cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

محمدرضا اربابی

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
384
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+17 روز
+130 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

«جنگ داخلی»، فاشیسم و ترامپ تماشای فیلم «جنگ داخلی» اثر الکس گارلند سه پدیده و مفهوم را برای من هم‌نشین کرده است که در این نگاشته قصد دارم در رثای فصل مشترک آن‌ها اندکی قلم‌فرسایی کنم. فیلم یک اکشن ماجراجویانه است که مخاطب از آغازِ آن با یک گروه خبری با محوریت لی به‌عنوان عکاس خبری همراه می‌شود تا به تماشای برشی از جنگی داخلی در آمریکا میان غربی‌ها و مرکزی‌ها بنشیند. در سکانسی آغازین، رئیس جمهور از کاخ سفید پیام امید به پیروزی صادر می‌کند، در حالی که همچون قذافی و صدام، در آستانۀ شکستی مفتضحانه قرار دارد. باقی فیلم را از نگاه و دوربین تیم عکاسان خبری فیلم می‌بینیم. نیروهای شورشی جبهه غرب در آستانه فتح واشنگتن هستند و تیم خبری برخلاف دیگران، عزم سفر زمینی فوری به پایتخت را می‌کنند تا با رئیس جمهور گفت‌و‌گو کنند. در مسیر، اتفاقات جذاب و پرکششی را پشت سر می‌گذارند و دو نفر از آن‌ها زنده خود را به رئیس جمهور می‌رسانند؛ اما نه در شرایطی که قبلاً انتظارش را داشتند. در این فیلم نیز مثل بسیاری از فیلم‌های اکشن سیاسی، از نمادهای متعددی برای تبیین پیام نویسنده و کارگردان استفاده شده است؛ از رفت‌و‌آمد سریع خط گلوله در شب از بالای ابلیسکِ واشنگتن که یادمان جورج واشنگتن است گرفته تا پرچم ایالات متحده فقط با دو ستاره به جای پنجاه‌و‌دو ستاره. فیلم پر از صحنه‌های خشن جنگی عریان است که زشتی و دردناکی جنگ را به چشم مخاطب می‌آورد. یکی از سکانس‌های خشن، دردناک و به تعبیر بهتر هولناک فیلم، سکانس تخلیه جنازه‌های کشتگان غیرنظامی توسط دو سرباز جبهه غربی در گوری دسته‌جمعی‌است. این سکانس را می‌توان حلقه وصل پررنگ فیلم به فاشیسم دانست. برای درک بهتر این اتصال، توضیح بیشتری ارائه می‌کنم. فاشیسم ایدئولوژی سیاسی‌ای‌است که تمامیت‌خواه است و به‌دنبال احیای چیزی قدرتمند در گذشته خود است و در این راستا اغلب گرایشات نژادپرستانه‌ای را دنبال می‌کند و به پاکسازی نژادی، مذهبی و غیره روی می‌آورد. فاشیسم رابطه ظاهری خوبی با نهاد مذهب در جامعه برقرار می‌کند؛ دموکراسی را تحقیر می‌کند و اقتصاد دستوری رادنبال می‌کند و به نفی لیبرالیسم می‌پردازد؛ نظامی‌گری در آن صاحب شأن و جایگاه ویژه است. از این بگذریم که پس از شکست فاشیسم اروپایی پس از جنگ جهانی دوم، فاشیسم با رقیق‌سازی