cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌓 آموزش جمله سازی ناشنوایان ایران زمین 🌗

🌼⃨⃟🍃̶͟͞✿🌼⃨⃟🍃̶͟͞✿🌼⃨⃟🍃̶͟͞✿ کانال جمله سازی برای ناشنوایان کل کشور @aSabzy : ارتباط باادمین https://t.me/+wvXrhauejIxlZWI0

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
581
مشترکین
-124 ساعت
+27 روز
-530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🌸 زمزمه 🌸 یعنی 🍃 یواش چیزی رو گفتن و خوندن ــــــــــــــ 🌸 بیوگرافی 🌸 یعنی 🍃 اطلاعات در مورد زندگی هرکس و مدرک و خانواده هرکس ــــــــــــــ ترورش 🌸 ترور 🌸 یعنی 🍃 کشتن ـــــــــــــــ سروانه مانند سرو 🌸 سرو 🌸 یعنی 🍃 درخت بلند 🌸 سروان 🌸 یعنی 🍃 درجه ای از پلیس ها ـــــــــــــــ 🌸 عفو 🌸 یعنی 🍃 بخشش ــــــــــــــــ 🌸 حجره 🌸 یعنی 🍃 خانه، اتاق و... ـــــــــــــــ 🌸 خو 🌸 یعنی 🍃 خب ــــــــــــــ 🌸 هدر 🌸 یعنی 🍃 باطل شدن ــــــــــــــــ 🌸 گشنمه 🌸 یعنی 🍃 گرسنه ـــــــــــــــــ 🌸 جد در جد 🌸 یعنی 🍃 پدربزرگ و مادربزرگ و همه ی فامیل او ــــــــــــــــ 🌸 اهه اهه 🌸 اهه اهه علامت حضور اوهوم  اها اینا همش مثل هم به کار میره ــــــــــــــــ 🌸 وروجک 🌸 یعنی 🍃 برای کسی ک شیطون و کوچولو باشه به کار میره
نمایش همه...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 خریدار عشق💗 قسمت4 وارد کلاس شدیم مثل همیشه رفتیم ته کلاس نشستیم مریم آروم زیر گوشم زمزمه میکنه مریم: خودشه - کی؟ مریم: من موندم چه جوری کنکور قبول شدی، یارو رو میگم دیگه ! - تو با عقل ناقصت داری حرف میزنی ،انتظار داری منم بفهمم سهیلا زد تو سرم : خنگ ،اون پسره رو میگه دیگه سرمو به طرفین برگردوندم و نگاه کردم : آها فهمیدم مریم و سهیلا: کووووفت نمیدونم چرا یه لحظه چشمم بهش قفل شد که با اومدن استاد ،به خودم اومدم تعجب کردم از کار خودم خودم، بعد تمام شدن کلاس ،سوار ماشین سهیلا شدیم و حرکت کردیم توی راه مریم از پسره میگفت بیچاره بیو گرافی جد در جدشو درآورده بودن - مگه میخواین ،ترورش کنین که اینقدر اطلاعات دارین ازش ... مریم: نه بابا ،اینقدر مخمونو درگیر خودش کرد ،دیگه مجبور شدیم ببینم ریشه اش کیه - نکنین بابا ،عاقبت خوبی نداره هااا ،یه دفعه همه این پسرا جمع میشن ریشه خودتونو خشک میکنن... سهیلا: غلت کردن ،با هفت جدشون صدای زنگ گوشیم اومد - اوه اوه بچه ها صدای ضبط و کم کنین ،جناب سروانه مریم: جوووون ، جناب سروان - بی ادب ،داشتییییم سهیلا: تو به بزرگیه خودت این روانی رو عفو کن، بردار الان قطع میشه هااا - جانم داداش جواد: سلام بهار جان خوبی؟ - ممنونم ،چیزی شده؟ جواد: نزدیک دانشگاهتونم میخواستم بپرسم دانشگاهی با هم بریم خونه؟ - نه داداش کلاسم تمام شده الانم دارم میرم خونه جواد: باشه پس میرم حجره پیش بابا، مواظب خودت باش ،خدا نگهدار - خدانگهدار سهیلا: بهار داداشت بهت گیر نمیده چادر بزاری؟ - گیر که نه، ولی دوست داره ،ولی همینم که حجابم خوبه چیزی نمیگن حجاب داشتن که حتمن به چادر نیس! سهیلا منو رسوند خونه و رفتن در و باز کردم وارد خونه شدم ،مامان، مامان ،مامان مامان: هووووو ،چه خبرته ! - خو جواب بدین دیگه،این همه انرژی هدر ندم مامان: تو اصلا نفس کشیدی، یه بند صدا کردی! چی شده ؟ - گشنمه مامان: برو لباست و عوض کن ،الان غذاتو گرم میکنم - دستت طلا،،، بری کربلا بعد از خوردن غذا رفتم توی اتاقم شروع کردم به کتاب خوندن هوا تاریک شده بود از صدای ماشین فهمیدم که بابا و داداش اومدن «همیشه داداش ،موقع برگشت ،میرفت دنبال بابا با هم می اومدن خونه» بلند شدم ،خودمو تو آینه نگاه کردمو رفتم پایین رفتم تو بغل بابا: سلام بابا جون خسته نباشی بابا: سلام بهار جان ،سلامت باشی با صدای اهه اهه برگشتم : عع ببخشید ،سلام داداشی جواد: سلام، وروجک...
نمایش همه...
