cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

اکهارت تله

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست Admin @hossein_mysticosm کانال اختصاصی اکهارت تله مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
3 351
مشترکین
+224 ساعت
+77 روز
-1130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

ادامه ... بگذارید به این شکل بگوییم: چیزی درون شماست که با فضـا احسـاس پیوستگی می کند و به همین دلیل است که می توانید از آن آگاه شوید. از آن آگاه شویم؟ این تعبیر هم به طور کامل درست نیست؛ اگر فضا چیز نباشـد، چگونه می توان از آن آگاهی یافت؟ پاسخ این پرسش هم آسان و هم ژرف است. هنگامی که نسبت به فضا آگاه هستید، شما به راستی از چیزی آگاه نیستید، به جز خود آگاهی یا فضای درونی آگاهی و از طریق آگاهی شماست که عالم نسبت به خود آگاه می شود! زمانی که چشم چیزی برای دیدن نمی یابد، آن چیزی نبودن به صورت فضا دریافت می شود. هنگامی که گوش چیزی برای شنیدن نمی یابد، آن چیزی نبودن، به صورت سکون دریافت می شود. وقتی حواس که برای دریافت شکل طراحی شده اند، با نبود شکل رو به رو می گردند، آن آگاهی بی شکلی که در پس ادراک قرار دارد و همه دریافت ها و تجربه ها را ممکن می سازد، دیگر به وسیله شكل، مبهم و پیچیده نمی شود. هنگامی که به آن ژرفای ادراک نشدنی از فضا می اندیشید یا به سکوتی فراگیر در ساعات پیش از طلوع خورشید گوش می سپارید، چیزی درون شما به ارتعاش درمی آید که گویی آن را می شناسید. سپس آن گستره ژرف فضا را به عنوان ژرفای خود احساس می کنید و آن سکون گران بهای بی شکل، به گونه ای عمیق تر و به دور از هر چیز دیگری که محتوای واقعی زندگی شما را می سازد، به آن کسی تبدیل می شود که به راستی هستید. اوپانیشا دها ، سرود های کهن هند، با واژگان زیر به همان حقیقت اشاره می کند: «آن چه را با چشم نتوان دید، چیزیست که چشم می تواند با آن ببینـد بـدان که آن تنها برآمده از ذات الهی و روح مجرد است، نه آن چه که مردم در این جا می پرستند. آنچه را با گوش نتوان شنید، همان چیزیست که گوش می تواند با آن بشنود: بدان که آن تنها برآمده از ذات الهی و روح مجرد است، نه آن چه که مردم در این جا می پرستند... آنچه را با ذهن نتوان اندیشید، چیزی ست که ذهـن می تواند با آن بیندیشد: بدان که آن تنها برآمده از ذات الهی و روح مجرد اسـت، نه آن چه که مردم در این جا می پرستند.» ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 203 و 204 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 6 1
ادامه ... چو بیرون، چو درون هنگامی که در شب به آسمانی صاف نگاه می کنید، شاید به راحتی و بی درنگ به آن ژرفای چشمگیر و پهنه شگرف و ساده پی ببرید. چه می بینید؟ ماه، ستارگان، سیاره هـا، نـوار درخشان راه شیری و شاید شهاب یا حتی کهکشان مجـاور، آندرومدا را که دومیلیون سال نوری با ما فاصله دارد، خواهید دید. امـا چـنـان چـه حتی از این هم ساده تر بخواهید، چه می بینید؟ چیز هایی که در فضا شناور هستند. به این ترتیب، جهان از چه تشکیل شده است؟ فضا و چیز های شناور در آن. در شبی صاف هنگامی که به آسمان نگاه می کنید، اگر از حیرت زبانتـان بـنـد نیاید، باید گفت که شما به راستی نگاه نمی کنید و از وجود همه آن چه که در آن جا است، آگاه نیستید. احتمالاً فقط به اشیا می نگرید و شاید در پی یافتن نامی برای آن ها هستید. هر گاه که به فضای بیکران می نگرید و احساس شگفتی می کنید یا در برابر ایـن همـه راز هـای سربسته و دور از فهـم از احساس احترامی ژرف لبریز می شوید، به این معنا است که برای لحظه ای از تمایل برای توضیح یا برچسب زدن دست برداشته اید و نه تنها نسبت به اشیای شناور در فضا، بلکه از ژرفای بی کران خود فضا نیز آگاه شده اید. باید به اندازه ای در درون ساکن شده باشید تا متوجه آن بی کرانگی که جهان های بی شماری در آن وجود دارند، بشوید. آن احساس شگفتی از این حقیقت که میلیارد ها جهان در آن فضـای بـی کـران وجود دارد، سرچشمه نگرفته، بلکه از عظمتی که همه آن ها را در بر می گیرد، برخاسته است. با این که نمی توانید آن فضا را ببینید، همین طور بشنوید، مـزه آن را بچشید یا بویش را حس کنید، پس چگونه می توانید بدانید که وجود دارد؟ این پرسشی که به نظر منطقی می آید، همچنین اشتباه بنیادینی را در خود دارد. جوهره فضا هیچ چیز بودن است؛ از این رو به معنای واقعی کلمه «وجود محسوس» نـدارد. تنها چیز ها، یعنی اشکال در آن وجود دارند. حتی فضا خواندن آن هم می تواند گمراه کننده باشد، زیرا با نام نهادن آن را به یک شیء تبدیل می کنید. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 202 و 203 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
8👍 2
ادامه ... هر چند این کار به آن معنا نیست که اجازه دهیـد مـورد بی احترامـی قـرار بگیرید یا خود را قربانی مردم نا آگاه کنید. گاهی در وضعیتی شاید نیـاز بـه ایـن باشد که شما با صراحت به آن شخص بگویید عقب نشینی کنـد. بـدون حالت دفاعی «من درون»، قدرتی در پس حرف های شما خوابیده است که به هیچ روی نیروی واکنشی به شمار نمی آید. در صورت لزوم می توانید با روشنی و صراحت به دیگری «نه» بگویید و این، همان پاسخی است که من آن را ««نه ای» با کیفیت عالی» می نامم که از همه منفی گرایی ها رها است. چنان چه با هیچ کس نبودن، به ویژه برجسته نبودن خود خرسند باشید، شـما خودتان را با نیروی هستی همسو کرده اید. آن چه در نظر «من درون» ضعف است، در واقع تنها نیروی حقیقی ست. این معنویت راستین به گونه ای مستقیم بر خلاف ارزش های فرهنگ معاصر و شیوه ایست که رفتار مردم را شرطی کرده است. به جای این که بکوشید کوه باشید، چنان چه تائو ته چینگ کهن می آموزد: «وادی عالم باشید.» با این شیوه به کمال بازگشته اید و از این رو «همه خوبی ها به سوی شما خواهد آمد.» حضرت مسیح (ع) هم در یکی از حکایـت هـای خـود چنین می آموزد: «زمانی که به جایی دعوت می شوید، در پایین ترین نقطه بنشینید تا وقتی میزبان می آید به شما بگوید که دوست مـن، لطفـا بـالا تر تشریف بیاورید. آن گاه در حضور همه کسانی که بر سر میز با شما نشسته اند، مورد احترام قرار می گیرید. هر کسی که خود را بزرگ جلوه می دهـد، کوچک خواهد شد و کسی که فروتنی می کند، بزرگ خواهد شد.» یکی دیگر از جنبه های این تمرین، خودداری از تلاش برای نیرو بخشیدن به خود با خود نمایی است و این که بخواهید برجسته و خاص باشید، دیگران را تحت تأثیر قرار دهید یا جلب توجه کنید. این تمرین شاید چنین تأثیری نیـز داشته باشد که گه گاه وقتی همـه نظـر خـود را ابراز می کنند، از اظهار نظـر خودداری نمایید و ببینید که این خودداری چه احساسی را در شما بر می انگیزد؟ ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 201 و 202 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 5
سلام همراهان عزیز دوستان عزیزم حق اشتراک خرداد ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید 6037 6974 9743 0766 حسین اکبرلو بانک صادرات همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند @hossein_mysticosm پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
نمایش همه...