دو گرایش خشونت‌ورزی و تحقیر دموکراسی، کوشید تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دموکراتیک مثل انتخابات و تحزّب سلطه خود را مستقر سازد. بگذریم. خشونت عریان جبهه ناسیونالیست غربی در فیلم «جنگ داخلی» که در سکانس پیش‌گفته در قالب کشتار غیرنظامیان دورگه یا آمریکایی‌های غیراصیل توسط دو شبه نظامی خودنمایی می‌کند، نمایش تلاش فاشیستی برای خالص‌سازی نژادی و «بازگرداندنِ بزرگی به آمریکاست». بله! درست متوجه شدید: Make America Great Again این شعار برای شما آشناست. همان شعاری است که دونالد ترامپ با اتکای به آن در سال 2016 رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شد و بلافاصله پس از روی کار آمدن، استبداد پنهان در فاشیسم را عریان کرد. در وصف ظهور و نمود ریشه‌های فاشیسم در اندیشه حکمرانی ترامپ بسیار نوشته‌اند و هشدارها داده‌اند. یکی از برجسته‌ترین اندیشه‌ورزان معاصر که درباره ظهور دوباره استبداد فاشیستی در آمریکا سخن رانده و نوشته، تیموتی اسنایدر است. وی کتاب «بیست درس در برابر استبداد» را در سال 2017 و در همان اوایل به قدرت رسیدن ترامپ نوشت تا به جامعه آمریکایی و جهانی هشدار دهد که
«شاید فکر کنید که میراث دموکراتیک‌مان به‌خودی‌خود ما را در برابر چنین تهدیدهایی محافظت می‌کند. اما این طرز تفکر غلطی است.... آمریکایی‌های امروز هیچ باهوش‌تر و خردمندتر از اروپاییانی نیستند که در قرن بیستم شاهد غلتیدن دموکراسی در دام فاشیسم، نازیسم یا کمونیسم بودند. مزیت ما این است که شاید بتوانیم از تجربه آنان درس‌هایی بگیریم و حالا وقت خوبی برای این کار است.»
 هشدارهای امثال اسنایدر شاید موجب تک‌دوره‌ای‌شدن ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا شد. اما در این میانه، «اما»ی بزرگی وجود دارد. افول حاکمان باورمندتر به دموکراسی موجب شده است که آمریکا بار دیگر در معرض ظهور فاشیسم قرار گیرد؛ فاشیسمی که بعد از شکست در انتخابات دوره گذشته، از حمله به کنگره، نماد دموکراسی آمریکا، ابا نکرد. بله، سکانس پایانی فیلم نقطه تلاقی دیگری بین واقعیت ظهور مجدد فاشیسم در آمریکا با حمله به نمادهای دموکراسی آن کشور مثل کاخ سفید است. در این سکانس است که مخاطبِ ترسیده از خشونت خالص‌سازی‌گرای فاشیسم، می‌فهمد که بازی را چگونه به فاشیسم باخته است: منفعت‌طلبی و عافیت‌طلبی حاکمیت دموکراسی‌خواهان و اینجاست که باید برای هم‌ذات‌پنداری‌نکردن با مهاجمان فاشیست دنبال دلیل بگردد. فیلم «جنگ داخلی» را با دقت ببینید و کدهای معنایی آن را جستجو کنید.  https://t.me/arbabi_m_r
نمایش همه...
محمدرضا اربابی

