شوي. بدنت ديگر يك جسم نيست، انرژي ناب است. تبديل به شعله آتش مي شوي. شعله اي كه تمام آرزوها، تمام ميل و هوسهايت را مي سوزاند. تو را بخشي از آتش خدا مي گرداند. نور عشق شو! در عشقي سوزان با زندگي به سر بر. عشقي سوزان بكار مي آيد، عشق نيم گرم كارگشا نيست. بايد كه مشعل زندگي را از هر دو طرف آن مشتعل سازي. آنگاه حتي لحظه اي كوتاه، طولاني تر از ابديت خواهد بود. #اشو @selfknowledge_Consciousness
مراقبه بیست و هشتم خرداد 🌻🍃 عشق، تو را رها مي سازد. هرقدر بيشتر عشق بورزي، رهاتر مي شوي. در نهايت، رهايي ابرها را به دست مي آوري. ابرها كاملا رهايند. هيچ شكل ثابتي ندارند. پيوسته دگرگون مي شوند و پيش بيني ناپذيرند. لحظه اي شبيه به فيل به نظر مي رسند، لحظه اي ديگر شبيه پلنگ. هيچگاه نمي داني. لحظه اي به سمت شرق حركت مي كنند، لحظه اي ديگر به سمت غرب. كاملا رهايند و در هيچ جا ريشه ندارند. ابرها هيچ ريشه اي در زمين ندارند، از اين رو هيچ وابستگي ندارند. ابرها دل بسته چيزي نيستند. چيزي نگران و پريشانشان نمي كند. عشق نيز چنين است: بدون هيچ ريشه اي، بدون هيچ قيد و بند، چون ابر در رهايي كامل شناور است. #اشو @selfknowledge_Consciousness
مراقبه بیست و هفتم خرداد 🌻 🍃 يگانگي ات را به ياد داشته باش! به خودت عشق بورز و احترام بگذار. نداي درونت را محترم بشمار. به آن گوش بده و از آن پيروي كن. بهتر است با پيروي از نداي درونت به جهنم بروي تا با پيروي از كسي ديگر به بهشت بروي، زيرا آن بهشت حتي ناخنكي از بهشت نخواهد بود. پيروي تو از او كوركورانه خواهد بود. به خود احترام بگذار و به ديگران نيز. به خودت عشق بورز و به ديگران نيز. تنها اين تغيير كوچك در نگرش تو مي تواند تحولي بنيادين ايجاد كند. مي تواند وجودت را از اين رو به آن رو كند. #اشو @selfknowledge_Consciousness
مراقبه بیست و ششم خرداد 🌻🍃 اگر بتواني در برابر طوفانهايي كه عشق به پا مي كند پايدار بماني، زندگي ات شروع به رشد مي كند. و با بيشتر شدن ايستادگي تو در برابر موانع و مشكلات، وقتي كه چنان عميق ريشه بدواني كه هيچ چيز نتواند تو را از ريشه درآورد- هيچ مشكلي نتواند تو را درهم بشكند و در تمام بحرانها منسجم و استوار بماني- سپاسگزار عشق خواهي شد، زيرا تنها از راه آن مشكلات بوده كه اين انسجام و استواري ايجاد شده است. و آنگاه تو شروع به فراتر رفتن از عشق مي كني- و اين همان معناي جذابيت است. آنگاه كه تو عشق بورزي ولي عشق نتواند هيچ مشكلي براي تو ايجاد كند، جذاب مي شوي. بدن، ذهن و روحت زيبايي خيره كننده اي مي يابند. اين سه در آن هماهنگي پرجذبه به هم مي پيوندند. اما اگر از عشق دوري كني، راهي نخواهي يافت. هرگز از عشق و مشكلاتي كه به بار مي آورد نگريز. با آنها رو در شو. مشكلها و دردسرها را بپذير اما در عين حال آرام و آسوده باقي بمان. #اشو @selfknowledge_Consciousness
مراقبه بیست و پنجم خرداد 🌻🍃 موسيقي آنگاه ناب است كه حتي به ساز موسيقي نيز نيازي نيست. سكوت موسيقي است، موسيقي ناب. طرفداران ذن ( zen ) مي گويند نهايت روشني، چون صداي يك دست است. اگر با دو دست كف زده شود، يك تصادم و اصطكاك به وجود مي آيد. زمانيكه با يك دست كف زده شود هيچ صدايي ايجاد نمي شود و آن سكوت، نهايت موسيقي است. عشق نهايت موسيقي است. عشق حتي به معشوق نياز ندارد. اگر به معشوق احتياج باشد، آن عشق، يا عشق حيواني است و يا دست بالا، عشق انساني. اما وقتي كه پاي هيچ معشوقي در ميان نيست عشق، الهي است. پس مساله روابط عاشقانه مطرح نيست. حتي مساله اين نيست كه تو عاشق باشي. مساله اين است كه تو خود عشق باشي. آنگاه تو موسيقي مي شوي. آواز مي شوي. عشق، ديگر يك كيفيت نيست، يك فعاليت نيست، بلكه خود وجود توست. و آنگاه كه عشق عين وجود تو شود، در درونت شور و نشاطي عظيم به پا مي خيزد. هيچ صدايي نيست. هيچ ساز موسيقي نيست اما تو يك موسيقي آسماني مي شوي... موسيقي اي كه ساخته نشده است... با روي آوردن به درونت بي درنگ چيزي را مي شنوي. بي درنگ سرشار از چيزي مي شوي كه قابل بيان نيست. توصيف ناپذير است. عشق نزديكترين چيز به آن است.…