cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ʙɪ ᴀsᴇᴍᴏᴏɴᴀ

توی آسمون دنیا هر کسی ستاره داره، چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره؟! --- ارتباط با مدیر✨ @Hamta_rh

نمایش بیشتر
إيران327 462زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
179
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

نمیدونم اسمشو چی بذارم. من وقتی میبینمت من نیستم. اون آدمِ خشکِ بی احساسِ همیشگی نیستم. دست و پامو گم میکنم. کلمه هارو جابجا میگم. تپش قلب میگیرم. چشمام برق میزنه. متوجه گذر زمان نمیشم. دستام بی اراده روی گونه هات قفل میشه. من از عشق چیزی نمیدونم. فقط میدونم ک من هیچوقت اینطوری نبودم. عجیبه. مگه نه؟
نمایش همه...
چه میگذرد در کتابم که درختان بریده برمیخیزند کاغذ میشوند تا از تو سخن بگویم...
نمایش همه...
از دیشب هر چی که خاطره باهات داشتم ، مث یه فیلم غمگین از جلوی چشمام رد شدن... از اولین باری که دستاتو گرفتم و با هم راه رفتیم تا آخرین باری که پیشونیِ سردتو‌ بوسیدم و برای همیشه از تو خداحافظی کردم... قرار نبود بری! قول داده بودی که کنارم بمونی ، تا تهش... ولی نشد ، نذاشتن ، نموندی نخواستن ، رفتی... هر گوشه ی خونه رو که‌ نگاه میکنم تو‌رو میبینم! نشستی روی مبل ، با لبخند بهم خیره شدی ، میام جلو که مثل همیشه دستتو بگیرم و با آهنگی که دوست داشتی برقصیم اما یهو محو میشی، یهو یادم میاد که نیستی و از دستت دادم... خسته شدم ، از تظاهر به خوب بودن، از اینکه خودمو به بی خیالی بزنم و فراموش کنم که ندارمت... سعی می‌کنم یادم بره که نیستی اما نمیشه ، به خدا نمیشه! همه جا هستی ، تو همه عکسا ، تو همه خاطراتم ، تو ذهنم ، تو قلبم... تو نفسم بودی! جونم بودی و با رفتن تو مردم! خوردم زمین و هیچکس نبود منه‌ داغونو جم و جور کنه... با رفتن تو ، همه رفتن... هیچکی نیومد بگه چته... هنوزم رو زمینم ، هنوزم داغون و خسته رو زانوهام نشستم و منتظرم که برگردی، که این دفعه تو دستمو‌ بگیری و کمکم کنی بلند شم!
نمایش همه...
تو قشنگ ترین رازِ منی، تو بی صداترین اتصالی هستی ، که من توی قلبم احساسش کردم ،اونقدر بزرگ بود که نمیتونم جز خودت با کسی درموردش حرف بزنم، اولین باری که دیدمت رو خوب یادمه ، اون لحظه اگه بهم خبر می‌رسید ، که آسمون قراره سقوط کنه من چیزی نمی‌شنیدم! چون تنها چیزی که توی ذهنم دنبالش میگشتم یه نقطه‌ی اشتراک برای ربط پیدا کردن به تو بود:) البته هموزم دارم میگردم و حالا که داری این متنو میخونی ازت میخوام به یه سوالم جواب بدی، میشه لطف کنی و بگی اون نقطه هنوزم میتونه برای من باشه؟!
نمایش همه...
تووی زندگی هر کدوم از ما یک‌ وقتهایی هست که اسمش «وقتِ بودنه» اگه اون آدم زندگیمون وقتی که باید میبود نبود، دیگه نمیشه روش حساب کرد! اون لحظه باید در احساستو روش ببندی... بار تنهاییاتو، غماتو، درداتو بذاری رووی دوش خودت
نمایش همه...
شما که غریبه نیستید، یه شبایی تو زندگی هست که آدمیزاد تا خرخره پُر از نیازه؛ نیاز به شنیدن و قضاوت نشدن، نیاز به دستی که از این لجنِ تنهایی نجاتش بده؛ هر آدمی که اون شبُ تنها بگذرونه، از فردا یه آدمِ کاملاً جدیده ...
نمایش همه...
عجیب نیست زندگی !؟ هیچ خبری از آدمایی که پارسال این موقع تو زندگیم بودن ندارم؛ هیچ تصوری نسبت به حضور آدمایی که الان تو زندگیم هستن نداشتم رویای پارسالم امسال واسم کمه غم الانم سال دیگه همین موقع واسم خنده داره زخم از آدمایی خوردم که فکرشو نمیکردم زخم بزنن مهر از آدمایی دیدم که حدس نمیزدم انقدر قلبشون کنارم باشه؛ عجیب نیست زندگی!؟ آدما میان و میرن لحظه ها میگذرن حالت خوب میشه حالت بد میشه به همه‌ی اینا میگن گذر عمر؛ مثل یه بازیه که مرحله ی جدید داره بازی کن زندگی رو ... تهش برد و باخت نداره مهم اینه که چطوری بازی کردی مهم اینه که چطور از هر مرحله عبور کردی !
نمایش همه...
ناچاریم به تنهایی محکومیم به دلتنگی نه؟
نمایش همه...
یاد عبور ماه از آن کافه ها بخیر از یاد رفت قصه ی ما یاد ما بخیر... در کوچه های برف؛ کسی ساز مینواخت، یاد شبی که، با تو شدم آشنا بخیر...
نمایش همه...
من میترسم از دوست داشتن. همیشه هروقت چیزی حس کردم، سریع دور شدم. آدم شجاعیم ولی تو عشق همیشه ترسو بودم. من توان از دست دادن ندارم، توان قهر و آشتی و دوری و جدایی ندارم. من میترسم ازینکه اون بشه نقطه ضعفم. بشه مهم‌ترین اتفاق زندگیم. بشه فکر شب و روزم. من از منِ عاشق میترسم. خیلی زیاد....
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.