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

👍 5 2
02:42
Video unavailableShow in Telegram
#فیلمنگاشت #شلی_دووال شلی دووال، بازیگر آمریکایی در هفتاد‌وپنج سالگی درگذشت. او در آثار متعددی ایفای نقش کرده که شاید مهمترینشان، #درخشش اثر #استنلی_کوبریک با هنرمندی #جک_نیکلسن باشد. سکانس خاطره‌انگیز فیلم درخشش به‌پیوست تقدیم نگاهتان شده است.
نمایش همه...
3.49 MB
11
#یادداشت #سانسور_کتاب #روزنامه_آرمان_ملی ۲۰تیر۱۴۰۳ سانسور و اختلال در بازار رقابتی نشر ایران به‌زودی شاهد استقرار دولت چهاردهم بر مسند جمهوریت کشور خواهیم بود، دولتی که با نفی رویکرد جزمی دولت سیزدهم به‌ویژه در حوزه فرهنگ روی کار آمده است و حالا می‌بایست گام‌های سریع و بلندی را برای تحقق وعده‌های خود بردارد. یکی از نقدهای مطرح‌شده در دوران انتخابات، موضوع وجود سانسور در حوزه‌های مختلف از جمله کتاب بوده است. در این یادداشت قصد دارم به اثرات آن و راهکارهای پیش روی دولت جدید برای رفع این معضل چنددهه‌ای در حوزه نشر کشور بپردازم. در نوشتارها و مصاحبه‌های مکتوب و رادیویی، به‌دفعات به معضلی به نام «ممیزی سلیقه‌ای» اشاره کرده‌ام که برای تبیین بهتر اشارتی به نتیجه عملی آن خواهم کرد. در بازار نشر کتاب شاهدیم که اثری در مقطعی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار می‌گیرد و وارد بازار می‌شود، اما همان کتاب در مقطعی دیگر مغایر ضوابط نشر تشخیص داده می‌شود. همین تناقض در مورد نویسندگان آثار خارجی یا داخلی هم صادق است. به این معنا که نویسنده‌ای ایرانی یا حتی خارجی در ایران ممنوع‌القلم می‌شود! در حالی که آثارش سال‌ها در ایران منتشر شده‌اند. از طرف دیگر، شاهد آنیم که در یک مقطع زمانی مشابه، اثری در نشری بدون سانسورِ وزارتخانه پیش‌گفته منتشر می‌شود، اما همان کتاب در نشری دیگر زیر تیغ سانسور مثله می‌شود. این فقدان وحدت رویه ناشی از اعمال سلیقه در سانسور یا به‌تعبیر تطهیرشده آن ممیزی است؛ اعمال سلیقه سانسورچی یا نرم‌افزار اندیشگانی نصب‌شده بر وزارت ارشادِ وقت. این رویه متناقض در حالی صورت می‌گیرد که تصمیمات دستگاه سانسور کتاب در ارشاد، اثری مستقیم بر اقتصاد نشر و اهالی قلم دارد. این امر به‌ویژه در مورد ترجمه و مترجمان پررنگ‌تر است. مترجمی به سفارش ناشری، اثری را برای ترجمه در دست می‌گیرد، چندین ماه از زندگی‌اش را صرف ترجمه آن می‌کند تا در صورت صدور مجوز و انتشار و توزیع مطلوب اثر از سوی ناشر و ایفای تعهدات مالی از سوی وی، بتواند در حالتی خوش‌بینانه بعد از حدود دو سال از آغاز کار، درآمدی بین 8 تا 15 درصد از قیمت پشت جلد را به دست آورد! در حالی‌که ممکن است سانسورچی با اعمال سلیقه اش، نه تنها این فرآیند طولانی را طولانی‌تر کند، بلکه مانع از انتشار اثر شده و زحمات مترجم را به باد دهد. اگر هم مترجم به واسطه حق تمامیت اثر متقاعد به اعمال تغییرات نشود، زحمات چندین ماهه‌اش به باد خواهد رفت. در شرایطی که با توجه به نبود هیچ قانونی برای رعایت کپی‌رایت در کشور؛ در همان مقطع و پیش یا بعد از آن، ناشر و مترجم دیگری به واسطه اعمال سلیقه سانسورچی دیگری آن اثر را منتشر می‌کنند. کوتاه‌سخن اینکه «فرآیند ممیزی پیش از انتشار کتاب مختل‌کننده رقابت در بازار کنونی نشر است و می‌بایست به نحوی بنیادین اصلاح گردد.» تأکید این امر ضروی است که اعمال سلیقه در ممیزی ناشی از مصوبه 660 شورای عالی انقلاب فرهنگی است و اصلاح این رویه ناصواب تنها با ابطال مصوبه موصوف، حذف ممیزی پیش از انتشار و رسیدگی به هرگونه نقض قانونی در اثر منتشرشده تنها‌و‌تنها از سوی دستگاه قضایی امکان‌پذیر خواهد بود. https://t.me/arbabi_m_r
نمایش همه...
محمدرضا اربابی

