cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🤍[ツ!𝒈𝒍𝒂𝒔𝒔 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕]🤍

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌● ﷽ ● {قلبی که از شیشه درست شده باشه با یک سنگ انداختن میشکنه}!🤍🕊 ❤ژانر:عاشقانه،اجتماعی پارت گذاری به جز تعطیلات💫 به قلم الناز و یلدا #کپی_کردن_اکیدا_ممنوع_و_حرام_است_حتی_با_ذکر_اسم_نویسنده🚫

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
224
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

00:11
Video unavailable
🔞 با دختر عموش به زنش خیانت میکنه❌ باور نمی‌کردم کامران نمیتونست همچین کاری با من کنه...نمیتونست! صدای آه و ناله‌های اون زن رو اعصابم بود و اینکه میترسیدم اون دستگیره لعنتی و بکشم پایین داشت جونمو می‌گرفت... انگار کسی تو مغزم با صدای بلند فریاد می‌زد کامران به تو خیانت نمیکنه...کامران عاشق توعه! دستگیره را پایین کشیدم و شاید زانوهایم تمام توانشان را جا گذاشتند پشت قله‌هایی که فتح کنندگانش کسانی بودند که بعد از کلی تلاش برای رسیدن به قله توانشان به ته خط رسیده بود و جانشان را تسلیم زندگی کرده بودند - جرم بده کامران...اخخخ تند تر اشک روی گونه‌ام شکستن غرور زنانه‌ام را فریاد می‌زد...به قدم‌هایم جرعت دادم و جلوتر رفتم دیدن رابطه‌اشان باعث می‌شد تمام محتویات معدم تا گلویم بالا بیایند... دیگر نتوانستم زانوهایم را وادار به ایستادن کنم... سرفه‌هایم متعدد و وحشتناک بود.... - شهرزاد...شهرزاد؟ - نزن دست کثیفتو به من - شهرزاد ای...این خون چیه؟ https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0 https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0
نمایش همه...
10.00 KB
#پارت35 محکم آلت*ش رو توی به*شتم فرو برد که آخی از دهنم بیرون جهید. - اومم تنگه! محکم کمر می زد و دستش روی سینم نشست. با لذت به سر و گردنش چنگ زدم. - خیلی نابی واسم... از همه بهتری..‌ رگه‌های چشم‌هاش سرخ و از نگاهش خون می چکید. چنگی به گردنم زد. دندون‌های نیشش رو توی گردنم فرو برد. - آخ! ملافه رو چنگ زدم. جیغ کشیدم و حس خیسی خون و خوردن خونم باعث شد عق بزنم. - داری چی... زبونش رو روی لبم کشید. محکم سینه‌ام رو فشار داد که نالیدم: - رایان دردم گرفته! از درد گردنم به صورتش ناخن کشیدم که آلت*ش رو محکم داخلم کرد و با خی*سی پاهامون پوزخند زد. - هیس! فقط به دادن فکر کن اینکه زیرم پاره شی و باعث بشه وارثم تو شکمت جون بگیره محبوب ماهور..‌. از درد نالیدم و ناخن توی ملافه و تخت فرو بردم. - به جادوگر بگو آتیش رو روشن کنه! شمع رو برداشت و روی تنم کشید که با درد جیغ زدم. با یه خون اشام جفت گیری می کنه💦😍🔥 https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk
نمایش همه...
00:11
Video unavailable
🔞 با دختر عموش به زنش خیانت میکنه❌ باور نمی‌کردم کامران نمیتونست همچین کاری با من کنه...نمیتونست! صدای آه و ناله‌های اون زن رو اعصابم بود و اینکه میترسیدم اون دستگیره لعنتی و بکشم پایین داشت جونمو می‌گرفت... انگار کسی تو مغزم با صدای بلند فریاد می‌زد کامران به تو خیانت نمیکنه...کامران عاشق توعه! دستگیره را پایین کشیدم و شاید زانوهایم تمام توانشان را جا گذاشتند پشت قله‌هایی که فتح کنندگانش کسانی بودند که بعد از کلی تلاش برای رسیدن به قله توانشان به ته خط رسیده بود و جانشان را تسلیم زندگی کرده بودند - جرم بده کامران...اخخخ تند تر اشک روی گونه‌ام شکستن غرور زنانه‌ام را فریاد می‌زد...به قدم‌هایم جرعت دادم و جلوتر رفتم دیدن رابطه‌اشان باعث می‌شد تمام محتویات معدم تا گلویم بالا بیایند... دیگر نتوانستم زانوهایم را وادار به ایستادن کنم... سرفه‌هایم متعدد و وحشتناک بود.... - شهرزاد...شهرزاد؟ - نزن دست کثیفتو به من - شهرزاد ای...این خون چیه؟ https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0 https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0
نمایش همه...
