cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

مَدفنِ مُستعار

صدای ما رو می‌شنوید از زیر خروار‌ها خروار استعاره و حرف‌هایی که دفن‌شدیم زیر نگفتنشون‌. ^ ^ ^ نامه‌هاتون رو پست کنید به صندوق‌های: 📮[جهان]: http://t.me/HidenChat_Bot?start=2036565971 ^ ^ 📬[شمس]: http://t.me/HidenChat_Bot?start=1341962707

نمایش بیشتر
إيران183 292فارسی176 498دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
425
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

کاش می‌تونستم موقع انتخاب واحد کل بچه‌ها رو توی دانشگاه جمع کنم، خودشون و ساختمون دانشگاه رو با هم آتیش بزنم.
نمایش همه...
خوابم گرفته اما مغزم هنوز گرسنه‌ست برای خوندن، دیدن، فکر کردن.
نمایش همه...
من، یه "دستتو محکم میگیرم و با هم فرار میکنیم." محسوب میشم. و تو هم، یه "هرچی شد به پشت سر نگاه نکن." هستی. دو دیالوگ مکمل هم. سکانس نقطه شدنیم، در عمق جاده ای بی انتها. یه فرار سینمایی.
نمایش همه...
اگر قبل از تولد؛ تحمل و سازِش با محیط، و پذیرفتنِ شوربختی‌ای که حالا می‌گوییم از اقبال زاییده شده را روی دنده‌‌هایمان مُهر زده باشند، برای من روی آن دنده‌ای بوده است که ندارم‌اش‌. شاید از بهر همین، مدام از دنده چپ سخن می‌گویم. این آدمیان انگار ترسِ بقا کور و زبان‌هایشان را درنده کرده است. ارزشِ زنده ماندن به کمیتِ عمر و کیفیتِ خوراک نیست، ارزش زنده ماندن به رخت اعیانی و خرقه ریا پیرایه کردن نیست. نفس کشیدن از هنگامی عیار پیدا می‌کند که کمر صاف کنی، قد علم کنی بر خلاف جریان تند‌آب‌ها و سیلاب‌ها. زنده ماندن چه سود؟ اگر بَرده مکان، زمان، اشیاء و حتی یک اندیشه باشی. آب که گوشه نشین شود، عاقبت لجن‌زار است.
نمایش همه...
گفتند؛ حالِ مُتکلم از کلامش پیداست. ولیکن حقیرند حروف در چینش به وضعِ احوال. اما چون شرح‌اش رسالت این محبتِ درون سینه‌ است، خواهم گفت. خون می‌چکد از زخم دلتنگی و دوری. گویی اندوه بند بند جگرم را به دندان گرفته‌ است.
نمایش همه...
I dreamt about you today. At least I thought I did; maybe it was more like dreaming while awake. I looked at your face you seemed attentive, a very faint smile playing around your mouth. Your eyes were like two endless black holes...Once I’ve looked at your eyes I can’t stop staring, trying not to get lost in them.
نمایش همه...
The room screams with its lack of you.
نمایش همه...
24 ساعت کمه. من به روز‌‌های 72 ساعته نیاز دارم برای رسیدن به کار‌هام.
نمایش همه...
آمان آیریلیخ....
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
بخاطر این داستان هم که شده باید انگلیسیم رو بهتر کنم...
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.