cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

تاریخیمیز

تاریخی و اجتماعی بحثلر و سندلر

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
2 290
مشترکین
+924 ساعت
+327 روز
+13030 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
‼️📰 طبق ادعای ارامنه، شورای عالی کنفرانس صلح پاریس استقلال آذربایجان را در سال 1920 به رسمیت نشناخته است پس این ادعای آذربایجان که زنگه زور و گویچه خاک قانونی آذربایجان هستند و باید به آذربایجان باز گردند از اساس،باطل است. اما بررسی واقعیت 👇👇👇👇👇👇👇👇 1. نیویورک تایمز، 1920-01-16: جلد 69 Iss 22637: گرجستان و آذربایجان به تازگی در پاریس به رسمیت شناخته شده اند، اما وجود آنها توسط نیروهای سرخ از شمال و شرق آن سوی دریای خزر به خطر افتاده است. 2. تاریخ کنونی 1920-09: جلد 12 شماره 6: «بر اساس این اعلامیه های مهم سیاسی، ایالات متحده از تصویب تصمیم شورای عالی پاریس برای به رسمیت شناختن استقلال جمهوری های موسوم به گرجستان و آذربایجان خودداری کرد و به دریاسالار مک کالی، نماینده روسیه در جنوب این کشور به این منظور دستور داد.» 3. تاریخ کنونی 1920-06: جلد 12 شماره 3: «بنابراین، از میان سه دولت ماوراء قفقاز، جمهوری ارمنستان کنونی، تنها دولتی که بالفعل توسط ایالات متحده به رسمیت شناخته شده است، پدید آمد (در آوریل 1920)، اگرچه در ژانویه همان سال، شورای عالی متفقین نیز دولت های گرجستان و آذربایجان را به رسمیت شناختند». همانطور که متوجه شدید، شورای عالی عملاً هر سه جمهوری را به رسمیت شناخت، اما بعداً اشغال کشورهای قفقاز جنوبی،اشغال را نیز به رسمیت شناخت. @ttariximiz
171Loading...
02
Media files
261Loading...
03
Media files
475Loading...
04
Media files
39314Loading...
05
Media files
56010Loading...
06
ارتش اشغالگر ارمنستان و گروه های جنایتکار ارمنی در 18 می 1992 با به آتش کشیدن شهر لاچین آذربایجان این رویداد را جشن گرفتند. @ttariximiz
6529Loading...
07
Media files
6055Loading...
08
بگذاریم مردم و ملتی که امروز رعیت نیست برای زبان آموزش فرزندان خودش تصمیم بگیرد. شما به فرزندان خود بپردازید و فضولانه برای فرزندان دیگران تصمیم‌ نگیرید. @Ttariximiz
56114Loading...
09
...ادامه از پست قبلی در مورد محتوا باید گفت که اولا در گذشته زبانها را خوانین و سلاطین بنا به هر شرایطی که اتفاق می افتاد بدون هیچ نظر ناسیونالیستی به کار می گرفتند و از بس نرخ باسوادی کم بود و نظام کاستی و فئودالی و ارباب و رعیتی حاکم بود و علم و سواد گره از کار عموم مردم در زندکی روزمره باز نمی‌کرد، به عنوان یک فضیلت در بخش محدودی از طبقات اجتماعی به کار کرفته می‌شد و دیگر نیازی برای به کارگیری زبانهای توده مردم نبود و زبانی خاص با متکلمین محدود به کار گرفته می‌شد و دیگر زبانها از نظر آن اشراف لایق نوشتار نبودند. ممکن بود یک زبان کار آیی محدودی در دینها یا دربارها و یا در اشعار و یا فرقه خاصی داشته باشند. از این رو به کار نگرفتن زبان مردم ناشی از شرایط آن دوران بود که امروزه مفهوم خود را با توجه به تحولات جامعه شناختی از دست داده اند و واژه ملت جای رعیت را گرفته و آن رعایای سابق جایگاه منیع و بلندی در جامعه گرفته و مصدر تایید قدرت در جوامع هستند و اشراف و زبان مورد پسندشان اهمیت سابق خود را از دست داده‌اند. ما در دوره دموکراسی و ملت و ملیت زندگی می کنیم نه در دوره خوانین و سلاطین و زندگیهای خاص و افسانه‌ای آنها. از طرفی ادبیات یک زبان هر چقدر هم در گذشته نیرومند و یا ضعیف باشد قرار نیست با ادبیات ملت دیگری کُشتی بگیرد. ادبیاتها کشتی نمی گیرند بلکه تعامل می کنند و بده و بستان داشته و اینگونه جریان تاریخ زبانها و ملتها به مسیر خود ادامه می دهد. گیرم فارسی ادبیاتش بسیار غنی بوده و کشتی گیر بسیار قهاری هم بوده است! خوب چرا در این صورت در دوره معاصر ادبیات فارسی با وجود ممنوعیت تحصیل و تدریس زبانهای مثلا محلی تا این حد نحیف و لاغر شده و کار موثری در برابر آن ادبیاتهای مثلا مهاجم انگلیسی و فرانسوی از پیش نبرده و حتی شدیدا تحت تاثیر ادبیات غربی بوده و تاثیرات زبانی و صرفی و نحوی نیز از آنها پذیرفته است؟! یعنی با این همه ادعا فارسی خود مرعوب این زبانها شده و در برابر غربیها روی سیه و موی سپید آورده است. و نوعا ادبیات کلاسیک و سنتی چیز خاصی در مدرنیته ندارد و بسترهای بسیار متفاوتی دارند. حالا چرا فارسی را لات گنده محل کنیم تا با ادبیات غرب کشتی بگیرد در حالیکه در این حالت مسلمانان و غرب آسیا کشتی گیر بسیار قهارتری از فارسی دارد که آن عربی است و کل زبانهای جهان اسلام و خصوصا فارسی مالامال لغات و مفاهیم و علوم ادبی ناشی از بستر زبانی عربی است.