10.00 KB
#پارت35 محکم آلت*ش رو توی به*شتم فرو برد که آخی از دهنم بیرون جهید. - اومم تنگه! محکم کمر می زد و دستش روی سینم نشست. با لذت به سر و گردنش چنگ زدم. - خیلی نابی واسم... از همه بهتری..‌ رگه‌های چشم‌هاش سرخ و از نگاهش خون می چکید. چنگی به گردنم زد. دندون‌های نیشش رو توی گردنم فرو برد. - آخ! ملافه رو چنگ زدم. جیغ کشیدم و حس خیسی خون و خوردن خونم باعث شد عق بزنم. - داری چی... زبونش رو روی لبم کشید. محکم سینه‌ام رو فشار داد که نالیدم: - رایان دردم گرفته! از درد گردنم به صورتش ناخن کشیدم که آلت*ش رو محکم داخلم کرد و با خی*سی پاهامون پوزخند زد. - هیس! فقط به دادن فکر کن اینکه زیرم پاره شی و باعث بشه وارثم تو شکمت جون بگیره محبوب ماهور..‌. از درد نالیدم و ناخن توی ملافه و تخت فرو بردم. - به جادوگر بگو آتیش رو روشن کنه! شمع رو برداشت و روی تنم کشید که با درد جیغ زدم. با یه خون اشام جفت گیری می کنه💦😍🔥 https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk
نمایش همه...
00:11
Video unavailable
🔞 با دختر عموش به زنش خیانت میکنه❌ باور نمی‌کردم کامران نمیتونست همچین کاری با من کنه...نمیتونست! صدای آه و ناله‌های اون زن رو اعصابم بود و اینکه میترسیدم اون دستگیره لعنتی و بکشم پایین داشت جونمو می‌گرفت... انگار کسی تو مغزم با صدای بلند فریاد می‌زد کامران به تو خیانت نمیکنه...کامران عاشق توعه! دستگیره را پایین کشیدم و شاید زانوهایم تمام توانشان را جا گذاشتند پشت قله‌هایی که فتح کنندگانش کسانی بودند که بعد از کلی تلاش برای رسیدن به قله توانشان به ته خط رسیده بود و جانشان را تسلیم زندگی کرده بودند - جرم بده کامران...اخخخ تند تر اشک روی گونه‌ام شکستن غرور زنانه‌ام را فریاد می‌زد...به قدم‌هایم جرعت دادم و جلوتر رفتم دیدن رابطه‌اشان باعث می‌شد تمام محتویات معدم تا گلویم بالا بیایند... دیگر نتوانستم زانوهایم را وادار به ایستادن کنم... سرفه‌هایم متعدد و وحشتناک بود.... - شهرزاد...شهرزاد؟ - نزن دست کثیفتو به من - شهرزاد ای...این خون چیه؟ https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0 https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0
نمایش همه...
10.00 KB
#پارت35 محکم آلت*ش رو توی به*شتم فرو برد که آخی از دهنم بیرون جهید. - اومم تنگه! محکم کمر می زد و دستش روی سینم نشست. با لذت به سر و گردنش چنگ زدم. - خیلی نابی واسم... از همه بهتری..‌ رگه‌های چشم‌هاش سرخ و از نگاهش خون می چکید. چنگی به گردنم زد. دندون‌های نیشش رو توی گردنم فرو برد. - آخ! ملافه رو چنگ زدم. جیغ کشیدم و حس خیسی خون و خوردن خونم باعث شد عق بزنم. - داری چی... زبونش رو روی لبم کشید. محکم سینه‌ام رو فشار داد که نالیدم: - رایان دردم گرفته! از درد گردنم به صورتش ناخن کشیدم که آلت*ش رو محکم داخلم کرد و با خی*سی پاهامون پوزخند زد. - هیس! فقط به دادن فکر کن اینکه زیرم پاره شی و باعث بشه وارثم تو شکمت جون بگیره محبوب ماهور..‌. از درد نالیدم و ناخن توی ملافه و تخت فرو بردم. - به جادوگر بگو آتیش رو روشن کنه! شمع رو برداشت و روی تنم کشید که با درد جیغ زدم. با یه خون اشام جفت گیری می کنه💦😍🔥 https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk
نمایش همه...
00:11
Video unavailable
🔞 با دختر عموش به زنش خیانت میکنه❌ باور نمی‌کردم کامران نمیتونست همچین کاری با من کنه...نمیتونست! صدای آه و ناله‌های اون زن رو اعصابم بود و اینکه میترسیدم اون دستگیره لعنتی و بکشم پایین داشت جونمو می‌گرفت... انگار کسی تو مغزم با صدای بلند فریاد می‌زد کامران به تو خیانت نمیکنه...کامران عاشق توعه! دستگیره را پایین کشیدم و شاید زانوهایم تمام توانشان را جا گذاشتند پشت قله‌هایی که فتح کنندگانش کسانی بودند که بعد از کلی تلاش برای رسیدن به قله توانشان به ته خط رسیده بود و جانشان را تسلیم زندگی کرده بودند - جرم بده کامران...اخخخ تند تر اشک روی گونه‌ام شکستن غرور زنانه‌ام را فریاد می‌زد...به قدم‌هایم جرعت دادم و جلوتر رفتم دیدن رابطه‌اشان باعث می‌شد تمام محتویات معدم تا گلویم بالا بیایند... دیگر نتوانستم زانوهایم را وادار به ایستادن کنم... سرفه‌هایم متعدد و وحشتناک بود.... - شهرزاد...شهرزاد؟ - نزن دست کثیفتو به من - شهرزاد ای...این خون چیه؟ https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0 https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0
نمایش همه...
