👨‍👩‍👦صَِدَِاَِیَِ زَِنَِدَِگَِــیَِ❣

یه روز یکی ازم پرسید عشق چیه. گفتم آتیشه گفت مگه اونو دیدی؟ گفتم نه توی آتیش سوختم من میخوام حرف بزنم ولی هی میام حرف بزنم میبینم همه جمله هام با کاش شروع میشه. و چقدر بده پر از حرفهای نگفته باشی. تنها راهت بشه نوشتن. دیشب خوابت دیدم از طرفی ترس بود و دلهره و از طرفی هم چه خواب شیرینی بود دیشب توی خیابون های پر از بهار  قدم میزدیم چه حس زیبایی بود وقتی با تو هم قدم شدم صدای نفسهات ، قدمهات ، بوی عطرت تمام رو شُل کرده بود. واقعا اون لحظه بودی وقتی به خودت میای و سرت بر میگردونی فقط سایه ات رو میبینی که بیشتر از همیشه قد کشیده. صدای جیرجرک میاد که توی دل تاریکی شب مثل بوق قطاری میپیچه داخل گوشت. گوشات محکم میگیری که نشنوی. از این طرف باد میاد و درختا رو تکون میده صدای سوسوی باد و خیابونی خلوت نگاه به بغلت میکنی که روزی کسی بود تو این شیا همراهیت میکرد. از درون میشکنی بغض میکنی. صدای بهم خوردن پنجره میاد. که یدفعه از خواب بیدار میشی. بالشت از گریهای شبونه خیس شده. این خیلی سخته هر شب کابوس ببینی فکر کنی آمده بعد که به‌ خودت بیای ببینی. همش یه کابوس بوده حالت خراب میشه‌ خودتو بغل میکنی ، اینجا همسفر باد میشی خودتو رها میکنی تو کوچه پس کوچه های خیابونای های شهر. من تنهایم رو با گل سرخی دور ریختم. اما تنها تر از من عابری بود که گل رو برداشت. صدای خش خش برگها که زیر پای عابران میاد بدترین صدا میشه برات همونایی که روزی بهترین صدا بود. این روزا به کوچه باغ ها که میرم آهسته قدم میزنم سخته پراز حرفای نگفته باشی نتونی بگی. قلم بود و دفتر کاش میشد برگشت به همون گذشته تا.زندگی رو از نو بنویسم. باور کنین سردرد های بعد از گریهای شبونه با هیچ قرصی خوب نمیشه. رفیق میدونی چقدر بده که از بغض گلو درد بگیرى اما همه بهت بگن لباس گرم بپوش آخه لعنتی مگه رفتنت چقدر بود که تمامم رو از زندگیم با خودت بردی. شدم ‏‌مثل همون ماهی ک نمیتونه بارونو حس کنه منم نفهمیدم چجوری رفتی. چقدر بده زخمی که دیده نمیشه اما دردش زیاده عاقبت یه روز من از#دلتنگی تو تمام میشم. یه روزی تمام حرفام رو تبدیل میکنم به کتابی. و از خونشون واژها رو زنده میکنم.. من دیگه پشت به قافیه کردم شاید ، شاید برسم به تو اما در جنگ نابرابر عقل و دل هرچه قلم برقصه رو کاغذ فقط اسم تو میاد. آخرش یه روز از فکر کردن به تو دست میکشم میرم سراغ کارهای ناتموم زندگیم حرفهای نگفته شعرهای نگفته نشست و برخاست با سایه ها خیابون گردی کارهام که تمام شد من میمونم و یک عالمه وقت من میمونم و تحمل ثانیه های سخت! اون وقت که میشینم و سر فرصت به تو فکر می کنم یا من تموم بشم یا تو اما این یه واقعیته که هیچ زبونی تحمل بار سنگین دلتنگی رو نداره، واسه همینه که انسان هرچقدر بیشتر دلتنگ باشه ساکت‌تر میشه. ((تمام عُمر خندیدیم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که دیگر من نمیخندم)) #مهــدی_محمـــودی

با همه‌ی شخصیت‌هام صحبت کردم؛ هیچ‌کدوم حالشون خوب نبود.

از دور تو را دوست دارم بی هیچ عطری، آغوشی،لمسی یا حتی بوسه‌ای تنها دوستت دارم از دور.

انقدر تو زندگی شخصیِ آدما جست و جو نکنید شما گوگل نیستید :)

هرچیزیو که واقعا دوس داری پرایوت نگه دار.

نمی‌دونم کی هستی و کجا هستی فقط جون مادرت رو عرقت ادکلن نزن.

‏+ بد‌تر از دوست‌داشتنِ یه طرفه؟ - دلتنگیِ یه طرفه