cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

👑دختر خودتو عشقه 👑

❥︎••𝐇𝐞𝐥𝐥𝐨 𝐰𝐞𝐥𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞🌸🧜‍♀ ❥︎••𝐈𝐦 𝐚 𝐟𝐚𝐧 𝐨𝐟 𝐬𝐞𝐫𝐧𝐚 𝐩𝐚𝐠𝐞🍃👧🏻:) دختر خودتو عشقه

نمایش بیشتر
إيران196 050زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
499
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

گلا رمانه های خودمه اگه میشه عضو شید
نمایش همه...
⛔رمان اوردم #بمببببببببببب خوراک تابستونه ته ته خنده، با هر پارتش #جررررررر میخوری🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 روی تخت لم داده بودم و داشتم غر میزدم که اسد اومد سمتم و گفت: -چته عسل ؟ چیه مثل کنیز حاج باقر زیر لب غر میزنی؟ چپ چپ نگاهش کردم و حق به جانب گفتم: -همه‌تون #پلنگ دوست دارین. اصلا الهی به حق علی همون پلنگا #تیکه‌تیکه‌تون‌کنن! و مظلوم ادامه دادم: -هیچکس #پاندا نمیخواد که تا لنگ ظهر باهم بخوابیم؟ با خنده کنارم دراز کشید و گفت: -من پاندا دوست دارم ولی وقتی نزدیکت میشم مثل پلنگا وحشی میشی.... حرصی توپیدم: -اره دیدم اصلا پلنگ دوست نداری. اون دختره مو زرده کی بود توی ماشینت هان؟ و قبل اینکه دستش بهم بخوره گفتم: -الانم بهم دست بزن زنگ میزنم #یک‌دو‌سه بیان به جرم #همسرآزاری ببرنت زندان.. بی توجه به حرفم خندید و همونجور که محکم بین آغوشش می‌گرفتم سرش و برد سمت گردنم و عمیق بو کشید که مور مورم شد. لاله‌ی گوشم و بوسید و گفت: -چیکارت کردم مگه؟! خودمو از بغلش بیرون کشیدم و گفتم: -چیکارم کردی؟ بیشعور صبح بیدار میشم می‌بینم آقا بی خیال افتاده روم و خوابه کنارم نمیره. #سه‌برابر‌من‌سنته و #دوبرابرم‌وزن داری #قدم‌که‌ماشالله‌انگار‌با‌زرافه‌های‌آمازون‌مسابقه‌گذاشتی.. حالا اینا هیچی مثل کنه افتادی روم بعد میگی چیکارم کردی؟! اگه اون زیر خفه میشدم می‌مردم می‌خواستی روی سنگ قبرم چی‌بنویسی؟ "این گل پر پر شده به دلیل #گوریل‌ بودن شوهر محترمه بر زیر وی جان به جانان تسلیم کرد؛ اونم ناکام!" بلند زد زیر خنده و گفت: -تنها کمکی که می‌تونم بکنم اینه که ناکام تهشو خط بزنم. و با کاری که کرد چشمام گرد شد https://t.me/joinchat/y3whb_jQeF05Yjhk بدو جوین بده تا از دست ندادی🍷♥😁
نمایش همه...
"دیوانگان عاشق" 🍷

«ﷺ» اثر انگشت ما از قلبهایی که لمسشان کرده ایم ،هرگز پاک نمیشود.❤ #کپی_حتی_با_ذکر_نام_ممنوع دیوانگان عاشق🍷 :درحال تایپ📝 "

