cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌾شاهنامه شناسی🌾

🌿 شرح نشان کانال: درفش مسین تقریباً با قدمت ۴۵۰۰ سال که در کویر شهداد یافت شده است. این درفش مسین با «درفش کاویان» پیوندی دارد که در مقالۀ زیر شرح داده ایم: https://t.me/shahnamehshenasi/406 نشانی گردانندهٔ کانال: https://t.me/behdadmirzai

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
873
مشترکین
-224 ساعت
-17 روز
+2830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Check out 🌾شاهنامه شناسی🌾's post: https://t.me/shahnamehshenasi/1401
نمایش همه...
🌾شاهنامه شناسی🌾

سخنان کوتاهی درباره کیش مهر در ایران باستان، جیسون رضا جُرجانی

این هم برای کمی تفریح ... 😀
نمایش همه...
00:17
Video unavailableShow in Telegram
10:12
Video unavailableShow in Telegram
👍 2 1
01:49
Video unavailableShow in Telegram
گزارشی کوتاه از نوروز ۱۴۰۱ در جمهوری آذربایجان (اران) https://t.me/bonyad_neyshaboor
نمایش همه...
👍 2 1🤗 1
Photo unavailableShow in Telegram
5❤‍🔥 2👍 2🤝 2🔥 1
یادداشت: این مقاله ام با مطلب بالا پیوستگی دارد: https://t.me/shahnamehshenasi/1781
نمایش همه...
🌾شاهنامه شناسی🌾

📚 مدخلی از فرهنگ واژه های شاهنامه باز۱ /bāz/: گشاده، گشوده، در برابر بسته و پوشیده؛ فراخ، گسترده، در برابر تنگ و باریک (صفت) باز۲ /bāz/: دوباره، مکرّر، دیگر؛ قیدی که دور شدن از گوینده را نشان میدهد. apāč در پهلوی قیدی است برای اشاره به عقب؛ هم نشانهٔ تکرار یک کنش است، و هم نشانهٔ بازگشت از یک کنش. در ترکیبها (صفت و قید) هم آمده است همچون بازپس (عقب، به عقب). باز در اصل قید است، اما به صورت پیشوند افعال نیز در آمده است و امروزه آن را به فعل میچسبانند. آنچه امروز بعنوان پیشوند و پسوند میشناسیم در زبانهای ایرانی باستان ایران واژه های مستقل و معناداری بوده اند اما در فارسی نو (و حتی در پهلوی) استقلال معنایی خود را از دست داده اند، و از این رو، تأثیر آشکاری بر معنای فعل نمیگذارند. فراز (frāč در پهلوی) نیز قید است. قیدهای باز و فراز قرینه یا ضدّ هم هستند، باز به عقب (پس) اشاره میکند و فراز به جلو (پیش). apāč در پهلوی بیشتر همراه با (پیش از) حرف اضافهٔ /ō/ (که حرکت به سویی را نشان میدهد، برابر با حرف اضافهٔ به در فارسی) آمده است و میشود گفت که یک حرف اضافهٔ مرکّب میساخته است (مانند به سوی در فارسی؛ به حرف اضافه…

