من شیطانم

رمان من شیطانم و رمان او پدرم بود فایل شدن برای خرید فایل کامل رمان ها به ایدی زیر پیام بدین @senator95

#Part_163 دستمو روی فرمون کوبیدم وگفتم _کار لیزاست.. باید برم اونجا آلفرد گفت _احمق اینجوری که تو رو هم میکشه.. داد زدم _میگی چکار کنم؟ سرم درد گرفته بود و چشمهام میسوخت _پیاده شو آلفرد.این قضیه رو باید خودم تموم کنم.. آلفرد گفت _سام امیلی منم گیره.. منم همراهت میام.. پوفی کشیدم و گفتم _لیزا رحم نداره.ته این قضیه مرگه.. بفهم آلفرد گفت _میدونم ولی نمیتونم تو و امیلی رو تنها بزارم پامو به پدال گاز فشار دادم و گفتم _اه لجباز لعنتی سمت آدرسی که لیزا داده بود روندم ویلای نسبتا شیکی بود دو نفر در رو برام باز کردن از ماشین پیاده شدم آلفرد هم پشت سرم حرکت کرد ما رو به سمت سالن اصلی راهنمایی کردن بعد از اینکه وارد شدیم درد شدیدی پشت سرم حس کردم و تصاویر کم کم محو شد.. چشم هامو که باز کردم توی یه اتاق تاریک بودم سعی کردم تکون بخورم ولی با زنجیر به دیوار بسته بودنم تقلا کردنم بی فایده بود کلافه سرمو پایین انداختم که چراغ اتاق روشن شد و چند نفر نجوا رو آوردن با دیدنش دوباره تقلاهام رو از سرگرفتم و گفتم _نجوا.. ولش کنین لعنتیا

#Part_162 سمت ماشین رفتم و آلفرد هم دنبالم اومد زیر لب تکرار میکردم _پیدات میکنم نجوا پیدات میکنم آلفرد چیزی نمیگفت و فقط از شیشه ماشین بیرون رو نگاه میکرد انگار حالش خراب تر از چیزی بود که بخواد حرف بزنه با شنیدن زنگ گوشی روی ترمز کوبیدم آلفرد با عصبانیت گفت _چته روانی میخوای به کشتنمون بدی؟ گوشی رو برداشتم و با دیدن اسم لیزا غریدم _.خفه شو آلفرد خفه شو لیزاست دکمه اتصال تماس رو زدم که صدای عصبانی لیزا اومد _.تو فکر کردی میتونی نسل منو نابود کنی؟ فکر کردی پدرمو بکشی همه چی تمومه؟ نه سام نه.من مثل پدرم زود باور نیستم .. برای همین زندم و کاری میکنم تاوان همه کارهات رو پس بدی ! گوشی رو کنار گوش آلفرد گرفتم تا اونم بشنوه _اگه تا یه ساعت دیگه به این آدرسی که میگم نیای قلب عشقتو پست میکنم در خونت.. دستام مشت شد و نفسهام بی اراده تند داد زدم _دستت به اون بخوره لیزا زندت نمیذارم عوضی آلفرد اشاره کرد که آروم باشم.. راست میگفت زندگی نجوا تو خطر بود ادامه دادم _آدرس بده لیزا خندیر و بعد از دادن آدرس گفت _به نفعته تنها بیای سام... و تماس قطع شد آلفرد پرسید _چی شد؟ چی گفت؟ حرف بزن لعنتی

#Part_161 پلیس که حالمو دید کنار رفت و وارد خونه شدم با دیدن دوتا برانکارد که داشتن میبردن مات موندم سمتشون رفتم و پارچه سفید رو کنار زدم برایان و زنش.. عقب عقب رفتم که به آلفرد خوردم آلفرد که حالمو دید دستمو گرفت و گفت _اروم باش سام .. اون آشغالو پیداش میکنیم با حرفش انگار به خودم اومدم و داد زدم _نجوا کجایی؟ توی خونه میدویدم.. در اتاقها رو باز میکردم. ولی هربار هیچی گیرم نمیومد در اتاق آخری رو که باز کردم جسم غرق درخون زن جک رو دیدم جلوی دهنمو گرفتم و به آلفرد اشاره کردم که پرستارا رو بیاره پرستار نبضش روگرفت و داد زد زندست.. و سریعا با برانکارد به داخل امبولانس منتقلش کردن گوشه ی دیوار سر خوردم و نشستم آلفرد کنارم اومد _پیداش میکنیم کلافه گفتم _دوستش داشتم آلفرد.. هیچوقت بهش نگفتم.. هیچ کار براش نکردم.. برام مهم نبود ولی بود.. دستمو به پیشونیم گرفتم و اروم زمزمه کردم _نباید وارد این قضایا میشد نباید

#Part_160 سمت ماشین رفتم و سوار شدم. آلفرد هم کنارم نشست نگاهی به صندلی عقب کردم.کتی خواب بود آلفرد گفت _نگرانش نباش.حالش خوبه.فقط مسکن ‌دادن بهش. فقط روشن کن زودتر بریم. محافظا هم که دوستای‌آلفرد بودن سوار ماشین‌ شدن و پشت سرمون اومدن.. به ادرس اول مراسم رسیدیم‌ ولی هیچ اثری از لیزا و امیلی نبود.. آلفرد گفت _کجا رفتن پس.. لعنتی باتشر گفتم _آروم باش آلفرد.پیداشون میکنیم. دوستاتو مرخص کن و توضیحات لازمو بهشون بگو از داشبرد ماشین‌ چک هاشون رو که شب قبل آماده کرده بودم به آلفرد دادم و گفتم _بهشون بگو اگه حرفی بزنن همین پولو خرج میکنم که بکشنشون. بعد از رفتن بادیگاردا و برگستن آلفرد حرکت کردم.. آلفرد پرسید _کجا میریم؟ کلافه گفتم _دارم میرم‌ خونه جک.یه حسی میگه اونجا یه خبراییه. وقتی رسیدیم‌ با پلیسا مواجه شدم. اسلحه رو زیر صندلی پنهون کردم و پیاده شدم. ناباود سمت خونه رفتم که یکی از پلیسا جلومو گرفت زمزمه کردم _دوستمه.. زنم اینجا بود بذار رد شم

مربوط به فایل بالا👆🏻💦

فیلم سکـ ـسی🔞 اکانتBrazzers💋رایگان فایل رادانلودکنین وبصورت رایگان فیلم های پورن پولی جدیدراتماشاکنین👅💦 💢بیش از2000فیلم ازپورن استارهای مطرح داخلی ووخارجی💯 ❤️21❤️

🎬نام اثر: زن ارتشی پورن 🌀 📢محصول:المان 🔴 📆سال ساخت:2019🌀 🔹سبک:سکـ ـس و داستانی🔴 در کیفیت متفاوت 🔴 ☑️قیمت فقط هزار تومان با زیر نویس فارسی☑️ خرید/دانلود دکمه زیر را لمس کنید✅👇

فردا پارت داریم

.