🎭آخَـــریݩ‌خـآݩ‌زآدہ♟ ❤️‍🩹🥀~•~•~❤️‍🩹🥀 ماکان درو با #شدت باز کرد و داخل شد🚷❗️ صورتش مثل کوره ای #داغ♨️ و سرخ بود و اندامم رو به #لرزه مینداخت!😰📛 دستشو انداخت به یقه پیراهن شیکی که واسه #عروسی🏰 پوشیده بود و به شدت #کشیدش🔪⛓: ــ چجوری تونستی مانی؟؟🤬⁉️چجوری تونستی تنها عشق برادرت رو #عقد کنی؟؟💢😔🥀 از #عربدش🔥 بغضم گرفت. باز #مست بود...🥀🖤 بلند شدم و دستاشو گرفتم. طفلکم #رگای برآمده دستش #نبض میزد😭❤️‍🔥 معلوم نبود تو #قلبش چه غوغای تپشیه:(❌: ــ ماکانم!❤️‍🩹🥺 #عشقم مانی اینجا نیست!😓❗️ مانی #مرده!!!‼️❤️‍🩹 چرا این رفتارو میکنی؟!😭🪦 تو داری از اشتباه چند سال پیشی که #ناخواسته بوده زجر میکشی؟!🔪🥀 اشکای داغ و بیرحمی صورت #سخت⚡️ ماکان رو طی کرد و زیر فک #قفل🌪 شده‌اش محو شد😔❤️‍🩹 طی تصمیم ناگهانی #گردنمو😱به حصار #مشتش☄ درآورد و غرید🤬 ــ پس تو دریای #منی!‼️دریای من که نمرده؟!👁‍🗨 میخوام روح عشقم روح دریام رو زیر #بدنم حس کنم...😰❤️‍🔥 ‼️❌‼️❌‼️ #مانی پسر ارشد خاندانی #اشرافی به اجبارِ خانواده بی‌آنکه بداند با #معشوقه‌ی برادرش #ازدواج می‌کند و...❌ ژانر: #عاشقانه_هیجانی_جنایی https://t.me/The_Last_Khann
نمایش همه...
🎭آخَـــریݩ‌خـآݩ‌زآدہ♟

°•رمان آنلاین•° 📌روزی دو پارت 📌به قلم: IHW 📌ژانر: عاشقانه، جنایی، هیجانی 📌لینک ناشناس نویسنده:

https://t.me/Harfmanrobot?start=46831791289

#part82 #عاشقانه_های_وحشی_اوپال_سیاه😪😍 با حس نوازش گونه ام دل از خواب کندم ، آروم لای پلکامو باز کرد ، #آزاد نیم خیز جلوی صورتم بود . _خوبی؟ _ اوهوم 😌 بی طاقت خم شد و خیلی تهاجمی#لبمو #بوسید ، نفس بران !🤭🤤 دستمو کنار صورتش گذاشتم و آروم همراهیش کردم .😁💋 کنار کشید و سرشو تو #گردنم فرو کرد ، نفسای عمیقی که میکشید باعث میشد #قلقلکم بیاد .😂😝 ریز خندیدم و خواستم سرشو بلند کنم که #پوست #گردنمو کشید تو دهنش و مکید . _ آزاد نکن کبود میشه 😥😱 عوض اینکه بیخیال بشه با شدت بیشتری کارش و ادامه داد ، تو #بغلش پیچ و تاب خوردم .🙊🙊 دستش سرکشانه #زیرلباسم به حرکت در اومد . نفس زنان صداش کردم _ هیش _ خودت اذیت میشی عشقم سر از #گردنم بلند کرد ، صورتش #التهاب تنشو فریاد میزد . #موهامو که رو صورتم ریخته بودن و عقب زد . ❌❌ #پارت_اصلی_رمانه_لطفا_کپی_نکنین ❌❌ نشر حتی با ذکر نام نویسنده حرام است و پیگرد قانونی دارد!!! https://t.me/opalesiahhh https://t.me/opalesiahhh https://t.me/opalesiahhh https://t.me/opalesiahhh
نمایش همه...
رمان اوپال سیاه

*به نام خدا * اوپال سیاه _ انلاین به قلم : سایه پارت گذاری : روزانه بجز پنجشنبه و جمعه 💥💥💥فایل رمان پس از پایان فروشی خواهد بود و هیچ فایل رایگانی وجود نخواهد داشت 💯پایان خوش