‌ شماها که سالوسانه نگران تسلط غرب با زبان و فرهنگش هستید چرا عربی را بر نمی‌گزینید؟! در مصاف با عربی که زبان دری عجوزه معلولی بیش نیست!! در عوض مزورانه درصدد عربی زدایی و قطع آن بستر مهم زبانی و فرهنگی هستید. لغات بسیار بنجل و کم مایه ای برای دری و فارسی می سازید و لغات وزین عربی را حذف می کنید و در نهایت این لغات ساختگی کج و معوج خود زبان دری را با حوزه انسانی خودش در به در و پریشان می‌کند! در هند زبان دری به خاطر قدرت خودش نرفته و صرفا شانس این را داشته که اتراک مسلمان در خراسان آن را پذیرفته و سنت درباری خود قرار داده و با شمشیر و دربار آنان به هند و عراق عجم و آذربایجان و روم رفته است. دقیقا انگلیسیها با همان منطق فتوحات و زبان مرسوم خود قدم به هند گذاشتند. وقتی درباریان مسلمان ترک با سنت دری نویسی‌شان در هند ساقط شدند چرا باید انگلیس زبان نوشتاری آنان و سنتشان را با هزینه خودشان نگه دارند و طبیعتا زبان دیوان‌سالاری خود را آوردند. رواج زبانهای محلی برای نوشتار نه مدیون توطئه پلیدان غربی که مرهون تغییر نگاه به انسان و جامعه و اهمیت یافتن ملتها بوده است. و ملتها باید از جایی زبان نوشتار خود را شروع می کردند و نقطه ای برنگاه اشرافی به زبان نوشتاری می‌گذاردند و چنین هم شد. اگر زبان انکلیسی و عربی بر آن زبان محلیها بیگانه است، فارسی چرا باید خودتر از خود آنان باشد و حس بیگانگی در این حوزه برای آنان ایجاد نکند؟! اگر عربی بیگانه است پس فارسی هم بر آنان بیگانه است. باید افزود فارسی زبان بومی ایران کنونی نیست و زبانی وارداتی بوده است که از خراسان وارد ایران کنونی و هند شد و الان این ناسیونالیستهای فارسی خود زبان مادری دری نداشتند و الان خود آنها محصول واردات زبانی دری به مدد سلاطین ترک هستند و به جای وای ولی گفتن و افسوس گویی بدانند دست کمی از هندی ها ندارند و زبانشان متفادت بوده است.‌ خیلی از این وای وای گویان تبار ترک دارند که زبانشان محلی نیست نه در ایران و نه در جهان و محلی گویان به آن در یک مغلطه بزرگ دست و پا می‌زنند. اگر فارسی هنر و توانی در بطن خود دارد باید در یک مصاف عادلانه با زبانهای مختلف نشان دهد نه اینکه دست و پای زبانهای دیگر را ببندند و بدتر اینکه دولتها وارد کار شده و با نگاه ایدئولوژیکی و معیوب دیکتاتوری زبان فارسی راه بیاندازند.
46913Loading...
10
این ویدئو را ببینید و به چشم یک ایرانی فارس زبان نگاه کنید. برآیند سخنان شفیعی کدکنی که قبلا سخنانش انعکاس زیادی داشت، و این مصاحبه با خانم دکتر ادبیات فارسی هندی شما را به این نتیجه تئوری توطئه خواهد رساند که چقدر غربیها به خاطر منافع شوم و خودخواهانه خود دسیسه بازی و تفرقه اندازی کرده‌اند و جایگاه منیع فارسی را در منطقه از بین برده اند و حیف از آن گذشته پرعظمت ایرانی و پارسی و همه این مطالبه کنندگان زبان مادری در مدارس مشتی فریب خورده و احمق و لایق کشتارند چون خرد ندارند. اما اگر کمی معلومات گسترده در خصوص تاریخ، زبان، سیاست، جامعه و غیره داشته باشید خواهید فهمید هم مقدمه و هم نتیجه گیری نادرست و در خدمت افکار ناسیونالیستی و فاشیستی است که بعد از مشروطه گریبان گیر این کشور شد و بحرانهای فعلی کشور ریشه هویتی دارد. چرا که روشنفکران احمقی بر رسانه و سیاست و علم و کتاب این کشور و حتی مشرق زمین و خاورمیانه حاکم شدند و هنوز هم هستند. دنباله مطلب در پست بعدی... @Ttariximiz
49724Loading...
11
تصویری که در تخت جمشید به نام اهورامزدا به خورد همه داده می شود در حقیقت تصویری آشوری است که به آن شمش می گویند. از جهل مردم سو استفاده کرده و یک بنای مربوط به آشوری و ایلامی را به عنوان یک بنای هخامنشی نشخوار می کنند و بدتر اینکه مجسمه ها و طرح های آن را هم به اسم هخامنشی و مردم قالب می کنند. @Ttariximiz
91131Loading...
12
ابهامات بی‌شمار درباره فردوسی علاوه بر پیچیدگی‌هایی که در تعیین محل دقیق آرامگاه فردوسی وجود داشته است، و همچنان برخی درباره آن ابهاماتی وارد می‌دانند، دفن حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز یکی دیگر از ماجراهای پر پیچ و خم تاریخی است. چرا که بر اساس منابع موجود، اتهام شیعه بودن فردوسی موجب شد اجازه دفن پیکر فردوسی در قبرستان مسلمانان صادر نشود. برخی دیگر از منابع تاریخی اما اتهام او را مسائل دیگری دانسته‌اند؛ چنانکه فصیحی خوافی نوشته است، ابوالقاسم گرگانی واعظ و حاکم شهر حاضر به اقامه نماز بر جنازه فردوسی نشد و گفت «او به مدح گبران و آتش‌پرستان و اسمار، به لایطال عمر گذرانید. بر چنین کس نماز نکنم.» خوافی همچنین داستان عجیبی از خواب واعظ شهر نقل کرده است که در عالم رویا فردوسی را در بهشت دیده است که تنها به خاطر یکی از ابیات خود، «بر سریری از یاقوت نشسته و تاجی بر سر و دواجی در بر» داشت؛ آن بیت چیزی نبود جز: جهان را بلندی و پستی تویی ندانم چه‌ای هر چه هستی تویی با این حال کاوش درباره مذهب فردوسی، یکی دیگر از پیچیده‌ترین مسائل در تاریخ ادبیات فارسی است. گرچه بیشتر پژوهشگران از جمله نظامی عروضی، نصیرالدین قزوینی، ملک الشعرای بهار، نولدکه، محیط طباطبایی و... فردوسی را شیعه می‌دانند، اما شعرانی از سنی مذهب بودن او دفاع می‌کند و بر مدح ابوبکر، عمر و عثمان در ابیات آغازین شاهنامه تکیه می‌کند. محققانی که فردوسی را شیعه می‌دانند، این ابیات را «الحاقی» خوانده‌اند. @Ttariximiz https://www.asriran.com/fa/amp/news/354124 @Ttariximiz
64815Loading...
