نگاشت|محمدصادق عبداللهی
گوشهای از مجاز برای اشتراک نگاشتهای رسانهای محمد صادق عبداللهی _______ بخشی از تعریف من: - دانشجوی دکتری فلسفه تعلیموتربیت دانشگاه علامه طباطبایی - مدیر روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس - روزنامهنگار _____ دریچه تعامل: @msadegh_abdollahi ____
نمایش بیشتر157
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
الهی... یا متعالی... ارحم حالی...
التماس دعا
____
✍ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
نگاهی به فرامتن دو ساعتونیم گفتوگوی آقایان سروش و ملکیان
آیا روشنفکری به تکرار مکررات افتاده است؟
در روزهای ابتدایی هفته جاری شاهد گفتوگویی میان دو متفکر معاصر جریان روشنفکری ایران آقایان عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان بودیم. گفتوگویی که عنوان «روشنفکری و حقیقت» را یدک میکشید و در اجرا از دو حیث بینظیر بود:
۱) بستر اجرا؛ این جلسه در ساعات پایانی شب و هم زمان در سه بستر کلاب هاوس، زوم و اینستاگرام پوشش داده میشد و مجموعاً میتوان گفت قریب به ۵هزار نفر را (با نوسان) پای منبر مجازی آقایان کشاند؛ که این به نوع خود رکورد شکنیای برای روشنفکران به حساب میآید، چرا که شبکههای اجتماعی موجب گشته آنها از محافل روشنفکری و کافهنشینی خود و نهایتاً جلسات سخنرانی با صندلیهای محدود خارج شوند و دیگر نه با واسطه بلکه مستقیماً با جامعه ارتباط گیرند.
۲) نکته بینظیر دیگر، رویارویی مستقیم آقایان سروش و ملکیان است. میتوان گفت تقریباً هیچ گاه این مجال نبوده که این دو متفکر برخاسته از جریان نواندیشی دینی، در برابر یکدیگر به گفتگو نشسته و به نقد مستقیم آراء یکدیگر و بیان علنی انتقاداتی که در جمعهای محدود بیان میشد، بپردازند.
اما از این دو نکته که بگذریم با این سوال مواجه خواهیم شد که دستاورد این گفتگو چه بود و چه خروجیای میتوان برای آن متصور شد؟ به عبارت دیگر آن تقریبا ۵ هزار شنونده پس از شنیدن حرفهای رد وبدل شده به چه دستاوردی رسیدند که در صورت نبود این گفتگو آن را از دست میدادند؟ متأسفم که پاسخ بگویم «تقریباً هیچ»!
در جریان این گفتگو جناب ملکیان به شرح مقالهای از خود پرداخت که دو دهه پیش، یعنی در سال ۱۳۸۰، به نگارش درآمده و در برابر نقدهای تکراری دکتر سروش نیز باز به مقاله دیگری اشاره کردند که آن نیز قریب به ۴ سال پیش نگاشته شده و جالب آنکه جناب ملکیان اشاره فرمودند که پاسخ تمامی نقدهای دکتر سروش را در این مقاله آوردهاند و یک مورد هم از قلم نیفتاده است، اما دکتر سروش با کمال تعجب از نگارش این مقاله ابراز بیاطلاعی کردند و حتی پاسخی هم به پاسخها و انتقادات آقای ملکیان جز تیکه پاره کردن تعارف ندادند!
در واقع میتوان گفت این دو متفکر معاصر که با تعاریفی که از روشنفکری ارائه دادند، خود را در زمره روشنفکران به حساب میآورند، بعد از گذشت دو دهه هیچ حرف جدیدی در موضوع، جز تکرار مکررات نداشتند و حرفهای کهنه شده خود را روخوانی کردند!
و این جمعبندیای نگران کننده است که میتوان ریشه به بنبست رسیدن روشنفکری در ایران و اختلالی کارکردیش را در آن جست! چطور میشود در این حوزه مهم سالها حرف تکراری زد و نسخه تکراری پیچید؟! چطور میتوان باور کرد حتی انتقادات و پاسخ به آنها نیز تکراری باشد؟!
آیا با این حساب باید باور کنیم که روشنفکری در ایران فاتحهاش خوانده شده و به دام روزمرهگی و تکرار مکررات افتاده است؟ اگر این باشد آیا دیگر این قشر میتوانند برای امروز و فردای جامعه ایرانی که پر است از پیچیدگیهای چند بُعدی مدعی راهبری باشد؟!
