اُکولتیسم باستانی
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید تو یکی نِهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
نمایش بیشتر3 525
مشترکین
+224 ساعت
-27 روز
+930 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
مفهوم عدد ۱۳ و خدایی به نام هاشِم HaShem ( بخش چهارم )
داشتن ده مرد در سن بارمیتزوا (bar-mitzva)، قبل از نیایش، مطلوب است. معنای سیزده در میشنا آوات (Mishna Avot) ۵:۲۶ ذکر شده است، جایی که منبع مفهوم مشهور بار-میتزوا را مییابیم: مرد یهودی تا سن سیزده سالگی مسئول رعایت میتزوا (فرمانهای تورات) نیست. بنابراین دعا و نیایش منوط به داشتن ده مرد سیزده ساله یا بیشتر است.
به عنوان بخش عمدهای از نیایشهای یوم کیپور، ما مکرراً سیزده خصلت رحمت الهی هاشم را به زبان میآوریم. این سیزده خصلت در موارد زیر یافت میشود:
شموت Shemot (خروج) ۳۴: ۶-۷ «و هاشم از پیشاپیش او گذشت و اعلام کرد: هاشم، هاشم خدای مهربان و بخشنده، بردبار و در نیکی و راستی بسیار، رحمتت هزاران نفر را حفظ میکند، گناهان و ظلمها و سرپیچیها را میبخشد. و این به هیچ وجه شخص تقصیرکار را پاک نمیکند: (عواقب) گناه پدران بر گردن فرزندان و فرزندانِ فرزندان و تا نسل سوم و چهارم خواهد بود.»
بگذارید این ویژگیها را جدا کرده و توضیح دهم:
۱- هاشم نسبت به گناهان انسان شفقت دارد.
۲- هاشم پس از گناه كردن انسان شفقت دارد.
۳- «اِل El» توانا است و به همه موجودات برحسب نیازشان میبخشد.
۴- «راخوم Rachum» یعنی مهربان است تا مردم مضطرب نشوند.
۵-«Chanun کانون»،اگر بشر در حال حاضر در پریشانی است، او بخشنده است.
۶- «ارک اپایم Erek appayim» دیر خشم.
۷- «رَب چِسِد Rab Chesed» دارای رحمت فراوان.
۸- «اِمِت Emet» حقیقی.
۹- نوتزر چِسِد Notzer Chesed Laalafim» رحمت برای هزاران نفر.
۱۰- «نوسه آوون Nose Awon»، بخشش از گناه.
۱۱- «نوسه پِشَ Nose pesha»، بخشش از تجاوز.
۱۲- «نوسه چتاعَه Nose Chata'ah» آمرزنده گناه.
۱۳- «ونکه Wenakeh» عفو کننده.
در پی تشووا Teshuva (توبه) ما است که ما شایستگی تلاوت این سیزده خصلت را بدست میآوریم تا هاشم ما را موستوجب کفاره (تاوان گناه برای بخشوده شدن) بشمارد. اهمیت سیزده تا این حد است!
از این نمونهها میتوان دریافت که عدد سیزده در دعای یهودیان برای بیان یگانگی هاشم و پیروان او به کار میرود.
مفهوم عدد ۱۳ و خدایی به نام هاشِم HaShem ( بخش سوم )
از این رو، پیام شِما این است: از اوج آفرینش تا انتهای آفرینش حتی در تاریکترین و فیزیکیترین بخشهای هستی، باید یگانگی هاشم را بشناسید و (با او) صادق باشید. هرگز جایی وجود ندارد که هاشم نباشد، فقط مکانهایی وجود دارد که فکر کردن به او درست نیست. زمانی وجود ندارد که هاشم در آن نباشد، فقط مواقعی وجود دارد که او خود را برای ما ظاهر و آشکار نمیکند.
پس عدد سیزده راه دیگری برای بیان یگانگی هاشم است.
در سراسر سیدور (کتاب نیایش) و همچنین فلسفهی یهود، سیزده برای بیان هاشم و یگانگی او به کار رفته است. سیزده اصلی که مبانی اعتقادی یهود را بیان میکند و اینکه به ما اجازه میدهد به هاشم و دنیای ابدی او دلبستگی داشته باشیم، بر این امر تأکید میکنند. فهرست زیر شامل سیزده اصل ایمانی رامبام (Rambam) است که میدانیم حداقل الزامات اعتقادی هر یهودی است:
۱- هاشم وجود دارد.