13
همچنان که قبر کوروش نامعلوم است و ناسیونالیست های افراطی پان ایرانیست ساختمانی خالی از جسد یک مسجد دوره زنگیان(مقبره مادر سلیمان) را برای او مقبره قرار داده‌اند، قبر فردوسی نیز نامعلوم است و همین ناسیونال- فاشيست ها برای او به کمک فرانسوي ها مقبره‌ ای دست و پا کرده اند به این جملات سایت اینترنتی " عصر ایران " در اثبات این مطلب توجه‌ کنید: " در سال ۱۲۶۴ عبدالوهاب خان شیرازی معروف به اصف الدوله والی خراسان‌ بر اساس قرائن و علائمی که‌ به تایید چند باستان شناس فرانسوی رسيده بود، اقدام به ساخت بنایی آجری بر مزار فردوسی کرد، بنایی که به نوشته ملک الشعرای بهار در سال ۱۹۹۹ " تنها سکویی بی سقف و دیوار " از آن برجای مانده‌ بود. " چنانکه می خوانیم نه قبر فردوسي معلوم بود کجاست و نه مقبره‌ ای داشت و این فرانسوی ها بودند که برای فردوسی مقبره ساختند و در دوره رضا شاه بر اساس ادعای فرانسوی ها برای فردوسی مقبره‌ ساختند. عکس شماره یک عکس مقبره سعدی در سالهای پایان حکومت قاچار و اوایل کودتا علیه مشروطیت و عکس دوم عکس مقبره بدون سقف و دیوار پیدا شده فردوسی توسط فرانسوی ها در همان سالهاست. @Ttariximiz
62324Loading...
14
چوخدان دی اومودوم کسیلیب بو دار دونیا دان نه فایدا گوره‌رسن بیاض قیشیندان نه ده یای دان نه سوزدن، نه سازدان، نه آچیلان سحر تئزدن نه توتولان هاوادان، نه میزیلدایان چای‌دان نه قاشی کمان یاردان نه قارلایان داغدان نه باش آلیب گوی ده تک باشینا باتان آی دان ARS @Ttariximiz
4200Loading...
15
‼️🎯 آبادی های پادار در خاک آذربایجان. پادارها چه کسانی هستند؟ پادار یکی از قبایل اوغوز است. معنی دقیق نام پادار مشخص نیست. بر اساس یک روایت، «پادار» تحریف آوایی نام بایدار می باشد. به قول دیگری واژه پادار به معنای «شجاع» است. همچنین کلمه «بدار» در زبان تورکی به معنای «منطقه کوچک، مزرعه» است. تاکنون به مکان‌های خالی و خالی از سکنه در آذربایجانی «پادار بوجاق» (به معنای «زمین خالی») گفته می‌شود. پادارها در خاک آذربایجان بیشتر در جنوب رود آراز ساکن هستند. از آغاز قرن شانزدهم، پادارها بخشی از کنفدراسیون قبیله ای قزلباش بودند. از اواسط قرن شانزدهم، دولت صفوی برای تقویت قدرت خود در شیروان و در برابر قبایل کوهستانی، پادارها را که طایفه ای بزرگ و جنگجو بودند، به شیروان در قلمرو جمهوری آذربایجان امروزی منتقل کرد. سکونتگاه های پادارها کل خاک آذربایجان پراکنده بود و زنجیره ای از سکونتگاه های نظامی را تشکیل می داد. از معروف ترین آنها می توان به پادار، پادارقیشلاق اشاره کرد. @Ttarximiz
47312Loading...
16
برای این قبیله مهمترین چیز یافتن اربابی است که در برابرش کرنش و تعظیم کنند! هنر این خانم ازدواج بامحمدرضا پهلوی است و هنر محمدرضا این بود که روزکاری قدرت را در دست داشت
65821Loading...
17
مفهوم هفت برکت چهارشنبه ی آخر سال و هفت برکت روز اول بهار را بررسی کردیم..... از پنج عنصر به وجود آورنده ی جهان اساطیری تورک و چهار عنصر نابود کننده ی جهان اساطیری تورک نیز صحبت کرده ایم. 🛑🛑🛑🛑🛑🛑 حال مفهوم جالبی مرتبط با هفت برکت سفره های بهاری و مفاهیم نابودی و تولد دوباره ی جهان اساطیری تورک را در این پست مورد بررسی قرار خواهیم داد 👇👇👇👇👇 آسار یا آزار آسمان اساطیری اساطیر تورک یا سرزمین خدایان اساطیر تورک می باشد. بر اساس اساطیر تورک، هنگامی که زمان ایجاد جهان جدید فرا رسید، طوفان سهمگینی در نقطه ای دور رخ داد، تاریکی فرود آمد و سردرگمی به وجود آمد. سپس جنگی بزرگ در آسمان خانه خدایان آساری در می گیرد و این مبارزه به جنگ تبدیل می شود. آساری‌ها پراکنده شده‌اند و سرزمینی هفت طبقه بر ویرانه‌های سرزمینشان دوباره بنا می کنند(آسار هفت طبقه نابود و دوباره ایجاد میشود نابودی آسار با هفت برکت سفره ی شب آخرین چهارشنبه ی سال نماد گرایی میشود و تولد دوباره ی آسار هفت طبقه با سفره ی هفت برکت روز اول بهار). @vaje_torki با این حال، سردرگمی هنوز در میان آساری ها ادامه دارد. درگیری های شدید دوباره آغاز می شود. به همین دلیل آساری ها به دلیل گناهان ویژگی های الهی پیشین خود را از دست می دهند.سردرگمی در بهشت ​​حتی بیشتر می شود. آساری ها از جای خود در آسمان سقوط می کنند و در نهایت روی زمین شروع به زندگی می کنند. روزی یکی از آنها میوه ای لذیذ مانند عسلی که در زمین می روید چشید. وقتی دیگران همان کاری را که او انجام داد انجام می دهند، کاملاً ماهیت الهی خود را از دست می دهند و به انسان تبدیل می شوند....در یک نظر اسم سرزمین آذربایجان ریشه گرفته از باور اساطیری می باشد که تورکان باستان در آذربایجان اعتقاد داشتند بیگ های آساری یا آزاری فرود آمده بر روی زمین در سرزمین آذربایجان فرود آمده اند از همین رو اسم این سرزمین شده «سرزمین بیگ های آزار=اذربایجان».