4
ادامه ... یک تمرین معنوی بسیار نیرومند این است که وقتی «مـن درون» رو به کم رنگ شدن می رود، پیش از آن که برای بازیابی خود تلاش کند، آگاهانه بگذارید کم رنگ شود. پیشنهاد می کنم که این کار را گاه گاهی انجام بدهید. برای نمونه، زمانی که کسی از شما انتقاد می کند یا شما را مورد سرزنش قرار می دهـد یا به شما ناسزا می گوید، به جای این که بی درنگ مقابله به مثل کنید یا به دفـاع از خود برخیزید، هیچ کاری انجام ندهید. اجازه دهید که تصویر از بین رفته «خود» باقی بماند؛ آنگاه نسبت به احساسی که در ژرفای درون خود دارید، هوشیار شوید. شاید برای چند ثانیه احساس ناخوشایندی باشد؛ گویی که از نظر جسمی کوچک شده اید. سپس امکان دارد آن گشادگی درونی را که بـه شـدت سرزنده است، احساس کنید. شما به هیچ رو کوچک نشده اید، بلکه در حقیقت بزرگ شده اید. شاید شما به این بینش شگرف برسید: زمانی که به گونه ایاحساس خواری و کوچک شدن می کنید، با واکنش نشان ندادن مطلق ـ نه فقـط به صورت بیرونی، بلکه به صورت درونی ـ به این نکته پی می برید که هیچ چیز واقعی از بین نرفته است و شما با «کم تر» شدن، بیش تر می شوید. هنگامی که دیگر تلاش نداشته باشید تا از خود دفاع کنید یا شکل خود را نیرو ببخشید، با این کار از همانندسازی با شکل، یعنی با تصویر ذهنی از خود، بیرون می آیید. با کم شدن ـ به مفهوم «من درون» ـ در واقع شما گسترش می یابید و برای آن که بودن روی دهد، جا باز می کنید. آن گاه قدرت راستین، یعنی آن کسی که فراسوی شکل هستید، می تواند از درون شکل به ظاهر ناتوان شده به بیرون بتابد. این است منظور حضرت مسیح (ع) هنگامی که گفت: «منکر خود شوید» یا «گونه دیگر را پیش آورید». ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 200 و 201 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 5 3
ادامه ... بگذاریم «من درون» کم رنگ شود «من درون» همیشه در برابر هر چه که از شأن آن بکاهد، حالت دفاعی دارد. آنگاه ترفند خودکار و ترمیمی «من درون» برای بازیابی شکل ذهنی از «مـن» دست به کار می شود. وقتی کسی از «من» انتقاد می کند یا آن را مورد سرزنش قرار می دهد، این برخورد برای «من درون» به مفهومی خوار شدن خود است. از این رو بی درنگ تلاش می نماید که آن احساس حقارت را به وسیله توجيه خود، دفاع یا عیب جویی، درست کند. برای «من درون» برحق بودن یا نبودن آن شخص تفاوتی ندارد. «من درون» به حفظ خود بیش تر علاقمند است تا حقیقت. این شیوه، مراقبت از شکل روانی«من» است. حتی واکنش بی اهمیتی مانند فریاد کشیدن بر سر راننده ای که شما را احمق خطاب می کند، نوعی ساز و کار ترمیمی نا آگاهانه و خودکار «من درون» به شمار می آید. یکی از رایج تـریـنساز و کار های ترمیمی «من درون» خشم است که به گونه ای موقت، اما بسیار زیاد آن را بزرگ می کند. همه ساز و کارهای ترمیمی برای «مـن درون» بسیار موجه، ولی در عمل بسیار نا کار آمد هستند. در کسانی که کژ کاری آن ها تااندازه ای افراطی است، ساز و کار ترمیمی به صورت خشونت های جسمی و توهم های خود فریبانه بروز می کند. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 199 و 200 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 5 2