10.00 KB
#پارت35 محکم آلت*ش رو توی به*شتم فرو برد که آخی از دهنم بیرون جهید. - اومم تنگه! محکم کمر می زد و دستش روی سینم نشست. با لذت به سر و گردنش چنگ زدم. - خیلی نابی واسم... از همه بهتری..‌ رگه‌های چشم‌هاش سرخ و از نگاهش خون می چکید. چنگی به گردنم زد. دندون‌های نیشش رو توی گردنم فرو برد. - آخ! ملافه رو چنگ زدم. جیغ کشیدم و حس خیسی خون و خوردن خونم باعث شد عق بزنم. - داری چی... زبونش رو روی لبم کشید. محکم سینه‌ام رو فشار داد که نالیدم: - رایان دردم گرفته! از درد گردنم به صورتش ناخن کشیدم که آلت*ش رو محکم داخلم کرد و با خی*سی پاهامون پوزخند زد. - هیس! فقط به دادن فکر کن اینکه زیرم پاره شی و باعث بشه وارثم تو شکمت جون بگیره محبوب ماهور..‌. از درد نالیدم و ناخن توی ملافه و تخت فرو بردم. - به جادوگر بگو آتیش رو روشن کنه! شمع رو برداشت و روی تنم کشید که با درد جیغ زدم. با یه خون اشام جفت گیری می کنه💦😍🔥 https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk
نمایش همه...
00:11
Video unavailable
🔞 با دختر عموش به زنش خیانت میکنه❌ باور نمی‌کردم کامران نمیتونست همچین کاری با من کنه...نمیتونست! صدای آه و ناله‌های اون زن رو اعصابم بود و اینکه میترسیدم اون دستگیره لعنتی و بکشم پایین داشت جونمو می‌گرفت... انگار کسی تو مغزم با صدای بلند فریاد می‌زد کامران به تو خیانت نمیکنه...کامران عاشق توعه! دستگیره را پایین کشیدم و شاید زانوهایم تمام توانشان را جا گذاشتند پشت قله‌هایی که فتح کنندگانش کسانی بودند که بعد از کلی تلاش برای رسیدن به قله توانشان به ته خط رسیده بود و جانشان را تسلیم زندگی کرده بودند - جرم بده کامران...اخخخ تند تر اشک روی گونه‌ام شکستن غرور زنانه‌ام را فریاد می‌زد...به قدم‌هایم جرعت دادم و جلوتر رفتم دیدن رابطه‌اشان باعث می‌شد تمام محتویات معدم تا گلویم بالا بیایند... دیگر نتوانستم زانوهایم را وادار به ایستادن کنم... سرفه‌هایم متعدد و وحشتناک بود.... - شهرزاد...شهرزاد؟ - نزن دست کثیفتو به من - شهرزاد ای...این خون چیه؟ https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0 https://t.me/+HlhTOv2btZ1iNWU0
نمایش همه...
10.00 KB
#پارت35 محکم آلت*ش رو توی به*شتم فرو برد که آخی از دهنم بیرون جهید. - اومم تنگه! محکم کمر می زد و دستش روی سینم نشست. با لذت به سر و گردنش چنگ زدم. - خیلی نابی واسم... از همه بهتری..‌ رگه‌های چشم‌هاش سرخ و از نگاهش خون می چکید. چنگی به گردنم زد. دندون‌های نیشش رو توی گردنم فرو برد. - آخ! ملافه رو چنگ زدم. جیغ کشیدم و حس خیسی خون و خوردن خونم باعث شد عق بزنم. - داری چی... زبونش رو روی لبم کشید. محکم سینه‌ام رو فشار داد که نالیدم: - رایان دردم گرفته! از درد گردنم به صورتش ناخن کشیدم که آلت*ش رو محکم داخلم کرد و با خی*سی پاهامون پوزخند زد. - هیس! فقط به دادن فکر کن اینکه زیرم پاره شی و باعث بشه وارثم تو شکمت جون بگیره محبوب ماهور..‌. از درد نالیدم و ناخن توی ملافه و تخت فرو بردم. - به جادوگر بگو آتیش رو روشن کنه! شمع رو برداشت و روی تنم کشید که با درد جیغ زدم. با یه خون اشام جفت گیری می کنه💦😍🔥 https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk https://t.me/+Ae3lG5NgYYUzNmZk
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.