2632Loading...
18
اسامی بتهایی مانند بل و نبو و مردوک در منشور کوروش آمده  و از آنها با احترام یاد شده است. فارسیسم این فاکت را بیشتر به احترام کوروش به دیگر ادیان تعبیر می کند و از او چهره ای انسان دوست و واضع حقوق بشر(!!) می‌سازد. اما این بیشتر سوگیری خود تاییدی (confirmation bias)است که در تلاش است هر چیزی را در ارتباط با خود عالی نشان دهد و در حال ماله کشی و راست و ریس کردن گذشته های نامناسب با باورهای امروزی است. حداقل استنباط از این متن بت پرستی خود کوروش با توجه به عقاید منتشر در بین النهرین است. و اگر احیانا یکتاپرست بده باشد و همان طور که در کتب مقدس یهود و اسلامی دیده می‌شود او یهودی است و بیهوده نیست مورخان ملی‌گرای یهود از او بتی برای ایران کنونی ساخته اند. منبع : ترجمه منشور از شاهرخ رزمجو صفحه‌ی ۱۲۴،بند۲۲و۲۳و۲۶و۲۷و۲۸ ذوالقرنین قرآن= الله پرست کوروش هخامنشی= بت پرست «پرستندگان بت بل درقرآن مورد نکوهش قرار گرفته‌اند» سوال قرن  ؟؟ این خود را به خواب زدن  تا کی ادامه خواهد یافت؟؟!! کوروش تا چند سال دیگر بعنوان ذوالقرنین به خورد جماعت بی‌مطالعه داده خواهد شد. @Ttarixiniz
85111Loading...
19
مروج الذهب مسعودی مجوسان ادعا می‌کنند ازدواج برادر وخواهر و مادر و پسر، بهتر و سودمندتر است . منبع : مروج الذهب مسعودی، قرن ۴ ترجمه، ابوالقاسم پاینده تهران ۱۳۸۲ ص ۲۶ عرب و عجم، صغیر وکبیر، خارجی و داخلی، قدیم و جدید، بزرگ و کوچک، خودی و غیرخودی نوشتند، زرتشتیان ازدواج بامحارم داشتند. آنوقت جای تعجب است که باز یک عده همچنان آن را انکار می‌کنند. @Ttariximiz
52014Loading...
20
باز هم ادرار گاو وباز هم پارسیان زرتشتی واقعیت اینست که هیچ قومی در منطقه خاورمیانه به اندازه زرتشتیان از ادرار گاو وگوسفند والاغ وحتی انسان استفاده نکرده است . عربها از ادرار شتر صرفا بجهت درمانی یا رفع تشنگی از روی اجبار در بیابانهای طاقت فرسای عربستان هنگام سفرهای طولانی استفاده می‌کرده اند ولی هیچ قومی ادرار حیوانات و انسان را اندازه پارسیان وارد فرهنگ دینی وآیینهای مذهبی وتدفین و.‌‌....نکرده است . چنانکه درقرن حاضر هندیان همان سنتهای پارسی را با خوردن ادرار ادامه می‌دهند . درکتاب روایت امید اشوهیشتان نویسنده این کلمه مذهبی را توضیح میدهد . گومیز یا گومز: ادار گاو است که هنگام غسل استفاده می‌شد و هم اکنون توسط زرتشتیان و پارسیان هند هم مورد استفاده قرار می‌گیرد. منبع: روایت امید اشوهیشتان .ص ۲۹۴ @Ttariximiz
46910Loading...
21
مالیدن ادرارگاوبه دست وصورت وسایرقسمتهای بدن مری بویس مورخ شهیر می‌نویسد پارسیان زرتشتی تا اواخر قرن بیست میلادی، سنت شستشو با ادرار گاو را قبل از شروع دعاهای صبحگاهی انجام می‌داده اند. توضیح : شستشو با آب بعد مالیدن ادرار گاو جدید و مربوط به همین قرن است، درگذشته فقط با ادرار گاو شسته می‌شد. منبع: مری بویس، نگاهی دوباره به دو اصطلاح پهلوی «پادیاب» و «نیرنگ»، فرهنگ زبان شناسی، بهار 1375 شماره 17 ص 261 @Ttariximiz
4359Loading...
22
جم وجمک ازدواج جم (جمشید )باخواهرش جمک درکتاب روایت پهلوی جمشید اولین پادشاه اساطیری پارسیان که او را خالق نوروز می‌دادنند. البته در اینجا منظور از نوروز، روز اول بهار نیست، چون نوروز ایرانیان قبل از اسلام متغییر بوده و حتی در تابستان یا پاییز هم قرار می‌گرفته است. جمک خواهرجمشید است . منبع : روایت پهلوی .مهشید میرفخرایی ص ۷ @Ttariximiz
45813Loading...
23
کمبوجیه پسر کوروش کبیر با دو خواهر خود ازدواج کرد. منبع : زردشتیان، باورها وآداب دینی آنها مری بویس، ترجمه‌ی عسکر بهرامی، ص81 @Ttariximiz
47419Loading...
24
Media files
4573Loading...