ادامه ... شادی بودن ناخشنودی یا منفی گرایی، روی سیاره ما یک بیماری اسـت. آلودگی ای که در سطح بیرون قرار دارد، با منفی گرایی درون برابر است. این بیماری در هر کجا دیده می شود؛ نه تنها در جا هایی که مردم به اندازه کافی ندارند، بلکه در نقاطی که مردم بیش از اندازه دارند بیش تر دیده می شود. آیا شگفت آور نیست؟ حتی جهان مرفه به گونه ای ژرف تر با شکل یکـی شـده، بیش تر در محتوا گم شده و بیش تر در «من درون» گیر افتاده است. مردم باور دارند که برای شادی خود به آن چه روی می دهد، یعنی به شکل، وابسته هستند. آن ها درک نمی کنند آن چه روی می دهـد، بـی ثبـات تـرین چیز درکائنات است که همواره تغییر می نماید. مردم به گونه ای به لحظه حال می نگرند که یا چیزی رخ داده که نباید پیش می آمد، و به اکنون آسیب رسانده یا آن را به صورت نا تمام می بینند، زیرا چیزی که باید پیش می آمد، اتفاق نیفتاده است. آن ها به این ترتیب، آن کمال ژرف تری را که از خود هستی جدانشدنی ست ـ کمـالی که همیشه آن جا بوده است ـ و فراسوی آن چه که روی می دهد یا نمی دهد، یعنی فراسوی شکل را از دست می دهند. لحظه حال را بپذیرید و کمالی را که ژرف تر از شکل می باشد و زمان آن را لمس نکرده است، بیابید. شادی بودن که تنها شادی راستین است، نمی تواند از طریق شکل، دارایی، دستاورد ها، آدم ها یا شرایط ـ هر آن چه که روی می دهد ـ به سوی شما بیاید. این شادی هیچ گاه نمی تواند به سوی شما بیاید. این شادی از بعـد بـی شـکلی درون شما، یعنی از خود آگاهی می تابد و بنا بر این با آن کسی که هستید، یکی است. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 198 و 199 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 8
ادامه ... بعد ها از دوستم پرسیدم که می داند آن مرد کیست. دوستم پاسخ داد: «البتـه! این مرد یکی از استادان ریاضی است و همراهانش نیز شاگردان او هستند. او به بیماری عصب حرکتی مبتلا است که به تدریج همـه بـخـش هـای بـدنش را فلج خواهد کرد. پزشکان گفته اند که پنج سال بیش تر زنده نخواهد ماند. این بایـد ناگوار ترین سرنوشتی باشد که می تواند برای کسی پیش بیاید.» چند هفته بعد هنگام ترک ساختمان، او داشت وارد می شد و زمانی که در را برای صندلی چرخدار برقی اش باز نگه داشته بودم تا وارد شود، چشم هایمان با همدیگر تلاقی کرد. در نهایت حیرت متوجه شفاف بودن چشم هایش شدم؛ هیچ نشانی از اندوه در آن ها دیده نمی شد. بی درنگ فهمیدم که این مرد مقاومت را رها کرده است؛ او در نهایت تسلیم زندگی می کرد. چندین سال بعد روزی که از باجه روزنامه فروشی، روزنامه می خریدم، با تعجب عکس او را روی نخستین صفحه یکی از مجله های خبری - بین المللی مشهور دیدم. آن استاد ریاضی نه تنها هنوز زنده بود، بلکه به یکی از معروف ترین فیزیک دان های نظری جهان تبدیل شده بود. او استیون هاوکینگ" نام داشت. در آن مقاله یک سطر بسیار زیبا آمده بود که آن چه را سال ها پیش در چشمان آن مـرد دیده بودم، تأیید می کرد. استیون هاوکینگ در باره زندگی خود ـ اکنون با دستگاه صدا پرداز - گفته بود: «چه کسی می توانست بیش تر از این آرزو داشته باشد؟» ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 198 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 5 4
