خدمتکــار

ساعت ۱۰ صبح بپاکید از۱کاتا 16کا پایه دارم اگه خواستی جذبت فول شه پی‌ام‌بده😁😁 @Malosak_Alvin

نزدیکه عیده و پوست صورتت داغونه؟ پر از جوش و منافذ بازی لک و لوک شدی؟ نمیدونی چیکار کنی تا عید پوستت صاف بشه؟ پاشو بیا این کانال که راه نجاتت اینجاست: https://t.me/+0N5iVM3i_V42ZDNk

قلبم از حرکت ایستاد و نفسم رفت: چطوری میخوای هر شب تمکینم کنی؟ اصلا اسم من تا حالا به گوش‌ت خورده بچه جون؟ میدونی کی‌َم؟ بهت نگفتن امیرارسلان پاکروان از پشه #ماده هم نمیگذره؟ ترسیده آب دهانم رو قورت دادم. ميدونستم؛ با خبر بودم از #تمایلات‌ مرد #جذاب روبه رویم! من دختر حاج اکبر صالحی عاشق پسر ناخلف امیرارسلان پاکروان پسر حاج محسن شده بودم و بهش پیشنهاد رابطه میدادم! لبخندی عشوه گری روی لبم نشوندم و قدمی جلو رفتم و روبه روی امیرارسلان ایستادم و دستانم رو دور گردنش حلقه کردم. نگاه‌اش روی لبهایم سوق داد. _ میدونم امیرارسلان پاکروان... میدونم پسر حاج محسن! خمار باسن‌م را چنگ زد و... https://t.me/joinchat/x5TalRD92mUwZjY0

رئیسش فهمید تن فروشی می کنه واسه همین...😱❌ #پارت100 رعنا درحال #چک کردن پرونده ها بود که ناگهان #البرز از اتاق #بیرون آمد. سایه ی #البرز بر سر #رعنا افتاد و همین باعث شد که رعنا #سرش را #بالا بگیرد. با #بهت و #نگرانی به #البرز نگریست. _ سلام اتفاقی افتاده #جناب مدیر؟ البرز اخم #غلیظی کرد و گفت: _ اون پسره #فرشاد چی #کارت داشت؟ رعنا نفس #عمیقی کشید و #سکوت کرد. ایا باید می گفت که #مجبور به #تن_فروشی شده است؟ آیا باید می گفت که به #دلیل بیماری مادرش نیاز به #پول دارد؟ در افکار خود #غرق بود که #البرز با #خشم #شانه های او را به #چنگ گرفت و #عصبی غرید: _ بهم بگو #جریان چیه؟ _ چیزی نیست آقای #رئیس، ایشون #نامزدم هستند. البرز پوزخندی می زند و #همانطور که مستقیم به چشم های #رعنا نگاه می کرد گفت: _ تو #دختر نیستی نه؟ رعنا متعجب به البرز #نگریست که البرز بیشتر #شانه های رعنا را فشرد. صورت رعنا از #درد #جمع شد! _ حالا که به #فرشاد #سرویس میدی باید به #منم بدی! سپس رعنا را به سمت #اتاق خودش برد و .... ورود افراد بی جنبه ممنوع❌ https://t.me/joinchat/AAAAAFFEgSrQ5X9Yey5xXw https://t.me/joinchat/AAAAAFFEgSrQ5X9Yey5xXw

part87 نسبت_سکسی صندلیشو خوابوندن تا#گیره های ‌#بهشتشم‌در بیارم! نانسی _ددی‌چیکار میکنی؟؟ _میخوام‌ گیره های نازتم‌باز‌کنم! نانسی_نههه ددی درد داره نمیتوم‌دیگه!؟ _هیس یه لحظه اس قول تموم‌شه! ‌خواست دوباره اعتراض کنه که چپ چپ‌نگاش کردم که ساکت شد یواش شلوار و شرتشو‌کشیدم‌پایین که دیدم شرتش خیسه توله سگ‌#خیس کردی؟ نانسی_ععههه ددی _ توله حشری خودمی‌دیگه همونجوری که باهاش حرف میزدم‌یواش‌#گیره ها رو بازکردم که فقط یه جیغ ضعیف کشید جای گیره ها ‌قشنگ رو‌#لبه های بهشتش افتاده بود خیلی ناب خوردنی‌شده بود دستمو‌ بردم..... https://t.me/+XKAKNn4FGqYwNGZk هیچی نمیگم فقط جوین‌شو‌ادامشو‌بخون نبود لفت بده🔞🔞😱