آیا میشود بن بست موجود را حاصل اندیشمندی درجه دو روشنفکران در ایران به حساب آورد که نه تولید کننده اندیشههای دسته اول بلکه توزیع کننده اندیشههای غربیها هستند و آنگاه که آنها بحثی را واگذاشته یا گفتههایشان از مرزهای قکری و فرهنگی ایران عبور نمیکند، اینها نیز دست بسته میمانند؟ آیا متفکران جریان روشنفکری، همانطور که بعضاً جغرافیایی از ایران دور یا در اتاقهای خود مبحوس ماندهاند، از امروز فکری و فرهنگی جامعه ایرانی نیز بیخبرند و در حلقه بسته شرح عرفانی حافظ و مولانا متوقف شدهاند؟
آیا میتوان راز اینکه باز هم دو روشنفکر بدون داشتن حرفی جدید حاضر میشوند به گفتگو نشسته و حرفهای ۲۰سال گذشته را تکرار کنند، در شنوندگانی جست که بدون مطالعه منظم آثار و بی تفکر نقدی و مطالبه حرف جدید، «خیلی استفاده کردیم» و به به و چه چه نثار میکنند؟
به نظر میرسد این سوالات و دهها سوال جدی دیگر میتواند فرصتی باشد که تفکر در خصوص آنها جبران کننده دو ساعت و نیم شنیدن حرفهای تکراری نشست «روشنفکری و حقیقت» باشد.
(منتشره در روزنامه جوان ۱۴۰۰/۱/۹)
___
✍️ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
بسیج دانشجویی دانشگاه های مالک اشتر، شهید مطهری و علوم توانبخشی با همکاری ناحیه بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ برگزار می کند:
🇮🇷سلسله نشست های بینش سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰
📋جلسه اول تا سوم:
جریان شناسی دولت ها
📋جلسه چهارم تا ششم:
طبقه متوسط و انتخابات
💠با حضور: آقایان جلال راغ
(کارشناس ارشد مطالعات دفاعی-راهبردی)
و دکتر محمدصادق عبداللهی
(مدیر روابط عمومی و امور بین الملل مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی)
🕰 زمان برگزاری: یکشنبه۲۹فروردین تا جمعه۳اردیبهشت هر روز ساعت ۱۹-۱۸
✅ جهت ثبت نام و دریافت لینک دوره به شناسه زیر در پیامرسان بله پیام دهید.
@tahere_zare
🌷🍃🗳🍃🌷🍃🗳🍃🌷
🔳⭕️ این فیلم کوتاه ۳۰ ثانیهای را با هم ببینیم و از خود بپرسیم: «آیا کشورها و شرکتهای موفق، لزوماً بیشتر از ما تلاش میکنند؟ یا تفاوت جای دیگری است؟!»
◀️ از کانال شخصی دکتر لشکربلوکی
___
✍ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
گشایندهتر از توافق با چین
دوستان عزیزی در پی انعقاد توافق ایران و چین و حواشی و شایعات ایجاد شده تلاش دارند با مجاهدتی ارزشمند نشان دهند، واقعیت آنچنان که در شبکههای اجتماعی میچرخد نیست و نه ترکمنچایی رخ داده و نه بنایی بر فروش ایران است.
اما با عرض تأسف باید گفت آنچه مینویسید جز اجر اخروی تأثیر چندانی در جو عمومی ندارد چرا که حرفهایی که میشنویم برآمده از بیاعتمادیای است که طی سالها ایجاد شده و حالا یک شبه آن هم با چند یادداشت برنمیگردد چرا که اساساً تشکیل اعتماد عمومی پروژه نیست بلکه پروسهای است که طی سالیان شکل میگیرد.
وقتی حاکمیت بدون هیچ توضیح شفافی و صرفاً با عباراتی کلی و گنگ و مبهم خبر توافق را به اطلاع مردمی میرساند که سرشار از حس بیاعتمادی به مسئولان و سرخورده از وعدههای پیشین هستند، طبیعی است که هر کس برای خود فلسفهای ببافد و رسانههای سعودی-آمریکایی هم در سفره پهن شده از شوق غوطه روند.