۲- هاشم یکی (یگانه) و منحصر به فرد است.
۳- هاشم غیر جسمانی است.
۴- هاشم جاودانه است.
۵- دعا فقط باید به هاشم باشد و نه به غیر او.
۶- سخنان پیامبران حقیقی و درست است.
۷- نبوّت موسی راستین است و موسی بزرگترینِ پیامبران بود.
۸- توراتِ مکتوب (پنج کتاب اول کتاب مقدس) و تورات شفاهی (آموزههایی که اکنون در تلمود و متون دیگر گنجانده شده است) به موسی اعطا شد.
۹- تورات دیگری وجود نخواهد داشت.
۱۰- هاشم از افکار و اعمال انسان آگاه است.
۱۱- هاشم نیکوکاران را پاداش میدهد و بدکاران را مجازات میکند.
۱۲- ماشیاح (Mashiach) خواهد آمد.
۱۳- مردگان زنده خواهند شد (رستاخیز.م).
سیزده در سیدور
موضوع ثابت در سراسر نیایش شاچاریت (Shacharit) (نیایش صبح)، اتحاد خودمان با هاشم است. این کار را با کلمات و با شمارش سیزده انجام میدهیم. فهرست زیر برخی از آن دعاها را و رابطهی آنها با سیزده نام میبرد:
*در لِشِم ییشود (Leshem yichud) : ما Yod Hay را با Vav Hay یکی میکنیم.
*در ریبونو شل اولام (Ribono shel olam): سیزده صفت رحمت را میشماریم.
*در اِلّو دِواریم (Ellu Devarim): ما از چیزهایی صحبت میکنیم که اندازهی مشخصی ندارند (بیکرانند)، سپس نتیجه میگیریم که مطالعه تورات معادل ذکر و شمارش همهی آنهاست. با این کار خود را به ماشیاح و هاشم متصل میکنیم.
*در لئولام یِهِه آدام (Le’olam Ye’he Adam): ما هاشم را ستایش میکنیم و خود را نفی میکنیم. سپس، اولین جملهی شِما را بیان میکنیم. در نهایت، ما با بیانات متعدد در مورد وحدت هاشم و جمعبندی خود در نام او نتیجه میگیریم.
*در کِتورِت (Ketoret): ما از یازده ادویهی معطر و چاشنیهای الزامی که هیچ یک از آنها قابل حذف شدن نیست، صحبت میکنیم. ما از یوم هاکیپوریم (Yom HaKipurrim) صحبت میکنیم که از بُخور برای پیوستن کلال (Klal جامعهی یهود.م) اسرائیل به هاشم در یک عمل غایی زناشویی استفاده میشود.
*در آنا بچواچ (Anna Bechowach): ما از هاشم به عنوان "یگانهی و والا" صحبت میکنیم.
*در اِزِهو مکومان (Ezehu Mekoman): ما مفصلاً در مورد کُربانوت korbanot (قربانی) صحبت میکنیم که قرار است ما را به هاشم نزدیک کند.
*در برایتای حاخام اسماعیل (Baraita of Rabbi Ishmael): ما از اصول سیزدهگانهی تفسیر تورات برای سطح رِمِز (Remez) صحبت میکنیم.
*در هاشم مِلِک (HaShem Melech): ما از حکمرانی هاشم صحبت میکنیم و مشتاقانه منتظر روزی هستیم که "هاشم یگانه خواهد بود و نام او یکی خواهد بود".
*در یشتاباخ (Yishtabbach): سیزده ستایش هاشم را میشماریم.
*در شِما: از یگانگی هاشم صحبت میکنیم.
در واقع، تقریباً هر دعایی به یکی بودن ما و/در هاشم میپردازد. شمارش سیزده برای تأکید بر محبت او و یگانگی او با قومش انجام میشود.
مفهوم عدد ۱۳ و خدایی به نام هاشِم HaShem ( بخش دوم )
شنوایی حسی است که ما را ملزم میکند صداهای شخص دیگری را در یک شکل منسجم جمعآوری کنیم. بنابراین میگوییم که شنیدن عبارت است از شکل دادن اجزای نامتجانس به یک ایده یا تصویر. به معنای واقعی کلمه ما بسیاری از صداها را به یک پنداشت تبدیل میکنیم.