🌸 محوطه 🌸 یعنی 🍃 زمینی که دور آن را دیوار کشیده باشند. ــــــــــــــــــ 🌸 سوژه 🌸 یعنی 🍃 موضوع ــــــــــــــــ 🌸 جزء 🌸 یعنی 🍃 بخشی ازچیزی ـــــــــــــــــ 🌸 گذروندین 🌸 گذراندین شما این مدت چه جور گذراندین یعنی 🍃 عبور کردن. طی کردن ــــــــــــــــ 🌸 کمیته 🌸 یعنی 🍃 انجمن ـــــــــــــــ 🌸 بعیده 🌸 بعید است یعنی 🍃 امکان ندارد ـــــــــــــــ 🌸 ضایع 🌸 یعنی 🍃 باطل،بی فایده، بیهوده ـــــــــــــــ 🌸 برگردوندم 🌸 برگرداندم من ان را برگرداندم یعنی 🍃پس دادم ــــــــــــــــــــ 🌸ـپهلوم 🌸 پهلوی من یعنی 🍃 بغل من کنار من
نمایش همه...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت3 بعد تمام شدن کلاس رفتیم داخل محوطه یه گوشه نشستیم تا کلاس بعدیمون شروع بشه سهیلا و مریم هم طبق معمول دنبال یه سوژه بودن که مخشو بزنن سهیلا: اوه اوه باز این خانمه داره میاد سمتمون خانم زندی ،جزء افراد بسیج دانشگاه بود ،مسئولیت حجاب دخترا هم دست اون بود خانم زندی: دخترا این چه وضعیه ،چند بار باید تذکر بدم بهتون ... مریم: ععع خانم زندی این همه دختر اینجا ،اد همیشه میای میچسبی به مااااا... زندی: به دخترای دیگه هم تزکر میدم ولی شما دوتا دیگه خیلی از حد گذروندین ،دفعه بعد میفرستمتون کمیته انضباطی خانم صادقی از شما بعیده ،با همچین افرادی دوست باشین سهیلا: ببخشید مگه ما چمونه؟ - ببخشید ،به نظرم دوست بودن با همچین افرادی بهتره از دوست بودن با افراد چادری که معلوم نیست چه گندی دارن زیر چادرشون میزنن زندی: مؤدب باشین خانم صادقی، این چه طرز حرف زدنه ... - مؤدب حرف بزنین ،مؤدب جواب میگیرین ،فعلن برین امر به معروفای دیگه تونو انجام بدین زندی از کنارمون با عصبانیت رد شد و سهیلا و مریم زدن زیر خنده مریم: دمت گرم بهار،خوشم اومد ضایع اش کردی سهیلا: دختره ی پرو ، هر چی دلش خواست بارمون کرد... - بسه دیگه لطفا از این بعد ،یه کم صرفه جویی کنین تو اون وسایل آرایشیتون سهیلا: خوب ،اگه صرفه جویی کنیم چه جوری بریم مخ بزنیم ... - مخ و با زبون میزنن نه با چهره مریم: خودت سفید و لپ قرمزی هستی فک میکنی همه مثل تو هستن ... - وااا نکنه شبیه مادره فولاد زره هستین من نمیدونستم سهیلا: هی مریم طرف اومد ،بهار ببین نزدیک دوماهه میخوایم مخشو بزنیم هیچ خطی نمیده ( سرمو برگردوندم ) - کدومو میگی؟ سهیلا: همونی که تک کت نوک مدادی داره - پسره خوشتیپیه ،فک کنم چشم برزخی داره، قیافه اصلیتونو دیده پشیمون شده... مریم: (با کیفش زد به پهلوم)کوووفت. نمکدون - پاشین بریم،کلاسمون داره شروع میشه
نمایش همه...
اوقات این جا یعنی حال اون ادم اوقاتش تلخ شد یعنی  ناراحت شد
نمایش همه...
🌸 اوقات 🌸 یعنی 🍃 وقت ها، هنگام ها وـــ ــــــــــــــــ 🌸 تلخ 🌸 یعنی 🍃 بدمزه ـــــــــــــ بنحوی 🌸 به نحوی 🌸 یعنی 🍃 یه شکلی ــــــــــــــــ 🌸 آزار 🌸 یعنی 🍃رنج،آسیب، اذیت و.ــ
نمایش همه...
#داستانی_زیبا_و_خواندنی مردی خانه ای زیبا با حیاطی پر از درختان میوه داشت. در همسایگی او مردی حسود منزل داشت و همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و بنحوی او را آزار دهد. همسایه خوب یک روز صبح که خواست از در خانه خارج شود دید یک سطل پر از زباله کنار در است. فهمید که مال مرد حسود همسایه است , پس سطل را تمیز کرد و آن را از میوه های حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است. وقتی در را باز کرد مرد میوه های تازه را به او داد و گفت: هرکس آن چیزی رابا دیگری قسمت میکند که از آن بیشتر دارد
نمایش همه...
🌸 گند 🌸 یعنی 🍃 بوی بد گند هم برای بو هست هم برای کار خراب توی جمله های مختلف معنی اش فرق میکنه
نمایش همه...
گند یعنی کار خراب کردن اشتباه کردن یا خراب کردن
نمایش همه...
عذرخواهی نکنید تشکر کنید. نگید ببخشید دیر کردم بگید ممنونم منتظر موندی نگید ببخشید که انقدر صحبت میکنم بگید ممنونم که به حرفام گوش میدی نگید ببخشید اذیتت کردم بگید ممنونم که بهم لطف میکنی نگید ببخشید گند زدم بگید ممنونم تو اشباهاتم صبوری میکنی همیشه مثبت باشید
نمایش همه...