✍️: خلیل مختاری نیا
✔️ از #چهل_منار صفویان تا " تخت جمشید" پهلویان
✍️ ژان باپتیست تاورنیه Jean Baptiste Tavernier سیاح، جغرافیدان، حکّاک و نقشه نگار فرانسوی (1605م) عصر صفویه که چندین دفعه به مملکت آنروز صفویه مسافرت کرده و در طول سیاحت خود اطلاعات مفیدی در ابعاد مختلفه ی مملکت تحت حکمرانی صفویه ارائه می دهد. حمید ارباب شیرانی مترجم سفرنامه مذکور می باشد که به نظر می رسد از زوایه پان ایرانیسیتی و پنجره ایرانشهری، آن را ترجمه نموده است.
✍️ طبق گفته خود تاورنیه، وی چندین دفعه از روستاها و شهرها و جغرافیای اصفهان و شیراز و دیگر مناطق جنوبی مملکت صفویه دیدن کرده است حتی در برخی از موارد به میکروتوپونیمها نیز با دقت کامل و با شرح جزئیات اشاره نموده است . تاورنیه در مسیر های خود در اصفهان و شیراز به توپونیمهای و ائتنوتوپونیمهایی تحت عنوان " آس_و_پاس" ، خروانق، اصفهانق / [ اس بی هانق ]، کُتَل، مقصود بیگ و... با همان تلفظ بومی آنزمان اشاره کرده است؛ وی با اهتمام جدی به کوهها، قله ها، رودها، تپه ها، چشمه ها، خرابه ها، آثار تاریخی و باستانی مسیر سفر خود اشاره کرده است الّا به اثری تاریخی به نام #تخت_جمشید
✍️ به نظر راقم این سطور بعید است از سیاح تیزبین و جغرافیدان جزء نگر و نقشه نگاری دقیق_نگار به نام تاورنیه که خرابه ها و حوضچه های مساجد را با جزئیات دقیق توصیف کند ولی به " تخت جمشید و پاسارگاد " ادعایی پان ایرانیست ها اشاره ای نکرده باشد مگر اینکه واقعا این اثر تاریخی وجود خارجی نداشته باشد یا اینکه مترجمی مثل اردشیر ارباب_شیرانی نام اثر تاریخی به کار رفته توسط تارونیه یعنی #چهل_چنار را به تخت جمشید ترجمه کند. محال است درصورت وجود اثری به نام تخت جمشید در آنزمان ، تاورنیه به آن شاره نکرده باشد بااینکه ایشان می گوید من چندین دفعه از شیراز و اطراف شیراز دیدن کرده ام.
✍️ارباب شیرانی بعنوان مترجم سفرنامه تاورنیه در پاورقی ترجمه خود صفحه 325 منظور تاورنیه از نام #چهل_چنار را به تخت جمشید ترجمه می نماید و می نویسد مقصود تاورنیه "تخت جمشید هست"!!! خیلی جالبه!! مگر تاورنیه سفرنامه خود را به شعر سروده است که آن را با صناعات ادبی تزئین نماید تا مخاطبان اشعارش خود به تفسیر و تأویل و تعبیر بپردازند و با معماگشایی از شعر به لذت ادبی برسند و کیف کنند از اینکه منظور شاعر را دریافته اندا؟؟؟!! اگر واقعا آنزمان تخت جمشید و پاسارگادی وجود داشته چرا تاورنیه به آن اشاره نکرده است؟ سیاحی که حتی به نام روستاهای کوچک مسیر سیاحتش و مشخصات آنها نیز اشاره کرده است ؟؟ چرا سیاحان عصر افشاریه و قاجاریه به آن اشاره نکرده اند؟؟ چرا فقط باید در عصر پهلویان و حاکمیت مزدوران انگلیس باید نام " کوروش و تخت جمشید و پاسارگاد و منشور کورش و جعلیاتی از این قبیل " با شدت و حدت تمام تولید و تبلیغ شوند؟؟؟!!!
✍️ در پایان لازم می دانم شرح گزارش" حرکت تاورنیه از اصفهان به هرمز و شرح راه تا شیراز " از سفرنامه تاورنیه را خدمت اعضاء و مخاطبان محترم کانال #بیزیم_بیجار ارائه دهم:🔻
🔺 :" گرچه چندبار از اصفهان به هرمز رفته و از هرمز به اصفهان بازگشته ام. وقتی که همه کارهایم پایان یافت و فصل برای رفتن به هندوستان منبسب بود بعدازظهر از اصفهان حرکت کردم. روز بیست و هفتم از ساعت چهار صبح تا ساعت ده در صحرای مزروعی راه پیمودم و در کارونسرایی به نام " مقصود بیگ" منزل کردم. روز ششم از ماه مارس سه ساعت پس از نیمه شب عزیمت کردم و از دشتی گذشتم که اطرافش را کوه فرا گرفته بود روی یکی از این کوهها که از دیگر کوهها مجزاست می گویند قلعه ای بوده است که از آن هیچ اثری نمانده است. کسانی که برای دیدن " چهل منار" کنجکاوی دارند باید از جانب چشمه ی آبگرم حرکت کنند.. در میانه دو کوه مقداری طاقچه حتی تا کنار جاده وجود دارد که رو به ستونهاست و ظاهرا جایی است که ایرانیان قدیم بتهای خود در آن می گذاشتند و از آنجا به چهل منار می روندکه من چندین بار به آنجا رفته ام و از جمله یکبار با آقای آنژل هلندی بوده ام که شرکت هلند او را برای آموزش نقاشی به شاه عباس دوم شان آنزمان [ مملکت صفویه ] فرستاده بود. آنژل بیش از یک هفته برای نقشه برداری از همه این خرابه ها در آنجا ماند که این مکان را چون اثری زیبا و باارزش نشان دهند اما وقتی که آنژل هلندی کار خود را به پایان رساند اقرار کرد که وقتش را بیهوده تلف کرده و به زحمتش نمی ارزیده که از آنجا [ چهل منار ] نقاشی کند تا مردم را وادار کند تا نیم ساعتی راه خود را کج کنند چراکه جز تعدادی نقش حجاری بی تناسب با اتاق های مربع و تاریک نیست. همه این آثار مجموعه کسانی را که چون من از معابد اصلی هندوستان دیدن کرده اند به آسانی متقاعد می کند که چهل منار قبلا معید خدایان دروغین بوده است."( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ارباب شیرانی، 1383: 333 الی 322)