شِما، که دو بار در روز توسط هر یهودی نکتهسنج قرائت میشود، دیدگاه جالبی در مورد حس شنوایی و شنیدن دارد. شِما (Shema) معمولاً به "شنیدن" ترجمه میشود. حکیمان و خردمندان ما به ما میآموزند که شِما در لغت به معنای گردآوری تعداد زیادی و تبدیل آنها به یکی است. تناسب این تعریف زمانی آشکار میشود که میبینیم هدف شِما این است که هاشم یگانه باشد و نام او نیز یگانه و وحدتبخش است.
برای کمک به درک رابطهی بین هاشم و یگانگی او، هاشم زبان عبری را به ما داد. بخشی از این زبان این واقعیت است که هر حرف نه تنها معنای و ارزشی ذاتی دارد، بلکه همانطور که در مطالعهی خود درباره حروف عبری میآموزیم، هر حرف یک ارزش عددی نیز دارد (بنیان علم جماتریا Gematria). در نمودار زیر میبینیم که مقدار عددی حروف عبری که کلمهی اِکاد (Echad) را تشکیل میدهند که معنی آن یک (یگانگی) است، سیزده است.
نه تنها echad=۱۳ است، بلکه کلمه عبری آهاوا «Ahava» (عشق) نیز دارای مقدار عددی سیزده است، به همانصورت که شفاهاً در پیوستنامهی ناصری (دستور ناصری یا Nazarean Codicil) بیان شده است:
اول یوکانان (یوحنا) ۴:۸ "هر که عشق ندارد (عشق را درک نمیکند) هاشم را نمیشناسد. زیرا هاشم عشق است."
شزل تعلیم میدهد که اگر دو کلمه دارای ارزش عددی یکسانی باشند، معنای اصلی آن دو کلمه یکی است. آیه فوق از دستور ناصری معادلهی بسیار مهم دیگری را به ما میدهد:
“هاشم آهاوا (عشق) است”
بنابراین میآموزیم که:
"هاشم اِکاد است،
اِکاد، آهواه است،
هاشم، آهواه (عشق) است."
بنابراین، زمانی که ما او را دوست داشته باشیم و آنچه را که او آفریده است، دوست داشته باشیم، با هاشم یکی میشویم. عشق یعنی اتحاد با مقصودِ عشق ما و اتحاد با هاشم یعنی قلب یکپارچه در ایمان و ارادت.
بنابراین میبینیم که هاشم برابر با سیزده است. بنابراین منظور از سیزده، یگانگی و عشق هاشم است.
نام yud-hey-vav-hey (יהוה) (یهوه یا همان هاشم) دارای جماتریای ۱۳x۲ = ۲۶ است.
کلمهی اِکاد اینگونه تلفظ و نوشته میشود: אחד aleph-chet-dalet. در کابالا، حرف الف (א) با بالاترین سفیرا، کِتر مطابقت دارد. چت (ח) [با مقدار عددی هشت]، در این مورد، نشان دهنده هشت سفیروت زیر کتر (چَچَمه، بینَه، چِسِد، گِووراه، تیفِرِت، نتزاخ، هُد و یسود) تا آخرین سفیرا یعنی مَلخوت است. حرف دالت (ד) در کابالا همیشه نمایانگر مَلخوت است. نمودار زیر، سفیروت را نشان میدهد که نشاندهندهی خلقت است.
ترجمه : هادی ناصری
بازبینی : مهر
مفهوم عدد ۱۳ و خدایی به نام هاشِم HaShem ( بخش اول )
محقق: خاخام دکتر هیلّل بن دیوید گرِگ کیلیان
Hillel ben David (Greg Killian)
توضیح :
جماتریا به عبری: גימטריה) یا جیماتریا (به انگلیسی : Gimatria) سنتی یهودی برای اختصاص ارزش عددی به کلمات یا عبارات می باشد، با این اعتقاد که کلمات یا عبارات با ارزش عددی مساوی رابطه ای با یکدیگر دارند. همچنین در مواردی رابطه ای با عدد خودشان دارند که ممکن است به سن شخص، سال، یا علایق مربوط باشد. یهودیان با این روش کلمات را با معیار و بینش مذهبی تفسیر نموده و به زعم خود آینده را با همین فرضیه پیش بینی کرده اند. این روش غالباً در احادیث و روایات توراتی (تلمود)، به کار برده شده. جماتریا قابل مقایسه با حساب جُمَل در حروف عربی و ایزوپسفی در عددشناسی یونانی است
مقدمه
اهمیت معنوی عدد سیزده (۱۳)، که با سیزده صفت رحمت منعکس شده است (در ادامه به این صفات نظری اجمالی خواهیم داشت، به بُعد متعالی G-dliness ( ابعاد و جنبههای مختلف خلقت خداوند.م) مربوط میشود. این تعالی فرد را قادر میسازد تا معنویت را در دنیای مادی درآمیزد.