https://rubika.ir/opale

ارتباط با ادمین👇👇

https://t.me/opalsadmin

دیگه با بوتاکس و ژل خداحافظی کنید❌💉 فقط با یک روش گیاهی از شر چروک ها راحت شوید جهت اطلاعات بیشتر روی دکمه زیر بزنید👇
نمایش همه...
telegram hayati va ghahramani chorook 02-low.mp42.55 MB
روش گیاهی
به همه کسایی که کانال دارن پیشنهاد میکنم عالیه😁😍😉
نمایش همه...
~کاور شخصیتی🌱👩🏻‍💼 ~کاور غیر شخصیتی🌱🌸 ~کاور برای چنل🌱🎨 ~کاور برای رمان🌱📚 ~هایلایت🌱🏷️ ~تیزر برای رمان🌱🎥 ~ادیت متحرک 🌱🪄 ~پروفایل(همه مدل)🌱🎀 ~استیکر(همه مدل)🌱🌝 جویین شو:⬅️🌸 @editing_gallery
نمایش همه...
🥀🥀🥀🥀🥀 🍂🍂🍂🍂 🥀🥀🥀 🍂🍂 🥀 دختران شکست خورده #پارت_3 سیما:ادم برای هیچی گریه نمیکنه اسرا:سیما اینم مثل ما بعد زد زیر گریه با این حرفش اشکام راه خودشون پیدا کردن سیما اسرا امدن کنارم نشستن سیما:گریه کن خودتو خالی کن اسرا:نه گریه نکن چی شده بگو نریز توی خودت باش همه ماجرا براشون تعریف.کردم سیما:الهی گریه نکن بسه اسرا:نفس؟ جانم اسرا: گفتی میخای بری شمال اره سیما:میتونی ما هم ببری اره اسرا:جایی داری برای موندن اره شما چی؟ سیما:ماهم داریم پاشو بریم باشه رفتیم سوارماشین شدیم داشتم رانندگی میکردم که با یک ماشین شاخ به شاخ شدم پیدا شدم اقا چته چرا برعکس.جاده میری مرده:ببخشید یک مرد از پشت پیدا شد مرد:سلام خانوما شب اینجا خطرناکه به شما چه مرد:من ارادم و شما علتی نمیبنم به شما بگم 🥀 🍂🍂 🥀🥀🥀 🍂🍂🍂🍂 🥀🥀🥀🥀🥀
نمایش همه...
🥀🥀🥀🥀🥀 🍂🍂🍂🍂 🥀🥀🥀 🍂🍂 🥀 دختران شکست خورده #پارت_4 نفس اراد:نه خوشم امد دختر پر جذبه هستی اگه کاری داشتی یا سر کسیو بکنی زیر اب در خدمتم بانو اینم شمارهم یک کاغذ گرفت جلوم باشه حالا بفرما سوار ماشین شدم سیما:به.نظرم برای انتقام و ثابت کردن بیگناهیمون راه خوبیه نه اسرا اسرا:چرا نفس توهم میتونی انتقام بگیری باشه فردا حرف میزنیم فعلا بریم بعد از یک ساعت رسیدیم از ماشین پیاده شدم خوب اینجا ویلای منه ویلای شما کجاست؟ اسرا: فکر کنم دو کوچه پایین تر باشه پس من شما میرسونم بعد میام خونه خودم هر دوتاشون باهم گفتن باشه سیما اسرا گذاشتم ویلا شون سیما: نفس میشه شماره تو بدی؟ اره عزیزم بفرمایید 0935........ اسرا: ممنون عزیزم لطف کردی خداحافظ بابای سیما: خداحافظ بای. .... رسیدم خونه پوف چه روز مزخرفی بود امروز خیلی سخته سرمو تکون دادم تا این افکار مسخره از ذهنم دور شه از پله ها بالا رفتم در یکی از اتاقا باز کردم خودمو پرت کردم روی تخت یک دوسه نکشید خوابم برد با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ولی چشمامو باز نکردم چه زود صبح شدا همین جوری که دست میکشیدم روی تخت تا گوشی پیدا کنم یاد افتاد که گوشی انداختم روی صندلی پوففففف باهزار بد بختی از تخت نازنینم دل کندم هم میخاستم بلندشم پام به تخت گیر کرد افتادم زمین اخ دماغ نازنینم با هزار تا بد بختی از زمین بلند شدم رفتم سمت مبل گوشی. برداشتم ناشناس بود 🥀 🍂🍂 🥀🥀🥀 🍂🍂🍂🍂 🥀🥀🥀🥀🥀
نمایش همه...
چالشAnonymous voting
  • یس
  • نو
0 votes
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.