«ناتَمام»

نویسنده‌ها غرق در خیال نیستند، آنها فقط به اندازه بینهایت بودن ستاره‌ها عاشق‌اند...🤎🥥 - روز نویسنده مبارک -

جانم، جهانم، ناتمامم... چه بگویم که حتی اگر تمام گفتنی های جهان هم به زبان آورم باز هم انگار که سکوت کردم و زبانم را برای وصف تو نچرخاندم. جان و جهانم، سیصد و شصت و پنج روز گذشت و تو من را با خودت همراه کردی. سیصد و چندروز گذشته و ما با هم هستیم، در غم، شادی، سختی، آسانی... از عمق جانم پوزش می‌خواهم که آنگونه که باید با تو نبودم... اما به این باور دارم که تو بخشی از جان مرا گرفتی، پس در هر لحظه و هرجا تو با من هستی... ناتمامم؛ روزی که تو آمدی در زندگی‌ام هیچ گاه گمان نمی‌کردم بشوی جان و جهانم... هرچه بشود، آسمان به زمین بیاید، ماه در روز بتابد، خورشید حاکم شب شود یا اصلا جهان نابود شود تو برای منی و من تورا از عمق جان دوست دارم. هرچه از این روز بگویم کم است و انگار که ناتوانم برای نوشتن از تو و این سیصد و چند روز. اما جانانم، من تو را چون خودت دوست دارم، با هر عیبی، با هر نقصی، تمام یا ناتمام؛ من، دوستت دارم. تا هرجا هم که بروم همیشه تو چون سایه همراه منی، جانانم بدان که هر ثانیه دل تنگت می‌شوم، دل تنگ می‌شوم و دل تنگ می‌شوم... به وجود خودت سوگند که من هر ثانیه برای تو و بودنت فخر فروختم اما گویا آنگونه که باید من لیاقت تورا نداشتم. بهترینم، کامل‌ترینم، عزیز ترینم من تورا امروز به دست خیال می‌سپارم چون یقین دارم آنجا جای تو بهتر است... اما در بر من هر لحظه جایت خالی‌‌تر می‌شود و نبودت چون مرگ خودنمایی می‌کند... جان و جهانم، تا بینهایت ناتمام دوستت دارم. به وَقت بیست‌و‌هَشتم‌شَهریور‌ماه‌هزار‌و‌چهارصد ---سیصد و شصت و پنج روزه شدنت مبارک--- -گل‌برگ-

به پایان آمد این دفتر اما عشق همچنان باقیست... - - - #پایان

سلام به تک تک اعضای قشنگ خانواده ناتمام🙂 نمی‌دونم واقعا چی بگم اما از ته دل ازتون ممنونم که تا امروز کنار من و ناتمام بودید. خیلی وقت بود که این فکر توی سرم بود و شاید از روند پارت گذاری هم متوجه شده بودید که ناتمام مثل قبل نیست... تصمیم من به خاطر نظر، ریزش و... اصلا نیست و یه انتخاب شخصیه. دقیقا مثل شروع کردن ناتمام که با خودم بود امروز هم به پایانش میرسه. واقعا نمی‌دونم چی بگم اما توی این مدت من با شما و ناتمام زندگی کردم پس بازم از تک تکتون ممنونم🤍 شاید ناتمام مثل اسمش داستانش هم ناتمام بود... شاید یه روز حال دل امیر و آیلار خوب بشه و عشق واقعی رو پیدا کنن... شاید یه روز دلارام آرامش واقعی رو پیدا کنه... شاید یه روز رهام هم توی جاده عشق دو طرفه خودش رو پیدا کنه... و هزاران شاید که همشون به دست خیال سپرده می‌شن... بیشتر از چیزی که نوشتم باهاتون حرف دارم اما انگار کلمه کم میارم برای نوشتن حرفام... از هشتگدارام، اعضای ناشناس، اعضای چنل اصلی و همه از صمیم قلبم تشکر می‌کنم... از ادیتور چنل، کسایی که به من لطف داشتن و نظراتشون رو می‌گفتن، عزیزایی که زحمت می‌کشیدن و ادیت می‌زدن هم یه تشکر ویژه دارم و می‌خوام بدونید که تک تکتون همیشه توی قلب من جا دارید... از خواهر عزیزم که همیشه توی قلب من جا داره هم نهایت تشکر و می‌کنم، خودت می‌دونی چقدر دوست دارم ماه شب تارم. بیتای عزیزم که جای خودش و داره توی قلبم و همیشه بهترین من می‌مونه. روز اول شروع داستان هیچ وقت فکر نمی‌کردم پایانش الان و اینجوری باشه اما هیچ کس از آینده خبر نداره... راه ارتباطی ما سرجاش هست و می‌تونید از طریق ناشناس بیایید که کنار هم باشیم... @umzgnush نکته‌ای که لازم هست بگم اینه که لطفا از داستان، اسم شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها و هرچیزی که توی داستان ناتمام استفاده شده اسکی نرید چون من اصلا راضی نیستم و حتما اون چنل رو میزارم اتحاد! خیلی مواظب خودتون و خیالاتتون باشید🤍 بیش از اندازه دوستون دارم... خداحافظ🤍🧿 -به وقت‌ بیست‌وهَشت‌شَهریور‌ِهِزار‌وچهارصَد- -گل‌برگ-