25
کمونیست های ارمنی که کودتای بلشویکی در آذربایجان را رهبری کردند زمانی که دانسترویل در ایران منتظر بود، ناآرامی اصلی در ماوراء قفقاز در بندر باکو متمرکز بود. این شهر نفتی آذربایجان که در 22 مارس 1918 متحمل کودتای بلشویکی شد، تابع شورایی به ریاست استپان شاومیان دوست ارمنی لنین بود. شوروی قدرت جمهوری آزاد آذربایجان را به چالش کشید که برای شکوفایی آن کنترل باکو حیاتی بود. جورج لنچوفسکی، روسیه و غرب در ایران، 1918-1948: مطالعه ای در رقابت قدرت های بزرگ. - نیویورک: انتشارات دانشگاه کورنل. 1949. ص. 18-19. @Ttariximiz
4444Loading...
26
باب سوم در عفت - مذهب مختار اصحابنا می فرمایند که : قدما در این باب غلطی شنیع کرده اند و عمر گرانمایه به ضلالت و جهالت بسر برده هر کس که این سیرت ورزد، او را از زندگانی هیچ بهره نباشد. در نصل تنزیل آورده است که:«...انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم وتکاثر فی الاموال و الاولاد...» و معنی آن چنین فهم فرموده اند که مقصود از حیات دنیا لعب و لهو و زینت و تفاخر و جمع کردن مال و غلبه نسل است. می فرمایند که لهو و لعب بی فسق و آلات مناهی امری ممتنع است، و جمع کردن مال بی رنجاندن مردم و ظلم و بهتان و زبان در عرض دیگران دراز کردن محال. پس ناچار هر که عفت ورزد از این ها محروم باشد، و او را از زندگان نتوان شمرد، و حیات او عبث باشد و بدین آیت که افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟ ماخوذ بود و و خود چه کلپتره باشد که شخص را با ماه پیکری خلوتی دست دهد، و از وصال جانفزای او بهره مند نگردد و گوید که «من پاکدامنم»؛ تا به داغ حرمان مبتلا گردد، و شاید بود که او را مده العمر چنان فرصتی دست ندهد، از غصه میرد و گوید«اضاعه الفرصه غصه» آنکس را که وقت یاو را عفیف و پاکدامن و خویشتن دار گفتندی، اکنون کون خر و مندبور و دمسرد می خوانند. می فرمایند که«چشم و گوش و زبان و دیگر اعضا از بهر جذب منفعت و دفع مضرت آفریده اند، و هر عضوی را از خاصیتی که سبب ایجاد او بوده منع کردن، موجب بطلان آن عضو است. پس چون بطلان عضو روا نیست هر کس باید که آنچه او را به چشم خوش می آید آن را بیند، و آنچه به گوش خوش می آید آن را شنود، و آنچه مصالح او بدان منوط باشد از خبث و ایذاء و بهتان و عشوه و دشنام فاحش و گواهی به دروغ آن بر زبان راند؛ اگر دیگری را بدان مضرتی باشد یا دیگری را خانه خراب شود بدان التفات نباید کرد، و خاطر از این معنی خوش باید داشت هر چه ترا خوش آید می کن و می گوی؛ هر کسی را که دلت می خواهد بی تحاشی می...، تا عمر بر تو زوال نگردد. تا بتوانی نگار دلبر می‌جوی معشوقه چابک و خوش غر می‌جوی چون یافتیش مده مجال نفسی می... و رها می‌کن و دیگر می‌جوی می‌فرمایند که اگر استادی یا یاری را از این کس داعیه تمتعی باشد باید که بی‌توقف و تردد تن در دهد و دفع به هیچ وجه روا ندارد که الفرصه تمر مر السحاب از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه گردد زمان و باید که منع در خاطر نیارد که المنع کفر، و آن را غنیمت تمام باید شمرد؛ چه مشاهده می رود که هر کس از زن و مرد جماع نداد همیشه مفلوک و منکوب باشد و به داغ حرمان و خذلان سوخته و به براهین قاطعه مبرهن گردانیده اند که از زمان آدم صفی تا اکنون هر کس که جماع نداد امیر و وزیر و پهلوان و لشکر شکن و قتال و مالدار و دولتیار و شیخ و واعظ و معرف نشد. دلیل بر صحت این قول آنکه متصوفه جماع دادن را عله المشایخ گویند. در تواریخ آمده است که رستم زال آن همه ناموس و شوکت از...دادن یافت. چنانکه گفته اند: تهمتن چو بگشاد شلوار بند به زانو در آمد یل ارجمند عمودی برآورد هومان چو دود بدان سان که پیرانش فرموده بود چنان در زه...رستم سپوخت که از زخم آن...رستم بسوخت دگر باره هومان در آمد به زیر تهمتن به سان هژبر دلیر بدو در سپوزید یک...سخت که شد...هومان همه لخت لخت دو شمشیر زن...دریده شدند میان یلان برگزیده شدند تو نیز ای برادر چو گردی قوی سزد گر سخن های من بشنوی بخسبی و...سوی بالا کنی هنرهای خود را هویدا کنی که تا هر کس آید همی...ت دل از ...خوردن بیاسایدت «چو بر کس نماند جهان پایدار همان به که نیکی بود یادگار» و نیز گفته اند: سعادت ابدی در جماع کردن دان ولیک گوی سعادت کسی برد که دهد حقا که بزرگان ما این سخن از سر تجربه می فرمایند و حق با طرف ایشان است. چه به حقیقت معلوم شده است که...درستی یمنی ندارد. مرد باید که دهد و ستاند – چه نظام کارها به داد و ستد است؛ تا او را بزرگ و کریم الطرفین توان گفت؛ و اگر پدر و مادرش داده باشند او را نسیب الابوین خطاب شاید کرد. و اگر چه بعضی از عوام طعنه زنند که جماع دادن کرمی باژگونه و مروتی از کونسو باشد؛ اما سخن ایشان را اعتباری نیست، و ندانسته باشند که:الجود بالنفس اقصی غایه الجود هر کس از بدبختی فرصت دادن فوت کند کلید دولت گم کرده باشد و ابدالدهر در مذلت و شقاوت بماند، و شاعر در حق او گفته است: بهل تا به دندان گزد پشت دست تنوری چنین گرم و نانی نبست آن نیک بخت را که مستعد قبول نصایح است، در این باب، این قدر کافی است. ایزد باری همگنان را توفیق خیر کرامت کناد.