طرح کلی مکعب با اعدادی برای هر خط است که اضلاع مکعب را مشخص میکند. دوازده، عدد حد اعلای تمایز و تعداد خطوطی است که یک مکعب را میسازند و به گفتهی شزل (Chazal) تمام واقعیت است.
در حقیقت دوازده خط همه در مرکزیتی به هم متصل شده و تبدیل به سیزدهمین میشوند. سیزده عددی است که کثرت را به یگانگی پیوند میدهد. به عنوان مثال: دوازده قبیله هستند که به پدر خود اسرائیل (یعقوب) پیوند دارند. اسرائیل سیزدهمین است. مقصود از عدد سیزده پیوند تعداد بسیار به یک و در واقع یگانگی است.
یهودیان به دنبال وحدانیت هستند در حالی که غیریهودیان به دنبال کثرت هستند. این مصداق نیایش برجستهی یهودیان، شِما (Shema) است که از وحدانیت هاشم (HaShem) سخن میگوید (هاشم نام دیگر یَهوِه است.م)؛ در حالی که الهیات برجستهی غیریهودیان، تثلیث است که در آن هاشم را به سه خدا تبدیل میکنند. بنابراین گوییم (Goyim یا عوام غیریهودی.م) این خرافات را باور دارند که عدد سیزده بد و نحس است، در حالی که یهودیان عدد سیزده را بسیار مقدس میدانند.
هاشم سیزده است
عدد سیزده یکی از مقدسترین اعداد است زیرا ارتباط نزدیکی با هاشم دارد. تثنیه ۶:۴
بشنو ای اسرائیل: “هاشم خدای ما است، هاشم یکی (یگانه) است.”
( درترجمه های فارسی هاشم به یهوه تغییر داده شده . م )
آیهی فوق از شِما، معادلهی بسیار مهمی را به ما میگوید:
هاشم = جماتریای اِکاد (Echad یگانگی) یعنی عدد یک (یگانگی).
شِما (שמע) دو بار در روز توسط یهودیان متبحر برای اطاعت از فرمان تورات که در خود شِما آمده است، خوانده میشود. هدف شِما فقط اعلام این نیست که هاشم یکی است، بلکه اعلام این است که هاشم یگانه است و جز او چیز دیگری (خدای دیگری) وجود ندارد. دنیا و هر چیزی که در اطراف ما وجود دارد، فقط امتدادی از هاشم است.
برای کمک به درک ما از تبدیل شدن بسیاری به یک (یگانگی)، هاشم به ما حس شنوایی داد. گذشته از این، هاشم بدن انسان را با تمام واکنشهایش (به صدا و حواس.م) به ما داد تا بینشی بنیادی نسبت به خودش و خلقتش به ما بدهد. اگر معنی شنیدن را بفهمیم، میتوانیم بفهمیم که اعلام یگانگی هاشم به چه معناست.
ترجمه : هادی ناصری
بازبینی : مهر
Repost from کانال خرید کتابها و مستندها
مقدمه و بخش های اولیه کتاب هدیه ای از ستاره ها
https://t.me/Buyingbook
مقدمه_و_بخشی_از_کتاب_هدیه_ای_از_ستاره_ها_.pdf9.18 KB
Repost from کانال خرید کتابها و مستندها
Photo unavailableShow in Telegram
از زمانی که یادم میآید، میتوانستم غیب را ببینم. حتی بیشتر از آن؛ گاهی اوقات خودم را بیرون از بدنم میدیدم و مثل موجودی محو، شناور بودم. نظر میرسد که این یکی از ویژگیهای اصلی موروثی تبار خونی ما بوده است. من از سلسلهای از زنان شَمَن از جزیرهای در دریای بالتیک هبوط کردهام که به اسرار سیر و سلوک در قلمرو درخت مقدس حیات آگاه بودند. مادربزرگم از دوازده سالگی فنون رونیک (Runes) را به من آموخت، اما این تکنیکهای مقدس ذهنم را به روی عوالم عجیبی باز کرده بود که بازیهای کودکانهای را انجام میدادیم. یادم میآید که انرژی مایع را از راه دور برای یکدیگر میفرستادیم، با حس قلقلک در دستانمان و انفجارهای نامرئی که باعث سیخ شدن مو در سراسر پوستمان میشد، میخندیدیم. هرگز فکر نمیکردم این بازیهای معصومانه روزی با تطبیق با تصویری بزرگتر، معنا پیدا کنند.
