𝔼𝕜𝕚𝕡 𝕜𝕙𝕒𝕗𝕒𝕟💕🌸
⚡️«𝐖𝐨𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐜𝐡𝐧𝐧𝐞𝐥»🌱 ••••••••••••••••••••••••••••• 𝐄𝐤𝐢𝐩 𝐤𝐡𝐚𝐟𝐚𝐧 𝐟𝐧🦉💜 رمان،ادیت،قدیمی و.....در این چنل🥂💕 هرگونه کپی از چنل پیگرد قانونی دارد🔐🍓 محافظ🩺💜 @ekippvin95
نمایش بیشتر455
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
کامنت بزارید ❤️🧚♀
اگه شد شب پارت می زارم اگه نشد به کوچکی خودتون ببخشید 😄✌️
7405
🍓 #ســـقــوت_عــــشــق 🍓
PART:15
MATIN
دیدم نیکا را دار زدند
ارسلان : نیییکاااااا (با عربده😐)
دیانا : نییییکااا فدااااتششم 😭
هلیا : اجییییی 😭
من : من رضایت میدم ولش کنیید 🥲
بغض کرده بودم
نیکا داشت دست و پا میزد که سرباز اوردش پایین
نیکا دستشو گذاشته بود رو گلوش و سرفه
من : نی ... نیکا حالت خوبه
ارسلان: اجی جونم چیشده 😭
نیکا : خ ... خوبم م ... مرسی 🥺
سریع بقلش کردم
من : ببخشید نیکا زود قضاوتت کردم 😭
ولی میدونی من عاشق عسل بودم
نیکا : اشکال نداره داداشی 😊
دیانا: 😳😐
نیکا : چیه خب انشاالله نیمه ی گمشده ی متین پیدا میشه (خاک نمیدونی خودتی 😐)
ارسلان سریع نیکا را بقل کرد که دیانا و هلیا بقلش کردم نیکا دستشو باز کرد یعنی منم برم هنو همون لباس هاش که شبیه پرنسس ها کرده بودش تنش بود
ارسلان : خب ما دیگه بریم و نیکا تو میخوای برو پیش متین هم تو تنهایی هم متین.
من : ارع بیا
نیکا: باشه بریم
هلیا : پس فعللا
نیکا : فعلا قشنگم
خداحافظی کردیم که نیکا نشست تو ماشین گردنش کبود شده بود
بابا دو دقیقه هم نشد 😐
چقد سوسوله 😂
نیکا: چیه هووی
من : هیچی پیاده شو تا بریم یه چیزی بخوریم
نیکا: اره بریم 3 روز هیچی نخوردم اوف😅
من : واقعا
نیکا : اره فرستادنم انفرادی 😞
من :اخی الهی خب بسته بریم تو رستوران
نیکا : باش بریم
رفتیم غذا خوردیم و اومدیم تو ماشین
نیکا : بریم خونه خودم تا لباسامو وردارم
من : باش
رسیدیم دم خونه نیکا
رفت لباساشو برداشت و رفتیم خونه خودم
76031