55916Loading...
27
با عرض پوزش از اعضای محترم ❇️ لواط در ادبیات پارسی و طرح لواط رستم در اخلاق الاشراف عبید زاکانی عبید_زاکانی و رستم شاهنامه : در تواريخ آمده است كه رستم آن همه ناموس و شوكت از كون دادن يافت. چنان كه گفته بود: تهمتن چو بگشاد شلوار بند، به زانو درآمد يل ارجمند. عمودى برآورد هومان چو دود، بدان سان كه پيرانش فرموده بود. چنان در زه كون رستم سپوخت، كه از زخم آن كون رستم بسوخت.» منبع: عبید زاکانی، اخلاق الاشراف، تصحیح و توضیح دکتر علی اصغر حلبی، چاپ اول، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۴، صفحه: ۱۱۶-۱۱۴.
56837Loading...
28
‼️🎯 آبادی های آلار نام در سرزمین آذربایجان اشاره به چه کسانی دارد؟ آلارها چه کسانی هستند؟ آلارها (الارها) در لشکرکشی های مغولان قرن سیزدهم شرکت کردند، شاخه ای از قبایل اویرات با منشاء تورکی-مغولی بودند و در همان قرن به سرزمین آذربایجان وارد شدند. در قرن نوزدهم آلارها وارد قبایل جانشاهلی (جهانشاهلی) شدند. بلال آلارلی، دکترای فیلولوژی، بر اساس تحقیقات خود مشخص کرد که آلارها در حال حاضر در چین بین رودخانه‌های آکسو و تاریم، در کرانه‌های رودخانه کوبدو در مغولستان، در منطقه ایرکوتسک و کشور آلتای فدراسیون روسیه وجود دارند. در شرق دریاچه ایسیک گول در قرقیزستان، در آمودریا در ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان به طور متراکم در مصب رودخانه های سیر دریا و همچنین در خاک افغانستان، ایران، ترکیه، سوریه و آذربایجان زندگی می کنند. جیبولایف با اشاره به مطالب آرشیوی نشان می دهد که قبیله جانشالی (جهانشاهلو) آلار نام داشته و در منطقه لنکران آذربایجان زندگی می کرده اند. در قرن شانزدهم که به عنوان یک نسل شناخته می‌شوند، آلارها که توسط شاه عباس اول زمینی به آنها داده شد، یکی از طوایف تورک زبان بوده اند که خود را حامی قیزلباش شاه اسماعیل می‌دانستند. تورکان آزار در این زمینه ضرب المثلی دارند که می گوید: «قیزلباش اصل ماست، شاهسون از نسل ماست». در «حماسه آلار» محقق آلارلی اطلاعات گسترده ای در مورد این نام نامیده می شود. کلمه Alar در تورکی از اجزای al - و ar / er تشکیل شده و به معنی آلار/ قرمز رنگ است. علاوه بر این آلار در زبان های تورکی به معنای «محل بلند» است. در حماسه های «کتابی ده ده قورقود» واژه های آلار و آلان نیز در این معانی به کار رفته است.برای مقایسه بگوییم که کلمه آلتای در منابع به صورت آلاتائو به معنای کوه بلند آمده است. اما این ایده که این نام یک نماد قومی است قانع کننده تر است. مردم روستای آلار یاردیملی، قبیله ی اوراتدی در ناحیه لریک جمهوری آذربایجان را نزدیک ترین خویشاوندان خود می دانند. بیخود نیست که به اهالی این روستا «اوراتدی» می گویند. اورات نام تغییر آوایی قبیله باستانی اویروت است. @Ttariximiz در مناطق زندگی شما جغرافیاهایی با نام های الار وجود دارند؟؟؟؟
62415Loading...
29
Media files
4593Loading...
30
تصویری از عدالت مورد ادعای دوایر سلطنت طلب که از این شخص قدیس می سازند! @Ttariximiz
59020Loading...
31
در محدوده زیندشت سلماس، دهیاری روستای «آغ بلاغ» تابلو این روستای را بر خلاف نام واقعی آن به کانی‌سفید تغییر داده است! @Ttariximiz
5878Loading...
32
‼⌛ ادوارد بالفور اسکاتلندی، که به عنوان جراح ژنرال در ارتش هند بریتانیا خدمت می کرد، در مورد قبلی باش ها یا آذربایجانی های کابل: 💬 «آنها (قیزلباش های کابل) سه طایفه جوانشیر، افشار و مراد خانی دارند. جوانشیرها تورک تبار اهل شوشا و متشکل از طوایف متعدد و بخش اصلی قیزلباش را تشکیل می دهند. در افغانستان آنها (قیزلباش ها) تاجر، منشی، دکتر و مدیر هستند. آنها به زبان های فارسی و تورکی صحبت می کنند». @ttariximiz 📜 مرجع: ادوارد بالفور. Cyclopaedia of India and of Eastern and Southern Asia, Commercial, Industrial and Scientific.. II, 1885.
6489Loading...
33
کاسانسای به عنوان پایتخت تاریخی تورکان کوشان،شهری در کشور ازبکستان می باشد که نام خود از رودخانه ی کاسان واقع در کشور قرقیزستان گرفته است. کاسانسای به تورکی ما کاسانچای در معنی رودخانه ی کاسان می باشد....کلمه ی کاسان تلفظی دیگر از نام کوشان می باشد و نام ملیت تورکان کوشان در اسناد تاریخی "کوشانا" یا "کاسانا" قید شده است از این رو نام روستای کاسانا در قاراداغ آذربایجان اشاره به نام ملیت تورکان کوشانی دارد. @ttariximiz @vaje_torki
81510Loading...
34
Media files
7386Loading...
35
Media files
6962Loading...
