-𝑪𝒂𝒓𝒑𝒆 𝒅𝒊𝒆𝒎-
𝐵𝑖𝑟𝑡ℎ𝑑𝑎𝑦 1400/7/28 شنوای دلها: https://telegram.me/carpediemfn_bot?start تو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقویی تیز ببُری و من می توانستم در آخرین نفس از تو به خاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم!
نمایش بیشتر194
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرهی آبم که در اندیشهی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
-فاضل_نظری
یادبان روزھای خوب!
آیا آن گلدان کوچک سفال لعاب خورده ی آبی که از لالجین خریدیم و چه سفری بود واقعاً و آن گل بسیار نادر پُرخاری که من از آن سوی قله ی توچال برایت آورده بودم و شباھت ھایی به خود من داشت با آن زخم زبان ھایی که گھگاه می زنم به یادت ھست؟
گلدان؛ یک روز به ناگھان شکست و گل ھا که خشک خشک شده بودند، مثل غبار پراکنده شدند و از میان رفتند.
چه عیب دارد؟
مگر خاطره ی یک گلدان سفال آبی لالجین با گلی نادر و پُرخار ، به قدر خود آن گل و گلدان، دوست داشتنی نیست؟
تازه، گمان می کنم که گلِ خاطره، خار ھم ندارد، ھمانگونه که گلدان خاطره، ناشکستنی ست.
عزیز من!
بیا خاطرات مشترک مان را ھرگز به دست باد نسپریم!
-نادر ابراهیمی
⌈نامه سی و ششم⌋
-𝑪𝒂𝒓𝒑𝒆 𝒅𝒊𝒆𝒎-
𝐵𝑖𝑟𝑡ℎ𝑑𝑎𝑦 1400/7/28 شنوای دلها:
https://telegram.me/carpediemfn_bot?startتو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقویی تیز ببُری و من می توانستم در آخرین نفس از تو به خاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم!
دلم بدون تو غمگین و با تو افسردست
چه کرده ای که ز بود و نبودت آزردست
-فاضل نظری
مائیم که از باده بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بیهیچ سرانجام خوشیم =)
-مولانا
من، آنقدر با تو بودهام
که از بودن کنارِ دیگران
سردم میشود...
- علی اکبری
یا قليل الكلام!
لو أعلمك أن كلامك راحتي بتكثر حكي؟
ای کم حرفِ من...
اگر بگویمت که کلامت آرامِ من است ،
بیشتر حرف میزنی؟