ادامه ... شکل، به معنای محدودیت است. ما این جا نیامده ایم که فقط محدودیت را تجربه کنیم، بلکه آمده ایم تا با رفتن به فراسوی محدودیت، در آگاهی نیـز رشـد نماییم. در سطح بیرونی می توان بر برخی از محدودیت ها چیره شـد. محدودیت های دیگری هم شاید در زندگی شما باشـد که بایـد کـنـار آمـدن و زندگی کردن با آن ها را بیاموزید. فقط از درون می توان بر این گونه محدودیت هـا چیره گشت. هر کسی دیر یا زود با آن ها رو به رو خواهـد شـد. چنین محدودیت هایی یا شما را در دام واکنش «من درون» نگاه می دارد، که به معنی ناخشنودی شدید است یا این که با تسلیم شدن کامل درونی به به آن چه هست، بر آن ها چیره می شوید. محدودیت ها این جا هستند تا به شما بیاموزند. حالت تسليم آگاهی، بعد عمودی، یعنی بعد ژرفا را در زندگی شما می گشاید. آن گاه چیزی از آن بعد وارد جهان می شود؛ چیزی بی نهایت باارزش که در غیـر ایـن صـورت به طور آشکار نشده باقی می ماند. برخی از کسانی که تسلیم محدودیتی شدید شدند، به آموزگاران معنوی یا شفا بخش تبدیل گشتند. دیگران، فارغ از خـود، بـرای کاهش رنج بشر کار می کنند یا موهبتی خلاقانه به این جهان هدیه می دهند. در اواخر دهه هفتاد، هر روز با یکی ـ دو نفر از دوستان برای خوردن ناهـار بـه غذا خوری مرکز فارغ التحصیلان دانشگاه کمبریج که در آن درس می خواندم، می رفتم. مردی هم روی صندلی چرخ دار گاهی سر یکی از میز های نزدیک به ما می نشست و معمولاً سه - چهار نفر هم همراه او بودند. روزی سر یکی از میز های رو به روی من نشست و توانستم این بار او را از فاصله نزدیک تری ببینم. آن چه دیدم، من را تکان داد! آن مرد کاملا فلج به نظر می آمد. بدن او خشکیده و منقبض شده و سرش مدام به طرف جلو افتاده بود. یکی از همراهانش با دقت غذا در دهان او می گذاشت که مقدار بسیاری از آن هم روی ظرفی می ریخت که یکی دیگر از همراهان زیر چانه اش گرفته بود. هر از گاهی مرد روی صندلی چرخ دارش صـدای غارغار مانند نامفهومی از خود در می آورد و یکی دیگر که گوش خود را نزدیک دهان او گرفته بود، آن په را او سعی داشت بگوید، برای دیگران ترجمه می کرد. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 196 و 197 و 198 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
نمایش همه...
👍 8
06:28
Video unavailableShow in Telegram
☀️ بـه زودی نتایج شگفت انگیز و زیبایی را خواهیـد دیـد! زندگی با شما دوستانه رفـتـار خـواهـد کـرد؛ آدم هـا، یاریگر و شـرایط مساعد می شـوند! یک تـصـمـيـم بـرای دگرگونیِ کل واقعیت شما کافیست! اما لازم اسـت ایـن یک تصمیم را بارها و بارها بگیرید تا چنین زیستنی برایتـان طبیعی شـود! ☀️
نمایش همه...
IMG_6935.MOV76.53 MB
👍 9 7