cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

❤شورشیدایی❤

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 281
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
-1530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

00:01
Video unavailableShow in Telegram
1.51 KB
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد بنه سر گر نمی‌گنجی که اندر چشمه سوزن اگر رشته نمی‌گنجد از آن باشد که سر دارد چراغست این دل بیدار به زیر دامنش می‌دار از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه‌ای گشتی حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد #مولانا #غزل_شماره۵۶۳ https://t.me/ShooreSheydaii
نمایش همه...
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد #مولانا #تصنیف_شهرام_ناظری @mevlana_shams
نمایش همه...
test.mp36.35 MB
Photo unavailableShow in Telegram
شمس الضحی حسام الدین سراج https://t.me/ShooreSheydaii
نمایش همه...
4_5886699201147962624.mp35.70 MB
این کیست این این کیست این این یوسف ثانی است این خضر است و الیاس این مگر یا آب حیوانی است این این باغ روحانی است این یا بزم یزدانی است این سرمه سپاهانی است این یا نور سبحانی است این آن جان جان افزاست این یا جنت المأواست این ساقی خوب ماست این یا باده جانی است این تنگ شکر را ماند این سودای سر را ماند این آن سیمبر را ماند این شادی و آسانی است این امروز مستیم ای پدر توبه شکستیم ای پدر از قحط رستیم ای پدر امسال ارزانی است این ای مطرب داووددم آتش بزن در رخت غم بردار بانگ زیر و بم کاین وقت سرخوانی است این مست و پریشان توام موقوف فرمان توام اسحاق قربان توام این عید قربانی است این رستیم از خوف و رجا عشق از کجا شرم از کجا ای خاک بر شرم و حیا هنگام پیشانی است این گل‌های سرخ و زرد بین آشوب و بردابرد بین در قعر دریا گرد بین موسی عمرانی است این هر جسم را جان می کند جان را خدادان می کند داور سلیمان می کند یا حکم دیوانی است این ای عشق قلماشیت گو از عیش و خوش باشیت گو کس می نداند حرف تو گویی که سریانی است این خورشید رخشان می رسد مست و خرامان می رسد با گوی و چوگان می رسد سلطان میدانی است این هر جا یکی گویی بود در حکم چوگان می دود چون گوی شو بی‌دست و پا هنگام وحدانی است این گویی شوی بی‌دست و پا چوگان او پایت شود در پیش سلطان می دوی کاین سیر ربانی است این آن آب بازآمد به جو بر سنگ زن اکنون سبو سجده کن و چیزی مگو کاین بزم سلطانی است این #مولانا دیوان اشعار غزل 1792 https://t.me/ShooreSheydaii
نمایش همه...
00:08
Video unavailableShow in Telegram
VID_20190612_092733_441.mp42.75 KB
00:01
Video unavailableShow in Telegram
animation.gif.mp40.21 KB
00:13
Video unavailableShow in Telegram
9.09 KB
00:08
Video unavailableShow in Telegram
9.35 KB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.