36
سن گولمه گولوشونو گیزلت دوداقلارلا سن گولومسه مه، دوداقلارینی یوم اووجلارلا من دلی اولورام هر گولوشونو گورنده او گول تک آچان یاناقلاری اوپنده سن گولمه گولنده وجودوما اود ساورولور اوره‌ییم تیکه لنیر بیر یانارلا قاورولور سن گولمه قوی قارا گونومله گئچینیم بوغدالارین یاش- قورو سونبولو ایله بیچینیم گینه گولسن صبحه قدر یوخوم قاچاجاق سنین گولوشونله سحر شاواق آتاجاق گولسن من دوشه‌جه‌یم خام خیاللار خولیاسینا فیکیرلر اضطرابلار دریاسینا قوی مفته دوشمویوم واریلماز سئودالارا الده ائدیله بیلمز گوزل ناخیشلارا دیبالارا ARS @Ttariximiz
6582Loading...
37
آختاچیلارها یکی از اقوام تورک هستند. در قرون وسطی، اعضای این قبیله وظیفه نگهداری از حیوانات ارتش و دولت به ویژه اسب های آنها را بر عهده داشتند. 📝 نام آختاچی یکی از نام های رایج در بین تورک ها و مغول ها است. ریشه این کلمه مربوط به "axta" - "تهمت" در دو زبان تورکی و مغولی می باشد. زکی ولیدی توگان این نام را با اوغوزها مرتبط می کند. اما برای اولین بار در منابع نام اختاچی در وقایع مربوط به چنگیزخان آمده است. جالب است که سلطان علاءالدین کیقوباد لقب اختاچی را دریافت کرد و ارطغرل غازی فرماندهی مهاجمان اختاچی را برعهده داشت. زکی ولیدی توگان که روستاهایی آختاچی نام را به سازمان پسران اوغوز وصل می کند، می نویسد که آنها به جاهایی که می روند زمین های بزرگی دارند و ولسوالی ها را به عهده دارند. @ttariximiz
7379Loading...
38
Media files
7398Loading...
39
گوررسن بیر گون بیزده سس‌سیز گئده‌ریک آدامسیزیق بیز اما عزیز گئده‌ریک اوز گوزه سوخولورلار سیزیم سیرتیقلار اوره‌کلره تخت قوروب دیز-دیز گئده‌ریک ARS @Ttariximiz
6071Loading...
‼️📰 طبق ادعای ارامنه، شورای عالی کنفرانس صلح پاریس استقلال آذربایجان را در سال 1920 به رسمیت نشناخته است پس این ادعای آذربایجان که زنگه زور و گویچه خاک قانونی آذربایجان هستند و باید به آذربایجان باز گردند از اساس،باطل است. اما بررسی واقعیت 👇👇👇👇👇👇👇👇 1. نیویورک تایمز، 1920-01-16: جلد 69 Iss 22637: گرجستان و آذربایجان به تازگی در پاریس به رسمیت شناخته شده اند، اما وجود آنها توسط نیروهای سرخ از شمال و شرق آن سوی دریای خزر به خطر افتاده است. 2. تاریخ کنونی 1920-09: جلد 12 شماره 6: «بر اساس این اعلامیه های مهم سیاسی، ایالات متحده از تصویب تصمیم شورای عالی پاریس برای به رسمیت شناختن استقلال جمهوری های موسوم به گرجستان و آذربایجان خودداری کرد و به دریاسالار مک کالی، نماینده روسیه در جنوب این کشور به این منظور دستور داد.» 3. تاریخ کنونی 1920-06: جلد 12 شماره 3: «بنابراین، از میان سه دولت ماوراء قفقاز، جمهوری ارمنستان کنونی، تنها دولتی که بالفعل توسط ایالات متحده به رسمیت شناخته شده است، پدید آمد (در آوریل 1920)، اگرچه در ژانویه همان سال، شورای عالی متفقین نیز دولت های گرجستان و آذربایجان را به رسمیت شناختند». همانطور که متوجه شدید، شورای عالی عملاً هر سه جمهوری را به رسمیت شناخت، اما بعداً اشغال کشورهای قفقاز جنوبی،اشغال را نیز به رسمیت شناخت. @ttariximiz
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
👍 2❤‍🔥 1
Photo unavailableShow in Telegram
27👍 4
Photo unavailableShow in Telegram
👍 19
01:53
Video unavailableShow in Telegram
ارتش اشغالگر ارمنستان و گروه های جنایتکار ارمنی در 18 می 1992 با به آتش کشیدن شهر لاچین آذربایجان این رویداد را جشن گرفتند. @ttariximiz
نمایش همه...
🤬 24👍 1🕊 1
Photo unavailableShow in Telegram
👍 8 3
بگذاریم مردم و ملتی که امروز رعیت نیست برای زبان آموزش فرزندان خودش تصمیم بگیرد. شما به فرزندان خود بپردازید و فضولانه برای فرزندان دیگران تصمیم‌ نگیرید. @Ttariximiz
نمایش همه...