👍 2 1
📕 آیا پیشوند افعال را باید سرهم نوشت؟ مقالهٔ زیر بخشی از پیشگفتار فرهنگ واژه های شاهنامه است. شاید در آینده، با توضیحات و پیشنهادهای دوستان آگاهتر تغییراتی در آن بدهم. تصمیم گیری دربارهٔ افعال پیشونددار دشوار بود [در این خصوص که چگونه در مدخلها بیایند، با پیشوند یا بدون پیشوند]. ممکن است برخی افعال پیشونددار، همراه با پیشوند در مدخل اصلی بیایند و یا فقط صورت اصلی بدون پیشوند در مدخل اصلی بیاید. این بستگی دارد به این که معنای فعل چقدر به پیشوند وابستگی داشته باشد، یا با پیشوند، معنایی متفاوت با صورت اصلی داشته باشد.[۱] پیشوندها در زبانهای ایرانی باستان، فعال و معنادار بوده اند، اما در فارسی میانه و نو مُرده به شمار می آیند و گاه درون فعل فرو رفته و پنهان شده اند. برخی از افعال فارسی، به تنهایی و همراه پیشوند، کمابیش معنای یکسانی دارند، همچون افروختن و برافروختن، آویختن و درآویختن، تافتن و برتافتن، انگیختن و برانگیختن، آمدن و اندرآمدن، آهیختن و برآهیختن، درخوردن و اندرخوردن، نفریدن و بنفریدن [۲] (نفرین کردن). برخی افعال دیگر، همراه با پیشوند معنای متفاوتی دارند، همچون برافکندن، که گاه با همان معنای افکندن و گاه با معنای ”راهی کردن پیک و سوار“ به کار رفته است؛ و درکشیدن که معناهای گوناگونی دارد همچون ”نفس کشیدن، نوشیدن، بر تن کردن“. استاد جنیدی بین برآراستن و بیاراستن فرق میگذارند و میفرمایند که پیشوند بَر، دلالت بر شور و برانگیختگی و حرکت به بالا میکند، و در برخی افعال نیز معنای آن دیده میشود، همچون برخاستن، برنشستن (نشستن بر اسب)، و بَرکشیدن، که به معنای ”بالا بردن“ (و معنای مجازی ”دادن مقام و ارج گزاردن“) به کار رفته است، و برآوردن به معنای ”بالا بردن، ناموَر کردن، ساختن (بنا)“. در خشم گرفتن کاووس بر رستم: گرازان به درگاه شاه آمدند گشاده دل و نِیکخواه آمدند چو رفتند و بردند پِیشش نماز برآشفت و پاسخ نداد ایچ باز در شاهنامه ها، از جمله ویرایش استاد جنیدی، پیشوندها را اغلب چسبیده نوشته اند، اما در اینجا فردوسی پیشوند باز را از فعل بازدادن (بازدادن پاسخ) جدا کرده است. به گمان من، این دلیلی است که پیشوند افعال یا لااقل برخی افعال را باید جدا نوشت. دلیل دیگرم این است که شاید سرهم نوشتن بازگشتن را بشود منطقی دانست، اما صورت منفی آن ”باز نگشتن“ است (مثال: خسرو به ایوان باز نگشت) و هیچکس تا کنون فعل منفی را به گونهٔ ’نه بازگشت‘ نگفته است. حتماً میگویند که نوشتن بازنگشتن بصورت سرهم اشکالی ندارد، اما به نظر بنده اشکال دارد زیرا عنصر منفی کننده، گشتن را منفی کرده است نه ’بازگشتن‘ را. همچنین، باز و فراز در اصل قید بوده اند و بعدها کاربرد قیدی خود را از دست داده اند. [۳] در اندیشهٔ اینجانب، اگرچه پیشوندهای افعال نقش فعّال خود را در فارسی دری از دست داده اند، امّا هنوز برخی را میشود ”قید“ به شمار آورد و استقلال معنائیشان آشکار است (خواه آنها را جدا بنویسیم و خواه چسبیده)، همچون فرو، بَر، دَر، پیش، فراز، و باز (نگ. فراز). برای نمونه، دَر گاه معنای ”بیرون“ میدهد (به گونهٔ بدَر نیز به کار رفته است)، همچون در آوردن، و گاه معنای ”درون“، همچون در آمدن، و بنابراین میشود آن را قید شمارد، اما اکنون بهری از فعل به نظر میرسد. به همین سبب، و نیز از آنجا که زبان شاهنامه به فارسی کهن نزدیک است، در این فرهنگ در بسیاری جاها، خواه در مدخلها و خواه در متن، ترجیح داده ام پیشوندها را جدا بنویسم. ـــــــــــــــــــــــــــــ توضیحها: [۱] اگرچه گاه نمیشود از آن پیشوندها معنای خاصی را برداشت کرد، اما ممکن است در تحول معنایی فعل نقش بازی کرده باشند. [۲] این بـ را ”بای زینت“ نامیده اند، و در زبان پهلوی هم بوده است. گونهٔ دیگری از فعل پیشوندی که در پهلوی همانند دارد، با پیشوندِ بَر است، همچون بربستن در فارسی و apar-bastan در پهلوی.
نمایش همه...
👍 2 2