هدیه ای از ستاره ها
النادانان
ترجمه : هادی ناصری
478 صفحه
دوستانی که مایل به دریافت کتاب هدیه ای از ستاره ها : راهنمای نژادهای بیگانه اثر : النا دانان
با تشکر
آیدی تماس
@nibiru01
https://t.me/Buyingbook
هر سه جزء تشکیل دهنده یک انسان یعنی کالبد فیزیکی ، روح و روان در هنگام خواب توسط عناصر جوهری ظریف تر از سطح بالاتر نیرو میگیرند و از طرفی در جهان اختری کالبد اختری با توجه به تأثیراتی که از طریق ارتعاشات مادی دریافت میکند نیرومند تر می شود جان می گیرد
هنگامی که یک انسان از سطح اختری به سطح فیزیکی تناسخ می یابد بند ناف بین کالبد ذهنی و کالبد اختری وجود خواهد داشت و موجود آنجا میمیرد تا دوباره در این دنیا متولد شود. روند مرگ در جهان اختری نیز مانند زمانی است که کالبد فیزیکی روی زمین می میرد. کالبد اختری دیگر با تاثیرات بر گرفته شده از کالبد ذهنی تغذیه
نمی شود .روند تجزیه بدن اختری به طور قابل توجهی کندتر از بدن فیزیکی است مطابق با سنجش زمان یک کالبد اختری میتواند برای سالهای طولانی بدون تنفس و تغذیه توسط یک روح خاص وجود داشته باشد موجودات دیگری مانند دیمون ها این اجساد اختری را تصاحب میکنند تا به وسیله آن مردم را فریب دهنددر بسیاری از جلسه های احضار روح ، کالبدهای اختری افرادی که احضار میشوند در آن بدنها روح شخص خاص وجود ندارد بلکه آن کالبد توسط یک دیمون کنترل میشود و حرکت می کند تنها یک روشن بین با تجربه که حواس معنوی اش را به خوبی پرورش داده باشد میتواند کالبد اختری را از ذهنی تشخیص دهد و حقیقت را افشا کند. دیمون ها دوست دارند به انسانها کلک بزنند و علاقمند به طلسم کردن انسانها هستند. همه ارواحی که انسان ها را تسخیر می کنند مثل ارواحی که صداهای اسرار آمیز از خود تولید میکنند ، فانتومها ، شماتیکها و امثالهم همه از همین شیوه پیروی می نمایند در شرایط عادی یک کالبد اختری تدریجا در عناصر خود حل
می شود ، کالبد اختری توسط عناصر جذب میشود و کم کم ناپدید میشود انگارغربال میشود تا زمانی که به طور کامل در مواد عنصری حل شود . علاوه بر کسانی که پس از مرگ جسمانی خود به سمت سطح اختری حرکت می کنند در این منطقه که زمین را در برگرفته است موجودات بسیار دیگری نیز زندگی می کنندجدا از همه موجوداتی که قبلا ذکر کردم . برای مثال موجودات ذهنی , لاروها، شماتیک ها و فانتوم ها و موجودات عنصری نیز در این سطح وجود دارند در فصلی از این کتاب تحت عنوان سلسله مراتب کیهانی من تک تک موجودات عناصر و اصول ارتباط با آنها را با جزئیات بیشتری شرح خواهم دادهر موجودی که بخواهد به نحوی حضور خود را در دنیای فیزیکی آشکار کند صرف نظر از اینکه از کجا آمده است حتی اگر متعلق به بالاترین سطوح باشد بدون استثنا باید از سطح اختری عبور کند زیرا کمربندی که زمین را در بر میگیرد اولین ناحیه ایست که مستقیما در کنار جهان فیزیکی قرار داردمنطقه ای که زمین را احاطه کرده در درخت زندگی کابالا ، مالكوت (Malkuth) يا پادشاهی نامیده میشود خواننده توضیحات بیشتر را در کتاب کلید رمزی کابالای خواهد یافت .
