♔︎ "سیاهی مطلق" ♔︎

نیاز دارم برم کنسرت یاسینی بگه "حیفِ‌تو،حیفِ‌عشق‌ما" بعد میکروفونو بگیره سمت جمعیت از تهِ دلم بگم: "شدی‌دوست‌داشتنی‌ترین‌اشتبام"

-text -🍓🍭

#New🍡

~تیره و از نگاه من رنگی ترین.

دیگه نمیتونم مثل قدیم با ادما ارتباط بگیرم."

ميدوني رابطمون مثل چي بود برام؟ مثل يه تلاشي كه هيچوقت ثمرهٔ موفقيتشو نديدم. مثل كاري كه با ذوق و جديت شروع كردمش ولي هيچوقت نشد به ته برسونم. مثل راهي كه ميخواستم تا اخرش برم ولي وسطاش كوه آوار شد رو سرم و نشد. ميدوني؟ رابطمون واسم مثل يه پروندهٔ نيمه بازه كه نه ميشه ادامش داد و نه ميشه بستش و تمومش كرد.. ولي واسه تو خيلي وقته كه اين پرونده مختومه شده.. خيلي وقته بيخيالِ اين كارِ نيمه انجام و راهِ نيمه رفته شدي. نه فقط تو، هردومون! دوتا آدمه بي خاصيت كه نتونستن اين راهو تا آخرش برن.. هردومون وسط راه ول كرديم جوري كه انگار از اولش هيچ پرونده اي نبوده! راستي، تو فهميدي چيشد كه اينجوري شد؟!...

به آدمای هول دورتون کیرتونو تعارف کنید.

از لحاظ روحی احتیاج دارم: زیر بارون شیرکاکائو بخورم و با گریه داد بزنم دل من هواتُ کرده، کاش الان بغلم بودی.

بم بیبی تخسمو بدین این تنهایی خارمو گایید!

کاش یه کاری نکنید ادمای خوب بخاطر خوب بودنشون پشیمون بشن.