Albe
https://t.me/Harfmanrobot?start=408438526
نمایش بیشتر125
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم بیکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
اگر به ترکستان تا به در شام کسی را خاری در انگشت شود آن از آن من است. همچنین از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آن من است.
کاشکی بدل همه خلق، من بمردمی تا خلق را مرگ نبایستی دید... کاشکی حساب همه خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید.
کاشکی عقوبت همه خلق، مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید.
شیخ ابوالحسن خرقانی
خانه صاحب نظران میبری
پرده پرهیزکنان میدری
گر تو پری چهره نپوشی نقاب
توبه صوفی به زیان آوری
این چه وجود است نمیدانمت
آدمیی یا ملکی یا پری
گر همه سرمایه زیان میکند
سود بود دیدن آن مشتری
نسخه این روی به نقاش بر
تا بکند توبه ز صورتگری
با تترت حاجت شمشیر نیست
حمله همیآری و دل میبری
گر تو در آیینه تأمل کنی
صورت خود باز به ما ننگری
خسرو اگر عهد تو دریافتی
دل به تو دادی که تو شیرینتری
گر دری از خلق ببندم به روی
بر تو نبندم که به خاطر دری
سعدی اگر کشته شود در فراق
زنده شود چون به سرش بگذری
كلما ابتعدتُ عن الكتبْ،
عاقبنَي الله بالناس...!
هر بار که از کتاب دور شدم،
خدا مرا با مردم مجازات کرد...!
هند الغريب
چقدر خوب توانسته اندوه اين ديالوگ را نشان بدهد اخ مخصوصا آنجا كه ليلي ميگويد: معاذالله
«زمانیکه لیلی را در دامنه ی کوه ملاقات کردم دیدم دستهایش قرمز رنگند
گفتم آیا در جداییمان دستهایت را حنا گذاشتی؟ گفت پناه میبرم برخدا اگر این چنین باشد ، زمانیکه جداییمان فرا رسید آنقدر گریستم که زمین زیر پایم از خون چشمم تر شد، با انگشتانم، اشک چشمم را پاک کردم و دستهایم از خون چشمم رنگین شدند پنداری که آنها را حنا بسته ام»
.
میگذرند...
زودتر از آنکه فکر کنی میگذرند
عشقها
اضطرابها
هیجانها
باد و بارانهای یک تابستانند.
#رسول_یونان
.
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.