فراخوانی ها و احضارات جادویی
( دانش ارتباط با موجودات ماورایی )
فرانتز باردون
ترجمه : ژولیت مهرپرور
لوتیفار و مساله خودکشی
در منطقهای که زمین را در بر گرفته این هوش وظیفه دشواری را به عهده دارد این وظيفه لوتيفار است که از طریق ندای درون مراقب افراد ناامید باشد که دست به خود کشی نزنند در صورت امکان حتی مانع از انجام آن شود. افرادی که در شرایط خوب به سر نمیبرند و از نظر روحی دچار ناامیدی شده اند به واسطه این هوش یا ارواح خدمتگزارش به آنها الهام میشود که زندگی مقدس است و همه چیز نمیتواند ناامیدکننده باشد لوتیفار به واسطه همین شهود و دریافت زندگی میلیونها انسان را از چنین اقدامات نسنجیده نجات میدهد مثلاً شرایط بهتری را برایشان رقم میزند یا اینکه پیامی را به آنها الهام مینماید که در آن موقعیت کمک کند از افکار خودکشی فاصله بگیرند انسانهایی که علیرغم همه این موارد دست به خودکشی می زنند زیر نظر این هوش هستند تا زودتر از موعد در عالم اختری به هوش دست پیدا نکنند. زیرا باید عمر عادی شان در زمین به پایان برسد هنگامی که این بازه به پایان رسید و قربانی خودکشی از این حالت نیمه هوشیاری به هوشیاری کامل رسید این هوش به هنگام تناسخ با این شخص خواهد بود و او را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند آنچه را که از دست داده یعنی آنچه باید از طریق سرنوشتش در آخرین تجسم میآموخت به دست بیاورد . هر کس که فکر خودکشی را در سر میپروراند باید بداند که در حقیقت این بزرگترین و مزخرف ترین اشتباهی ست که میتواند مرتکب شود که زودتر از موعد و به زور به زندگی خود پایان دهد در واقع این عمل خشونت آمیز هیچ تغییری را در روال سرنوشت او ایجاد نمیکند بر عکس شخص زمان رشد روحی خود را طولانی تر میکند و در عین حال رنج خود را افزایش میدهد.
فراخوانی و احضارات جادویی
دانش ارتباط با موجودات ماورایی
فرانتز باردون
ترجمه : ژولیت مهرپرور
ماریا ادعا کرد که پیام فرازمینی¬ها را به دو زبان کاملاً ناشناخته برای او، دریافت کرده بود:
1- یک متن به زبان معابد باستانی آلمان.
2- آناخ که بخشی از آن شبیه اوگاریتی- سومری و آکدی بود.
خط میخی و سایر قسمت¬های متون اولیه فینیقیه به شکل خط بیبلوس به نظر می¬رسید. آناخ توسط ساکنان اولیه خاورمیانه و نزدیک، آناتولی و هند به عنوان زبان خدایان آنوناکی در نظر گرفته می¬شد.
توجه: من یک مجموعه کتاب سه جلدی با عنوان «آموزش نحوه صحبت کردن به زبان آنوناکی: واژگان و مکالمه » در مورد زبان آنوناکی نوشته¬ام که می¬تواند به شما در درک بسیاری از پیام¬های موجودات فرازمینی کمک کند. لطفاً به آن کتاب مراجعه کنید.
در سال 1940 در بیبلوس (جبیل) لبنان و در سال 1937 در اَفکا لبنان لوح¬هایی به زبان آناخ کشف شد که در جلدهای 1 و 2 دانشنامه آنوناکی در مورد آنها صحبت شده است.
پیام ها حاوی دو نوع اطلاعات مجزا بودند:
1- مکاشفات عرفانی- باطنی: مکاشفه¬ها و آموزه¬های متافیزیکی در مورد «دوگانگی ب،نین و بِنات (Duality of B’nin and Binat)»، آگاهی کیهانی، روشنگری، منشأ نسل انسان، تاریخ تمدن¬های اولیه زمین، آتلانتیس، لموریا، دنیاهای دیگر، چگونگی خلقت کیهان و...