امروز هرچقدر ناتمام رو دوست دارید نگاهش کنید... - اتفاقی در راه است -🤍

𝗙𝗼𝗿 𝘁𝗵𝗲 𝗹𝗮𝘀𝘁 𝘁𝗶𝗺𝗲 𝗛𝗮𝗽𝗽𝘆 1.**9**𝗸 𝘀𝗲𝗲𝗻...

#وسوسه_انگیز ❗️🔴 #هات_ممنوعه 🚫💢 صدای درگیری از #خارج اتاق میومد و من و میترسوند.سعی میکنم طنابای دور دستمو و باز کنم اما #تلاش بی فایده بود.🪢👐 چشمای بسته‌م اذیتم میکنن.درباز میشه و قدمای #سنگینی نزدیکم میشه. وحشتزده #جیغ مبکشم؛ -:تو‌کی هستی؟! با من چیکار دارید؟ولم‌ #کنید لعنتیا...😫♨️ دستای داغش رو تن #سردم کشیده میشن و از گردن تا همه جارو #لمس میکنن. -:دستای‌ کثیفتو به من نزن کثافت..آرااااس‌ #کجایی... +:جونم روشنام؟!من اینجام #عزیزکم ناباور‌ اسمشو مینالم که ..... -:او...اومدی...😰💔 https://t.me/joinchat/QhrvOJdT_EY1Yzc0 https://t.me/joinchat/QhrvOJdT_EY1Yzc0 #باید_عاشق_باشی_تا_جونتو_بدی_برای_نجات_عشقت❤️‍🔥🥀

- خب نوبت منه #جوک بگم😌 یه بار میوه ها داشتن باهم #بحث می‌کردن و بهم پز میدادن❗️ گلابی : من شبیه #قلب آدمها هستم😌💟 گردو : هه من شبیه #مغزم🤓🧠 بادام : برین کنار بابا من شبیه #چشم هستم👁👋 که یهو خیار گفت: - میشه بحثو #عوض کنین؟😐😶‍🌫 کیوی هم داد زد : #موافقم😂☹️ همه چپ چپ نگاهم کردن که چشمم خورد به #دمپایی که رهام #پرتش کرد سمتم و .‌‌..🤣🤣🩴 https://t.me/joinchat/WFcbt8V104CeD-n2 https://t.me/joinchat/WFcbt8V104CeD-n2

- میدونین معنی #امر به معروف و #نهی از منکر چیه⁉️ نگاه #برزخی‌ای به امیر انداختم و گفتم: - آره خب میشه... پرید وسط حرفم و گفت: - نخیر #اشتباهه❗️ #امر به معروف یعنی گه #بخور💩✅ و #نهی از منکر یعنی گه #نخور💩🚫 و قیافه حق #به‌جانبی به خودش گرفت که محکم زدم #پشت‌گردنش و ...😐😂💩💩🔞 https://t.me/joinchat/WFcbt8V104CeD-n2

#از‌این‌خنگ‌تر‌کجاس؟🤣⁉️ #جرتضمینی😂♨️ توی اتاق نشسته بودیم از #خجالت نمی دونستم چطوری سر بحثو باز #کنم اما تصمیم گرفتم سکوتو بشکنم با #لبخند گفتم : ببخشید شما کجای تهران #میشینین؟ صداشو #صاف کرد و گفت : هرجا که خسته بشم-،- لبخندم به چهره ای #پوکر تبدیل شد و داد زدم : بابا #نمیخامش این خنگهههه! https://t.me/joinchat/WFcbt8V104CeD-n2 #جرتضمینی😂♨️ #جررررررررر‌خوردم‌از‌خندهه!!😂😂😭💯 #شماکجا #میشینین ؟😂😂🤨😐🔞 https://t.me/joinchat/WFcbt8V104CeD-n2