اگر راز همراهی مردم با برجام را هم بشکافیم، نه به غربگرایی بلکه به همین اعتماد خواهیم رسید. در برجام مردم فهمی داشتند که مشکل کشور گیر تحریم و توافق با غرب است فلذا هدف روشن بود، مذاکره کنندهها مشخص بود، رسانههای داخلی و جهانی له و علیه هر مرحله از توافق مینوشتند و پس از هر دوره مذاکره هم بیانیههای طرفین ۵+۱ نتیجه مذاکرات را ولو نصفه و نیمه به گوش ملت میرساندند و مردم نیز همراهی میکردند.
اما در اینجا همه چیز مبهم و نمایشی به گوش مردم رسید و در نظر گرفته نشد که از هر توافقی مهمتر و گشایندهتر همراه ساختن مردم است.
_
✍ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
دیدن مصلحت جرم است؟!
«#دیدن_این_فیلم_جرم_است» نه روایتی از دعواهای نسل تازه نفس انقلاب با السابقون است بلکه نشانی از جدال دو تفکر و گفتمان است که رد پای آن را میتوان در طول تاریخ دید؛ جدالی بر سر «#مصلحت» و «#عدالت».
گروهی که «امیر» در فیلم نمایندهشان است، عدالت را در هر شرایطی اولی بر مصلحت دانسته و معتقدند تحت هیچ شرایطی نباید آن را فدای مصلحت کرد و گفتمان دیگر که در فیلم گفتمان غالب ساختارهای جمهوری اسلامی ایران است، عدالت را آماده ذبح پای مصلحت میبینند و معتقدند مصالح کشورداری حکم میکند همانطور که در جای خود باید نفتکش انگلیسی را توقیف کرد، در جای دیگر نیاز است با انگلیسیها بر سر یک میز بنشینم و عزت و احترامشان کنیم.
در فیلم که به نظرم متهم است به بیانصافی در حق نهادهای امنیتی کشور، شرایطی به تصویر درآمده که تبعه انگلیس که از قضا نقش بسیار مؤثری در مذاکره سرنوشت ساز فردا دارد جرمی مرتکب شده و سزاوار قصاص است اما از سوی دیگر نقش مؤثر و حساسش در مذاکره فردا بر سر فروش نفت و فشار سفارت انگلیس با اهرم نیاز مبرم ایران به حمایتهای بینالمللی موجب شده که دستگاههای امنیتی به این جمعبندی برسند که حتی یک سیلی هم به گوش او نزنند.
خب در این شرایط باید چه کرد؟! یقیناً عدالت، زدن سیلیای به گوش تبعه انگلیس است اما اگر این سیلی موجب برباد رفتن مذاکره فردا و از دست رفتن موقعیت فروش نفت شود، چه باید کرد؟
ممکن است گفته شود، از مذاکره که چیزی درنمیآید فلذا زدن یک سیلی هم هیچ عیبی ندارد. بله! این ذهنیت خارج از فیلم شاید درست باشد اما اگر در چارچوب موقعیتی فیلم صحبت کنیم، دیالوگها به ما میگویند که مذاکره فردا بسیار حیاتی است و زدن یک سیلی همه چیز را خراب میکند و از آنجا که کلیت ساختار کشور تحت امر شورای عالی امنیت ملی به این مذاکره برای فروش نفت ایران چشم دارند، باید برای خیری بزرگتر چشم بر هم بگذاریم.
اگر تاریخ اسلام و کنشهای امام علی(ع) را که میخ به پهلوی همسرش فرو رفت و بهخاطر مصلحت امت لب از لب باز نکرد یا کنشهای امام حسن(ع) را در صلح با معاویه نادیده بگیریم، در گفتمان انقلاب نیز آنطور که سیره امام خمینی(ره) در قضایایی چون جام زهر نشان میدهد و رهبر معظم انقلاب نیز به صراحت بیان داشتهاند، سه اصل «حکمت، عزت و مصلحت» منطق سیاست خارجی ایران است و بر این اساس گاهی عقلانیت انقلابی حکم میکند به هر دلیل (ناکارآمدی مسئولان یا عدم مقاومت مردم) با نرمشی قهرمانانه در مقابل دشمن کوتاه آمد تا مقدمه پیروزی بزرگتر را فراهم کرد یا حتی از شکستی بزرگتر جلوگیری کرد.