2- اطلاعات فنی: دستورالعمل¬هایی شامل چگونگی ساخت یک ماشین پرنده¬ی فوق¬العاده، به نام وریل (Vril) که در بابلی، سومری، آکدی، فینیقیه، عبری و عربی به مرکابا یا Merkabah (Merka-vah) یا ارابه شناخته می شد. دستورالعمل-ها شامل داده¬های فنی و علمی دقیق، نقشه¬ها، تقویم (Reez-Mana) و تصاویر ریاضی بود که او فقط می¬توانست در ذهنش ببیند و از طریق تله¬پاتی دریافت کند.
ماریا به کمک احتیاج داشت:
او به کمک احتیاج داشت زیرا:
1- او نمی¬توانست خطوط معبدی را بخواند و بفهمد.
2- خط میخی آناخ- سومری- اوگاریتی برای او رمزی بود.
3- داده¬های فنی پیچیده و بیش از حد علمی بود.
4- او در ابتدا قادر به درک و پردازش منطقی چیزی نبود، تنها می¬دید و می¬شنید. گرچه توانایی¬های مدیومی و مجراگری او تقریباً عالی بود. بنابراین او از پدرش کمک گرفت و از او پرسید که آیا او می¬تواند حداقل توضیحی در مورد مطالب علمی، داده¬ها و نقشه¬ها و تصاویر فنی (طرح¬ها) که از طریق تله¬پاتی دریافت کرده بود، بدهد زیرا پدرش یک مهندس بود.
پدرش به او گفت که همه چیز را بصورت مکتوب روی کاغذ بنویسد و هرچیزی را که در ذهنش می¬بینید بکشد تا بتواند تشخیص دهد که ماریا در مورد چه چیزی صحبت می¬کند. دو روز طول کشید تا ماریا همه چیزهایی را که در ذهنش دیده و شنیده بود، بنویسد. ده¬ها تصویر و طرح از ماشین¬های پرنده، بال¬های دایره¬ای، چرخ-ها، فرمول¬ها، اعداد، جدول¬ها، اندازه¬ها و هرچیزی که شما تصور کنید کشید و نوشت و با عجله به پدرش نشان داد تا ببیند که چه چیزی بدست آورده است.
جای تعجب نبود که پدرش گیج شده بود، او نمی¬دانست چه بگوید، اما خوشبختانه در آن مدت بطور موقت در دانشگاه مونیخ کار می¬کرد، جایی که قبلاً پروفسور شومان (W.O. Schumann) که یک دانشمند معروف آن دوران بود و در آنجا تدریس می¬کرد را دیده بود. او به ماریا گفت که با پروفسور شومان صحبت خواهد کرد و از او راهنمایی می¬گیرد.
زبان اوگاریتی آخرین بار در حدود 1200 قبل از میلاد استفاده شد. در غرب سوریه بسیاری از کتیبه¬های اوگاریتی به خدایان فرازمینی و همچنین مواردی از خدایان عبرانی اولیه مانند ایل (Il)، ائل (El) و یاو (Yau) "یَه Yah" و یَو-وِه "Yaw-Weh" یا همان یَهوِه کتاب مقدس به چشم می¬خورد. زبان عبری مشتقی از زبان اوگاریتی است. الفبای اوگاریتی 30 حرف دارد. موارد متعددی از حروف اوگاریتی/ کتیبه¬های خط میخی در پیام¬های فرازمینی ماریا اورسیچ ظاهر شد. برخی از آنها توسط زبان¬شناسان متخصص انجمن تئوسوفی رمزگشایی شد.
اکولتیسم وریل ( جلد اول )
ماکسیمیلیان دیلافایت
ترجمه : هادی ناصری
https://t.me/AncientOccultism
کتاب گمشده
گیلگمش مصمم به رفتن شد . او گفت : اگر شکست هم بخورم ، حداقل مرابه عنوان کسی به خاطر خواهند آورد که کوشش خود را کرده است.
Photo unavailableShow in Telegram
نمونه¬ای از خط معبدی که همان خط فرازمینی¬های آلدباران است که ماریا اورسیچ دریافت کرده
https://t.me/AncientOccultism
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.