cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

فـــآ

[مینویسم برای ناکامی های زندگی] http://t.me/HidenChat_Bot?start=5881824239 با من اینجا حرف بزن :)

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
240
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-127 روز
-2430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

جدی نگیرید بچه ها جدی بگیرید قلبتون میشکنه.
نمایش همه...
تقصیر خودمه میدونم چون خیلی جدی گرفته بودم حرفارو قولارو ادمارو، حتا دنیارو
نمایش همه...
پس بزرگ شدن این بود؟ تن دادن به اجبار تو قالب مصلحت، هر روز و هر روز؟
نمایش همه...
01 Tough.mp37.26 MB
دلم می خواد به اون مرحله برسم که زنگ بزنم بگم دلم تنگ شده ولی شهریور میام باز. آره فلان تاریخ میام برای فلان کار آزادی عمل رو میگم میفهمید؟
نمایش همه...
بابا لنگ دراز عزیزم میدونی الان تنها کسی که میدونم به حرفام گوس میده خودتی! نیاز دارم یکی بهم بگه دارم درست پیش میرم و اصلا لازم نیست نگران اتفاق‌هایی باشم که افتادن یا نیوفتادن‌شون دست من نیست. نیاز دارم بشنوم اصلا مهم نیست چی میشه، من برای خودم تا آخرین لحظه کافی‌ام و همین‌که مسیر درستی رو دارم پیش میرم کفایت می‌کنه. اما مسئله اینه که هر کسی که اطرافمه راجبم سردرگمهو حتی اگه یه کم از داستان من رو بدونه گیج می‌شه و نمی‌دونه باید چی بگه. من گیج شدم و کسی نمی‌تونه از این درهم‌ریختگی بیرون بیارتم. زندگیم عین یه کلاف سردرگم شده که نه اولش مشخصه، نه وسطش و نه انتهاش. هیچ نقطه‌ی قابل لمسی هم نداره که از اون‌جا بگیرم خرابش کنم تا بتونم همه چیز رو برگردونم سر جای اولش. این وسط وایسادم‌. جایی که نه می‌تونم تصمیم بگیرم نه می‌تونم انتخاب کنم. نه قلبم می‌ذاره جلو برم و نه منطقم اجازه می‌ده به عقب برگردم. من دوباره وسط درد وایسادم. همون نقطه‌ی همیشگی.
نمایش همه...
نمی‌دونم چطور می‌شه توضیحش داد، اما دلم می‌خواد مثل لباس چرک‌ها، بیفتم توی لباسشویی. شسته شم. بچرخم. زنگارهای وجودم، رنج‌ها و خستگی‌هام کشیده شن از تنم بیرون و روی دور تند، چلونده شم تا نو و تمیز و خشک باشم دوباره.
نمایش همه...
می‌دونم دنیا هنوز قشنگی هاشو داره ولی من امیدم رو نسبت به آدما از دست دادم.
نمایش همه...
سوالات جدی در مورد زندگیم نپرسید می‌شینم گریه میکنم
نمایش همه...
و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی،پوسته‌ای بیش نیستند و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند.
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.