_
✍️ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
attach 📎
انتخاب شخص یا شخصیت؟!
ماههای منتهی به انتخابات همانطور که شاهد آن هستیم نزاع بر سر فرد منتخب هر جریان اوج میگیرد و حالا در انتخابات پیشرو، با وجود گستردگی شبکههای اجتماعی و تلاش بیشتر کاندیداهای احتمالی برای جذب نظر و نگاه ملت، جنجالها و هیاهوها بیشتر هم شده است. عمده این دعواها بر سر اشخاص است. گروهی شخصی را مناسب و گروهی دیگر نامناسب میدانند و جالب آنکه هر کدام نیز تلاش میکنند شاخصهای متداول رئیسجمهور صالح را به قامت فرد مورد نظر خود دوخت و دوز کنند.
این روالی بوده است که در ادوار گذشته انتخابات نیز طی شده و بدین ترتیب جریان سیاسی انتخابات شخصمحور جلو رفته است. در نتیجه شاهد بودهایم در ادواری همچون دوره کنونی هواداران پس از رأی آوردن کاندیدشان و گذشت چند ماه از عملکرد او اعلام برائت و پشیمانی کردهاند و حتی از او تبری جستهاند.
به نظر میرسد برای خاتمه بخشیدن به این وضعیت که هر چه جلوتر نیز میرویم با توجه به پیچیدگی شرایط سیاسی و اجتماعی، ضربه بیشتری به کشور میزند گردش از شخصمحوری به برنامهمحوری ناظر به مسائل کشور است.
در واقع جریان رسانهای میتواند از هماکنون بازی انتخابات آینده را نه بازی بر سر چهرهها و شعارهای جوگیرانه انتخاباتیشان بلکه بازی بر سر مسائل و مشکلات اصلی کشور و راهحلهای آنها تعریف کند و سپس اگر دعوایی هم بر سر اشخاص شکل میگیرد دعوایی بر سر توان افراد برای حل مشکلات اولویتدار باشد نه بر سر مسائل انتزاعی و ذهنی.
برای مثال میتوان گفت در دولت آینده با احتمال ماندگاری تحریمها شش مسئله مهم «ساماندهی نظام مالیاتی»، «اصلاح نظام توزیع کالاهای اساسی»، «رونق تولید»، «مبارزه با فساد از درون دولت و پیشگیری»، «مسکن» و «کنترل گرانی و بهبود معیشت» مسائل اساسی کشور خواهد بود که بایستی دولت با همراهی مجلس به حل و ساماندهی آنها بپردازند.
اگر این رویه در پیش گرفته شود دیگر مسئله این نیست که چه کسی رئیسجمهور خواهد شد بلکه مسئله این است که چه طرح و برنامهای برای چهار سال آتی کشور با انتخاب مردم در پیش خواهد گرفته میشود و رئیس جمهور آینده نه یک شخص بلکه شخصیتی است که میتواند شعار «غصه بزرگ راه حل دارد» را محقق سازد.
حتی میتوان پیشنهاد کرد که مناظرات انتخاباتی نیز حول مسائل مصداقی اولویت دار کشور برگزار شود تا کاندیداها به جای هوچیگری و زیر و رو کردن پروندههای یکدیگر به رقابت بر سر برنامههای خود بپردازند. با حساب جریان رسانهای نیز اگر به قصد هدایت جریان انتخابات به سمت بهترین حالت ممکن در تلاش است بایستی مطلبه خود را از اشخاص به سمت برنامهها سوق دهد.
البته مراد از آنچه که گذشت نه پراگماتیسم (عملگرایی) است بلکه مراد توجه دادن به برنامههایی است که بتواند در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی غصه بزرگ ملت را درمان سازد که اگر این نشود باز هم کسانی پیدا میشوند که با دست خالی و بیهیچ برنامهای با سفسطهبازی و رقیبهراسی چهار سال معیشت مردم را گروگان چرخ چرخهای خود میکنند.
__
✍ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
آمدی، اما شرمنده! دیر رسیدی...
#سعید_محمد که حالا دیگر باید فرمانده سابق #قرارگاه_خاتم_الانبیاء سپاه بخوانیمش، با استعفا از سمت خود اعلام کرده است که میخواهد کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شود.