👍 10
...ادامه از پست قبلی در مورد محتوا باید گفت که اولا در گذشته زبانها را خوانین و سلاطین بنا به هر شرایطی که اتفاق می افتاد بدون هیچ نظر ناسیونالیستی به کار می گرفتند و از بس نرخ باسوادی کم بود و نظام کاستی و فئودالی و ارباب و رعیتی حاکم بود و علم و سواد گره از کار عموم مردم در زندکی روزمره باز نمی‌کرد، به عنوان یک فضیلت در بخش محدودی از طبقات اجتماعی به کار کرفته می‌شد و دیگر نیازی برای به کارگیری زبانهای توده مردم نبود و زبانی خاص با متکلمین محدود به کار گرفته می‌شد و دیگر زبانها از نظر آن اشراف لایق نوشتار نبودند. ممکن بود یک زبان کار آیی محدودی در دینها یا دربارها و یا در اشعار و یا فرقه خاصی داشته باشند. از این رو به کار نگرفتن زبان مردم ناشی از شرایط آن دوران بود که امروزه مفهوم خود را با توجه به تحولات جامعه شناختی از دست داده اند و واژه ملت جای رعیت را گرفته و آن رعایای سابق جایگاه منیع و بلندی در جامعه گرفته و مصدر تایید قدرت در جوامع هستند و اشراف و زبان مورد پسندشان اهمیت سابق خود را از دست داده‌اند. ما در دوره دموکراسی و ملت و ملیت زندگی می کنیم نه در دوره خوانین و سلاطین و زندگیهای خاص و افسانه‌ای آنها. از طرفی ادبیات یک زبان هر چقدر هم در گذشته نیرومند و یا ضعیف باشد قرار نیست با ادبیات ملت دیگری کُشتی بگیرد. ادبیاتها کشتی نمی گیرند بلکه تعامل می کنند و بده و بستان داشته و اینگونه جریان تاریخ زبانها و ملتها به مسیر خود ادامه می دهد. گیرم فارسی ادبیاتش بسیار غنی بوده و کشتی گیر بسیار قهاری هم بوده است! خوب چرا در این صورت در دوره معاصر ادبیات فارسی با وجود ممنوعیت تحصیل و تدریس زبانهای مثلا محلی تا این حد نحیف و لاغر شده و کار موثری در برابر آن ادبیاتهای مثلا مهاجم انگلیسی و فرانسوی از پیش نبرده و حتی شدیدا تحت تاثیر ادبیات غربی بوده و تاثیرات زبانی و صرفی و نحوی نیز از آنها پذیرفته است؟! یعنی با این همه ادعا فارسی خود مرعوب این زبانها شده و در برابر غربیها روی سیه و موی سپید آورده است. و نوعا ادبیات کلاسیک و سنتی چیز خاصی در مدرنیته ندارد و بسترهای بسیار متفاوتی دارند. حالا چرا فارسی را لات گنده محل کنیم تا با ادبیات غرب کشتی بگیرد در حالیکه در این حالت مسلمانان و غرب آسیا کشتی گیر بسیار قهارتری از فارسی دارد که آن عربی است و کل زبانهای جهان اسلام و خصوصا فارسی مالامال لغات و مفاهیم و علوم ادبی ناشی از بستر زبانی عربی است.‌ شماها که سالوسانه نگران تسلط غرب با زبان و فرهنگش هستید چرا عربی را بر نمی‌گزینید؟! در مصاف با عربی که زبان دری عجوزه معلولی بیش نیست!! در عوض مزورانه درصدد عربی زدایی و قطع آن بستر مهم زبانی و فرهنگی هستید. لغات بسیار بنجل و کم مایه ای برای دری و فارسی می سازید و لغات وزین عربی را حذف می کنید و در نهایت این لغات ساختگی کج و معوج خود زبان دری را با حوزه انسانی خودش در به در و پریشان می‌کند! در هند زبان دری به خاطر قدرت خودش نرفته و صرفا شانس این را داشته که اتراک مسلمان در خراسان آن را پذیرفته و سنت درباری خود قرار داده و با شمشیر و دربار آنان به هند و عراق عجم و آذربایجان و روم رفته است. دقیقا انگلیسیها با همان منطق فتوحات و زبان مرسوم خود قدم به هند گذاشتند. وقتی درباریان مسلمان ترک با سنت دری نویسی‌شان در هند ساقط شدند چرا باید انگلیس زبان نوشتاری آنان و سنتشان را با هزینه خودشان نگه دارند و طبیعتا زبان دیوان‌سالاری خود را آوردند. رواج زبانهای محلی برای نوشتار نه مدیون توطئه پلیدان غربی که مرهون تغییر نگاه به انسان و جامعه و اهمیت یافتن ملتها بوده است. و ملتها باید از جایی زبان نوشتار خود را شروع می کردند و نقطه ای برنگاه اشرافی به زبان نوشتاری می‌گذاردند و چنین هم شد. اگر زبان انکلیسی و عربی بر آن زبان محلیها بیگانه است، فارسی چرا باید خودتر از خود آنان باشد و حس بیگانگی در این حوزه برای آنان ایجاد نکند؟! اگر عربی بیگانه است پس فارسی هم بر آنان بیگانه است. باید افزود فارسی زبان بومی ایران کنونی نیست و زبانی وارداتی بوده است که از خراسان وارد ایران کنونی و هند شد و الان این ناسیونالیستهای فارسی خود زبان مادری دری نداشتند و الان خود آنها محصول واردات زبانی دری به مدد سلاطین ترک هستند و به جای وای ولی گفتن و افسوس گویی بدانند دست کمی از هندی ها ندارند و زبانشان متفادت بوده است.‌ خیلی از این وای وای گویان تبار ترک دارند که زبانشان محلی نیست نه در ایران و نه در جهان و محلی گویان به آن در یک مغلطه بزرگ دست و پا می‌زنند. اگر فارسی هنر و توانی در بطن خود دارد باید در یک مصاف عادلانه با زبانهای مختلف نشان دهد نه اینکه دست و پای زبانهای دیگر را ببندند و بدتر اینکه دولتها وارد کار شده و با نگاه ایدئولوژیکی و معیوب دیکتاتوری زبان فارسی راه بیاندازند.
نمایش همه...
👍 9
01:30
Video unavailableShow in Telegram
این ویدئو را ببینید و به چشم یک ایرانی فارس زبان نگاه کنید. برآیند سخنان شفیعی کدکنی که قبلا سخنانش انعکاس زیادی داشت، و این مصاحبه با خانم دکتر ادبیات فارسی هندی شما را به این نتیجه تئوری توطئه خواهد رساند که چقدر غربیها به خاطر منافع شوم و خودخواهانه خود دسیسه بازی و تفرقه اندازی کرده‌اند و جایگاه منیع فارسی را در منطقه از بین برده اند و حیف از آن گذشته پرعظمت ایرانی و پارسی و همه این مطالبه کنندگان زبان مادری در مدارس مشتی فریب خورده و احمق و لایق کشتارند چون خرد ندارند. اما اگر کمی معلومات گسترده در خصوص تاریخ، زبان، سیاست، جامعه و غیره داشته باشید خواهید فهمید هم مقدمه و هم نتیجه گیری نادرست و در خدمت افکار ناسیونالیستی و فاشیستی است که بعد از مشروطه گریبان گیر این کشور شد و بحرانهای فعلی کشور ریشه هویتی دارد. چرا که روشنفکران احمقی بر رسانه و سیاست و علم و کتاب این کشور و حتی مشرق زمین و خاورمیانه حاکم شدند و هنوز هم هستند. دنباله مطلب در پست بعدی... @Ttariximiz
نمایش همه...
👍 12