کتاب هایلایت

ذهن شما در کنترل نیست،این شمایید که کنترل ذهنتان را دارید. هنگامی که افکار کهنه سعی می کنند به ذهن شما بازگردند و به شما بگویند که: تغییر کردن سخت است،باید فرماندهی ذهن را در دست بگیرید و به ذهنتان بگویید: هم اکنون انتخاب من این است که باور کنم تغییر دارد به کاری آسان برایم تبدیل می شود. 📚قدرت شگرف درون²¹ ✍️لوئیز ال هی

زیبایی سلمی در هاله دور چهره اش است نه در مو های طلایی او و نیز در چشمان شهلا و بزرگش نیست بلکه در روشنایی و نوری است که از آن به بیرون می تراود و نیز در لبان صورتی رنگش نیست،بلکه در شیرنی کلماتی است که از آن دو لب زیبا و خوشرنگ خارج می شود. زیبایی سلمی در تناسب اندام و ظاهر جسمی او نیست بلکه در بزرگی و عظمت روحش است که شبیه شعله نورانی است که میان لاهوت و ناسوت،میان زمین و آسمان امتداد دارد. 📚بالهای شکسته ⁴⁶ ✍️جبران خلیل جبران

📚معرفی کتاب موضوع:داستان های برزیلی نویسنده:پائولو کوئلیو خلاصه ای از فصل اول تا هشتم کاراکتر اصلی رمان با دختری آغاز می شود در کشور برزیل🇧🇷 به نام ماریا. ماریا دختری که اولین بار در یازده سالگی درگیر عشق یک طرفه ای می شود و هرگز معشوق از عشق ماریا خبر ندارد. در پانزده سالگی عاشق پسری دیگر می شود و این بار اشتباه اول را تکرار نمی کند و باهم دوست می شوند ولی بعداز مدت کوتاهی ماریا خیانت پسر را میبیند و تصمیم میگیرد تا دیگر عاشق کسی نشود. ماریا نوزده ساله شد و در یک فروشگاه پارچه مشغول به کار می شود بعداز دوسال کار در فروشگاه روزی تصمیم می گیرد به سفر یک هفته ای برود در آن سفر با مردی سوئیسی آشنا میشود و آن مرد پیشنهاد اسکان و درآمد دلاری میدهد ماریا پیشنهاد وسوسه انگیز پولدارشدن و مشهور شدن را نمی تواند رد کند چون تحقق آرزو هایش با این تصمیم هموار می شد ،درآمد خوب،همسر خوب و ماجراجویی... ماریا تصمیم خود را گرفت و راهی کشوری شد که پنیرهای گوناگون،شکلات های خوشمزه و ساعت های گران قیمت آن شهره جهانی دارد یعنی کشور سوئیس🇨🇭... #پارت_اول

📚معرفی کتاب موضوع:داستان های برزیلی نویسنده:پائولو کوئلیو خلاصه ای از فصل اول تا هشتم کاراکتر اصلی رمان با دختری آغاز می شود در کشور برزیل🇧🇷 به نام ماریا. ماریا دختری که اولین بار در یازده سالگی درگیر عشق یک طرفه ای می شود و هرگز معشوق از عشق ماریا خبر ندارد. در پانزده سالگی عاشق پسری دیگر می شود و این بار اشتباه اول را تکرار نمی کند و باهم دوست می شوند ولی بعداز مدت کوتاهی ماریا خیانت پسر را میبیند و تصمیم میگیرد تا دیگر عاشق کسی نشود. ماریا نوزده ساله شد و در یک فروشگاه پارچه مشغول به کار می شود بعداز دوسال کار در فروشگاه روزی تصمیم می گیرد به سفر یک هفته ای برود در آن سفر با مردی سوئیسی آشنا میشود و آن مرد پیشنهاد اسکان و درآمد دلاری میدهد ماریا پیشنهاد وسوسه انگیز پولدارشدن و مشهور شدن را نمی تواند رد کند چون تحقق آرزو هایش با این تصمیم هموار می شد ،درآمد خوب،همسر خوب و ماجراجویی. ماریا تصمیم خود را گرفت و راهی کشوری می شود که پنیرهای گوناگون،شکلات های خوشمزه و ساعت های گران قیمت شهره جهانی دارد یعنی کشور سوئیس🇨🇭 می شود... #پارت_اول

۲ تیر زادروز           #صمد_بهرنگی معلم، منتقد اجتماعی، مترجم، داستان‌نویس، و محقق در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. کتاب ماهی سیاه کوچولوی بهرنگی مدت‌ها نقش بیانه غیررسمی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران را ایفا می‌کرد. بهرنگی دربارهٔ خودش گفته‌است: «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نمی‌بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. » پدرم می‌گوید: «اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیش‌تر نصیب تو نمی‌شود. برخی از #آثار تلخون و چند داستان دیگر، 1342 بی نام، 1344  اولدوز و کلاغ ها، 1345 کچل کفتر باز، 1346 پسرک لبو فروش، 1346 ماهی سیاه کوچولو، 1347 پیرزن و جوجه طلایی اش، 1347 یک هلو هزار هلو، 1348 کوراغلو و کچل حمزه، 1348 اهمیت ادبیات کودک دومرول روحش شاد و یادش جاودان🖤

یک کتاب فروشی در شهر اوزاکای ژاپن تفاوت فرهنگی میان ما و ژاپن به آسانی با مشاهده عظمت و تعداد کتاب‌های موجود در این فروشگاه قابل درک است..

جایی که منجلاب گه است دم از اصلاح زدن خیانت است. اگر به یک تکه آن انتقاد بشود قسمتهای دیگرش تبرئه خواهد شد. تبرئه شدنی نیست. باید همه‌اش را دربست محکوم کرد و با یک تیپا توی خلا پرت کرد. چیز اصلاح‌شدنی نمی‌بینم... ✉️نامه به حسن شهید نورایی ✍️صادق_هدایت

دخترک در مدرسه گیج بود. در عین حال،احساس ارامش داشت. می دانست خواستن مداد،بهانه ای برای باز کردن سر  صحبت بوده،زیرا وقتی پسرک نزدیک می شد ماریا به وضوح خودکاری را که در جیب کت پسرک را می دید. 📚یازده دقیقه ¹³ ✍️پائولوْ کوئلیو

می دانست خواستن مداد،بهانه ای برای باز کردن سر صحبت بوده،زیرا وقتی پسرک نزدیک می شد،ماریا به وضوح خودکاری را که در جیب کت داشت می دید. 📚یازده دقیقه ¹³ ✍️پائولوْ کوئلیو

کتاب خواندن یعنی به جای انکه با مغز خود بیاندیشیم،با مغز غریبه ای فکر می کنیم. با سلام دوستان اگه تایم ازاد دارید و مایل باشید تمامی کتاب های که لیست شده رو میتونید به صورت امانت در اختیار داشته باشید استفاده کنید و قسمت های مهم رو هم با بقیه به اشتراک بگذاریم. لیست رو در داخل کانال زیر همین پست قسمت کامنت ها میزارم.