بسیار هم عالی! خدا را شکر استعفا هم داده است تا شائبههای استفاده تبلیغاتی از قرارگاه را از خود دور کند.
اما صد افسوس باید گفت که جناب محمد حدود سی سال دیر به جمهوری اسلامی رسیدهاند! گذشت آن زمان که نیاز به دولت #سازندگی، برای ساختوساز سد، پل، جاده و عملیاتیسازی پروژهای کلان عمرانی و مهندسی بود.
کشور حالا دیگر نیاز به مدیرانی دارد که پروژههای عمرانی را به شرکتها و قرارگاههایی چون «خاتم الانبیاء» بسپارند تا در فراغت از بیل و کلنگ با عقلی کلاننگر نسبت دولت، اقتصاد، رفاه و فرهنگ را درک کرده و به پشتوانه تجربیات حاکمیتی دست به سیاستگذاریهای کلان و اجراییسازی ایدهها بزنند.
تصور آنکه هر مهندسی که سد ساخت و حتی پتروشیمی، میتواند از پس مناقشات حاکمیتی، چه در سطح بینالمللی و چه داخلی، نیز برآید و گره از مسائل ملی بگشاید، خطاست؛ لذا از اعماق دل آرزو میکنم ای کاش سعید محمد در قرارگاه مانده بود و به دولت آینده در ساختوسازها کمک میداد...
____
✍️ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
attach 📎
برخی نمایندگان ازجمله جناب جلالی، نماینده رفسنجان، در حال تلاش برای مجاب کردن آیتالله رئیسی جهت ورود به انتخابات هستند و با افتخار این کنش خود را شخصاً در گروههای مجازی فریاد میکنند.
جدای از شایستگی جناب رئیسی برای تصدی این پست، باید به حال چنین کنشی که نه در شأن قوه مقننه بلکه شبیه رفتارهای دانشجویان تشکیلاتی است، تأسف خورد.
بزرگواران ظاهراً بعد از یک سال، درنیافتهاند که بر صندلیای تکیه دارند که امام فرمود «در رأس امور است» و این قبیل کارها، مجلس را در برابر دولت آتی از استقلال انداخته و آن را پیشاپیش به عنوان عملهای زیر چتر دولت سیزدهم خواهد برد.
در حالی که کشور برای پیشرفت نه فقط محتاج دولتی مقتدر و جوان است، بلکه نیاز مبرم به مجلس مستقل دارد که نمایندگانش نه وکیل الدوله که وکیل مردم باشند.
مجلسی آدمهایی که از هم اکنون خود را ستاد تبلیغاتی رئیسجمهور آینده کردهاند، فردا روزی که شخص مورد نظرشان بر صندلی پاستور نشست، چگونه میتوانند در مقابلش، وزیری را رد یا استیضاح کنند؟ بر رئیسجمهور نظارت داشته، به او تذکر دهند و حتی در مواقع لزوم استیضاحش کنند؟
___
✍️ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi
مذاکره به مثابه یک ابزار سیاسی و نه بیشتر
بازیها و بلکه فریبهای رسانهای بایدن و تیمش ناظر به افکار عمومی ایران و حواشی قانون «اقدام راهبردی» مجلس شورای اسلامی باعث شده که بار دیگر در سپهر سیاسی ایران بحث بر سر مذاکره و چند و، چون آن به مسئلهای مطرح تبدیل شود تا آنجا که مشاور رسانهای دولت و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در توئیتی تلویحاً خواسته است، مجلس و افکار عمومی دست از انتقادات تند و تیز خود بردارند و به دولت این فضا را بدهند تا پای میز مذاکره برود و تحریمها را بردارد.
برخی از مردم و حتی نخبگان سیاسی نیز از سر خیرخواهی، اما تحت تأثیر شانتاژهای رسانهای غرب دوستان، بدشان نمیآید و همچنان، به خصوص با تغییر دولت امریکا و روی کارآمدن جناح لبخند به لب، معتقدند شاید بتوان از این آب، ماهیای تور کرد و برای رفع تحریم قدمی برداشت.
در این مناقشات با توجه به فضای گفتمانی غالبِ دو انگارهای در سیاست ایران، عمدتاً تلاش میشود جریان حزباللهی به عنوان مخالف مذاکره و حتی فراتر از آن ناتوان در مذاکره معرفی شود که برخی این تلاش برای آفریدن دو قطبی را تلاشی برای کشاندن بازی زمین انتخابات ۱۴۰۰ به دو قطبی «مذاکره-مقاومت» به نفع جریان غربگرا میدانند.