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

8👍 4
03:29
Video unavailableShow in Telegram
شانزدهم تیر زادروز بیژن الهی است؛ شاعر و مترجمی چیره‌دست در جهان وسیعِ واژه‌ها که دوست دارم واژه‌ورز بخوانمش. او از جنس آن شعرایی‌است که با خواندن اشعار و ترجمه‌هایش سوز زمستان اخوان ثالث در گوشت می‌پیچد و بوی کاغذ کاهی و صدای جیغ کشش قلمِ دواتی بر کاغذ فضای اتاق را پر می‌کند. زبان او کهن است و غنی. به‌مناسبت زادروزش، برشی از حلاج‌الاسرار او را که ترجمه و گردآوری متونی در باب حلاج است، برایتان خوانده‌ام. نوشِ گوش‌تان.
نمایش همه...
15.12 MB
8
نمایش همه...
@sapienship.lab

This week, thousands of Israelis and Palestinians gathered in Tel Aviv to call for a ceasefire, the release of hostages, and peace. In a land torn by war, people from both sides of the conflict came together to say: enough. Palestinians, including th...

Photo unavailableShow in Telegram
#کوته_نوشت "حکایت‌نویس نباش، چنان باش که از تو حکایت کنند." #ابوسعید_ابوالخیر خط‌خطی: #محمدرضا_اربابی
نمایش همه...
10👍 2
00:11
Video unavailableShow in Telegram
#کوته_نوشت - چه دیدی؟ - کش‌مکشی برای خلق سیاهی بیشتر ... یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
نمایش همه...
2.77 MB
👍 9 2
Photo unavailableShow in Telegram
این انتخابات هم می‌گذرد و نتیجه‌ی آن بر هدف‌گذاری و عزم ما برای استیفای حقوق فردی، اجتماعی و صنفی با بهره‌گیری از قوانین موجود یا اصلاح آن‌ها تاثیری نخواهد داشت. می‌ماند راهبردها که پس از تعیین رویکردهای حاکم، اتخاذ خواهند شد. ما می‌دانیم چه می‌خواهیم.
محمدرضا اربابی رئیس هیئت‌مدیره کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان
نمایش همه...
6👍 5
02:42
Video unavailableShow in Telegram
#فیلم_تکه برداشته‌شده از صفحه‌ی اینستاگرام @mehrdad.hodjati
راپورت‌هایی که به‌دست آمده می‌گویند، چشم‌انداز آینده سخت بحرانی‌است ...
#هزاردستان #ایران #چشم_انداز #دموکراسی #علی_حاتمی https://t.me/arbabi_m_r یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
نمایش همه...
7.50 MB
5👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
#فیلمنگاشت سرگذشت‌نامه‌ی یک حلزون آدام الیوت پویانمایی نودوسه دقیقه این پویانمایی که بی‌صبرانه مشتاق تماشایش هستم، زندگی حلزونی به‌نام گریس را روایت می‌کند که در دهه‌ی ۱۹۷۰ در استرالیا دچار بدبختی و ازدست‌دادن می‌شود. مادرش سر زایمان می‌رود و پدرش او و برادر دوقلویش را بزرگ می‌کند؛ پدری الکلی که توان حرکت ندارد و روزگاری شعبده‌بازی بوده است. پدر می‌میرد و حالا هر یک از بچه‌ها به خانواده‌ای سپرده می‌شوند. سهم گریس از خانواده‌ی جدید بی‌رحم، تنهایی‌است، تا اینکه با پیرزنی عجیب‌غریب به نام پینکی آشنا می‌شود و ادامه‌ی ماجرا ... برای تماشای فیلم باید تا اواسط اکتبر صبر کنیم!
نمایش همه...
9
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.