ڪہ در یاد بماند؛

این روزا زیاد برام می‌نویسید "یونگ به تهش رسیده" و من به ازای هر بار با خودم زمزمه می‌کنم "یونگ تو به تهش رسیدی" - آپ شد.

چه اتفاقی داره می‌افته چشمای خوشبختم

فیوِ گردن داشتن چه حسیه؟ من می‌دونم.

𝐀𝐌𝐍𝐄𝐒𝐈𝐀𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 🃏 - - - - PART 6 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒; 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛/ 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑦𝑜𝑜𝑛 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒; 𝑐𝑟𝑖𝑚𝑖𝑛𝑎𝑙/ 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒(𝑠𝑚𝑢𝑡) - - - - "اون پسره.. همون که چشم‌هاش سبز‌ه.. چشم‌های اون باعث میشن از چشم‌های من فرار کنی..؟" - - - - امنژیافیلیا 🃏 چپتر ششم | ڪاپل اصلی؛ ڪوڪمین | ژانر؛ جنایی/ عاشقانہ حاوے اسمات گروه رمز و نظراتتون؛ https://t.me/shadfiction برای نظرات و هر مطلبی مرتبط با این فیکشن از هشتگ #amnesia استفاده کنید. تذکر؛ فیکشن در واتپد رو به اتمامه پس‌ برای جلوگیری از اسپول در گروه نظرات دقت داشته باشید. ⇜ واتپد⇝ آپلود؛ جمعه‌ها @vasilisahotel @vasilisahotel @vasilisahotel

نمی‌تونم بگم وقتی دیدم لیریکش برای امنژیا کامنت شده چه حسی بهم دست داد. یک جور حس غم و ذوق بود که با خوندنِ بالاخره‌ی عاشقونه‌ها به این قطعه فکر کردید. چون همیشه عزیز دلم بود و پیانویِ جان حالم و به هم می‌ریخت هر بار. من خیلی برای نوشته‌ها دنبال آهنگ نمی‌گردم ولی ظاهرا عاشقونه‌ترین ساخته‌ی جان برای یکیتون یادآوره عشقِ این دو نفر بوده. خیلی زیاد از این گوشه‌ی خاطره‌هام لذت ببرید.

"خودشه. عطرِ خودته"