| عَهدِ آدَمْ |

امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. -آیت‌الله حائری شیرازی رحمت‌الله

روايت است كه چون تنگ شد بر او ميدان فتاد از حركت ذوالجناح وز جولان ‌ نه سيد الشهدا بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت ‌ كشيد پا ز ركاب آن خلاصه ي ايجاد به رنگ پرتو خورشيد، بر زمين افتاد ‌ هوا ز جور خالف، چو قيرگون گرديد عزيز فاطمه از اسب سرنگون گرديد ‌ بلند مرتبه شاهي ز صدر زين افتاد اگر غلط نكنم، عرش بر زمين افتاد

اصلا دست و دلم نمیره مقتل بذارم… یه شعر میذارم براتون که زیاد شنیدید همین برای روز عاشورامون بسه که دق کنیم فقط چشماتو ببند بیت هاش رو تو ذهنت به تصویر بکش .

ای حاجیِ کربلا عاشورا ،عید قربان تو بود قبول باشه ارباب…🖤

من تو روضه های خواهر برادری حضرت زینب و امام حسین ،به داداش خودم فکر میکنم تا بتونم یکم خانوم رو درک کنم؛ داداش خیلی عزیزه اخه بچه ها…خواهر تحمل یه درد و خراش کوچیکم نداره رو داداشش…ادم‌حاضره خودش هر دردی بچشه ولی داداشش نه… اصلا خواهر به برادرش حس مادرانه هم داره …حالا فکر کن از دار دنیا یه برادر برات مونده باشه! اونم ببرن تو گودال؟ وای از دل زینب…وای💔

قربون ا‌ون دستایی که امشب داره خار های بیابون رو میکنه …

امشبی را شهِ دین در حرمش مهمان است عصر فردا…

گریه کردم که فقط زخم تنت خوب شود گیرم این اشک به درد صف‌محشر نخورد

شایدم برای امام حسین جونِ ما، ارزش گرفتن نداره

خیلی جون سختیم که تا امشب زنده موندیم