این در حالی است که اساساً این دوقطبی از منظر گفتمان انقلاب اسلامی کذب و باطل است. چرا که از منظر این گفتمان مذاکره فی الذات بد و ممنوع نیست و در کنار سایر ابزارهای سیاسی یکی از ابزارهای وصول به نتیجه و تأمین منافع ملی است و در عمل نیز جمهوری اسلامی نشان داده آنجا که بویی از تأمین منافع ملت ایران به مشام برسد، حاضر است مذاکره را در چارچوب اصول ایرانی – اسلامی خود در هر سطحی که نیاز باشد جلو ببرد و سپس به تعهدات خود نیز پایبند باشد.
کلام امامین انقلاب نیز از ابتدای انقلاب و حتی در سالهای گذشته همواره مؤید همین منطق بوده است. آیتالله خامنهای (حفظه الله) بارها در دوران زعامت خود با مذاکرات مختلف موافقت کرده و حتی راهبری کلان آن را برعهده گرفتهاند، اما آنچه با آن مقابله و مخالفت میشود، خدشهدار شدن استقلال و عزت ملی کشور و حاکم شدن دشمن بر ملت ایران است.
در واقع آنچه برخیهای از بلدی زبان دنیا و مذاکره فهم میکنند، التماس به طرف مقابل و رفتن زیر بار هر ذلتی برای حصول به نتیجه است. این نگاه، حاضر است امضای هر وعده دهنده سرخرمنی را معتبر بداند تا درهای مذاکره بسته نشود و ولو یک دهه هم کشور معطل شود، دست آخر دست خالی برنگردند. طبیعتاً این نوع مذاکره با اساس مبانی انقلاب اسلامی که تأمین استقلال و عزت کشور بوده در تضاد آشکار است و در عمل نیز نشان داده شد که حتی اگر به توافق هم برسد نهتنها هیچ سیب و گلابیای عاید مردم نخواهد کرد، بلکه دشمن را برای زیادهخواهی حریصتر میکند.
از این حیث برجام را بایستی به عنوان نمایشگاه تجربیات ملت ایران واکاوید. فارغ از نتیجه «تقریباً هیچ» مذاکرات ۱+۵، اصل برجام نشان میدهد اساسا اگر با این نگاه وارد مذاکره شویم، امضای توافق نیز آوردهای ندارد و اگر به نتیجهای هم دست پیدا شود، پایبندیای به آن وجود نخواهد داشت؛ و صرفاً مذاکره بماهو مذاکره هدف است و بس، مذاکرهای که بتوانند در آن با ابزارهای قدرت، از ایران امتیازهای مختلف گرفته و ملت ایران را با وعده خروس قندی روز به روز ضعیفتر ساخت.
با وجود این آیا جمهوری اسلامی نیز نباید رویکردی عاقلانه اتخاذ کند و تنها آنجایی زیر بار مذاکره رود که اقدامی متقابل ببیند؟ اگر امریکاییها صادقانه به دنبال حصول به نتیجه هستند و آنطور که برخی رسانهها دست و روی سیاه امریکا را میشویند، جنس دولت جدید از دولت ترامپ متفاوت است، چرا در چند ماه گذشته که بایدن دستورات مهمی را صادر کرده، هیچ قدمی جز در مقام اظهار نظر رسانهای برای احیای برجام برنداشته است؟! با وجود این آیا عقل میپذیرد که باز هم بدون عبرت از گذشته و بدون آنکه اقدام مطمئن کنندهای از امریکا ببینیم، از حول هلیم در دیگ بیفتیم؟!
بنابراین منطق محکم جمهوری اسلامی حکم میکند مذاکره را تنها یکی از ابزارهای تأمین منافع ملی دید و برای حل مسائل و مشکلات نه چشم به راه گشوده شدن باب مذاکره بلکه در فکر خنثی سازی تحریم بود. وگرنه اگر مذاکره را تنها ابزار تلقی کنیم، همچون هفت سال گذشته تشنه لبان گرد خودمان خواهیم چرخید.
____
✍️ محمد صادق عبداللهی
🆔 @ms_abdollahi