PDF.Roman

-زیر ک.یر رفیق شوهرت حال میکنی توله سگ؟! اه غلیظی کشید و دستشو سمت ک.ص خیس و پر آبش برد. -آییی تند تر ، تند تر بکن همشو میخوامممم محکم دستاشو بالای سرش قفل کردم و غریدم: -دست نزن بهش! همش مال خودمه ج.نده خودمو تند تر توی ک.ص تنگ و بی نظیرش تکون دادم که ناگهان صدای قدم هایی به گوشم رسید... https://t.me/+W6u7bKIgA4Y2ZWM8 مخفیانه با رفیق شوهرش سک.س میکنه🙈💦🔞

کلبه دنج 😍🌸 https://t.me/+OnAXCcBUXwVjZWI0 پی دی اف رمان 😍🌸 https://t.me/+SSmCStOxVhk2MDk5 رمانویسان 🌸😍 https://t.me/+dVAYc4wsXGw4OGFk

• خوگیر دلدادگی• نویسنده : هنگام ژانر: #عاشقانه #گی #مستر #اسلیو_بوی خلاصه : تیلاو پسری که عاشقانه وار نیوانو میپرسته ، همه چی از یه تماس شروع میشه! تماسی که تیلاو تمام شجاعتشو جمع میکنه تا عشق بیکرانش رو به نیوانِ مغرور و سرد داستانمون اعتراف کنه ..

ظهر بخیر:)😍🔥 روزتون پر از انرژی مثبت😍🌸

آرین نامدار ، مرد ۴۰ ساله جذاب و سکسی صاحب بزرگترین کمپانی خودروهای لوکس و گرون قیمت! کسی که ارزوی هر دختریه اون بشه شوگر ددیش و یه شب رو تا صبح زیرش سر کنه روزی که توی بزرگترین نمایشگاه سال خودروهای ایران قدم میزنه چشمش به هیکل ظریف و کردنیِ یه دختر کوچولوی ۱۸.۱۹ ساله میوفته. از اون روز به بعد اون هیکل و قیافه‌ی تحریک امیز دائم جلوی چشمای آرینه تا روزی که نگین به خاطر از کار افتادن سیستم ماشینی که از اون نمایشگاه خریده دوباره به نمایشگاه برمیگرده...🔥 https://t.me/+_96T_ZH_82E4ZTRk #ژانر: بی‌دی‌اس‌امی⛓♨️ ددی‌لیتل‌گرل🍼 🎀 هات💦🫦

#ک*ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع به مالیدن کلیتوریسم کرد.. نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی تمومش کنننننن.👸🏻🍑🧔🏻🔞 https://t.me/+_96T_ZH_82E4ZTRk داشتم ارضا میشدم که با افتاد یه اتفاق ترس همه ی وجودمو برداشت ...

#part36 🔥  #تریسام ❌🔞 انگشتامو روی #بهشت خیسم کشیدم، ویبراتور رو روی سوراخم تنظیم کردم ، صدای اه و نالم کل اتاقو پر کرده بود با تصور یه تریسام‌خشن🔥 انگشتمو توی سوراخ پر آبم فرو کردم -اهههه دلم یه کلفت میخاد اوووف بره تو سوراخم جرممم. بدهه اههه در اتاق باز شد و شیخ عربی به سمتم اومد -چیه جنده #لاپات خیس شده؟الان ارومش میکنم #ویبراتور رو از دستم گرفت و گوشه ای انداخت سرشو لای پام فرو برد و کل ترشحات تپلمو. لیس زد … https://t.me/+XLoEG-1_ShNjMDBh صحنه دار ترین رمان تلگرام💧👆👅

❌دختره رو به بهونه ی مریضی میکشونه خونش و...😈🔞 موهامو کشید و در حالی که تند تند توم تلمبه میزد گفتم: - تو...گفته بودی دستت شکسته سیلی به باسنم زد. - شکسته بود...کون تو رو دید جوش خورد. این ک...ص ابدارت منو خوب کرد. دستامو پشتم به هم چسوند و خودشو داخلم تا اخر هل داد که بلند داد زدم‌. جلوی دهنمو گرفت تا توی پشتم بذاره و... https://t.me/+yrXpFzG7iwFmODA0 #صحنه‌دار‌آتیشی 😈

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سلام وقت بخیر ببخشید شما این رمان رو میشناسید ک ی دبیر ورزش تازه وارد میره ی دبیرستان پسرونه و ی پسر ۱۸ ساله هم هست فک کنم اسمش همایون بود دقیق اسم خود کانالم یادم نیس ولی فک کنم هیوگمن بود میشناسید یا میشه از بچه ها بپرسید ممنون میشم🩵

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ سلام عزیزم. رمان دانشکده اس‌امی پی‌دی‌افش تو چنل هست؟ بعد یادمه چند سال پیش رمان های دونا بود، هست اون ها هم؟ اسمش یادم نیست ولی موضوعش این بود که کلا یه جامعه همه اس‌امی‌ بودن و یه بار یه اربابی از تو کوچه یه اسلیو گرل پیدا میکنه و با خودش میبره. رمان هاش هست؟ یا اگر چنلی داره ممکنه بهم بدین؟ ممنونم🥲♥️