cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

قومس، مهد تمدن کهن

نگاهی نو به تاریخ پرافتخار سرزمین قومس و شهر باستانی دامغان، پایتخت اشکانیان @mohsenkasir 👈 ارتباط با ادمین

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
411
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
-430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Photo unavailableShow in Telegram
ساختمان تمام نمای مولود خانه دامغان تصویر برداری سال ۱۲۸۳ فتوگرافی ایالت قومس باعرض سلام مجدد ازدهه ۲۰ تا ۳۵ اداره دارائی دامغان که زنده یاد پدرم رئیس دارایی وغله ونان بود زمان بچگی گاها اطراف آن رفت وآمد میکردیم انبار غله جدااز مولود خانه کمی بالاتر قرار داشت بعدآن چند خانه قدیمی و بیابان وباغ بود اگر مولودخانه خراب نمی شد دارالخلافه دیدنی جهت گردشگران بود آنقدر خاطره دارم که در وصف نمیگنجد توصیفی از مولد خانه توسط سرکار خانم عالیه کشاورز
نمایش همه...
👍 4 1
  مولودخانه دامغان، زادگاه فتحعلیشاه قاجار سعید میرسعیدی: تولد باباخان(فتحعلیشاه) بنا بر قوی‌ترین روایت در سال 1185 هجری قمری در زمانی که پدرش «حسینقلی خان» ملقب به جهانسوز از سوی «کریم خان زند» به حکومت دامغان رفته بود در آن شهر اتفاق افتاد. حسینقلی خان شش سال بعد، پس از چندین سال شورش و تاخت و تاز در نواحی دامغان، استراباد و مازندران به‌دست اطرافیانش کشته شد. پیش از آن باباخان خردسال را مدتی به دربار وکیل در شیراز و بعد به قزوین فرستاده بودند. با وقایع پس‌از مرگ وکیل و گرفتاری امرای زند به جنگ‌های خانوادگی، ستاره اقبال قاجاریه درخشیدن گرفت و وقتی آقامحمدخان به قدرت و سلطنت رسید چون فرزندی نداشت باباخان پسر تنها برادر تنی‌اش را به‌عنوان ولیعهد منصوب کرد و بعدها این کودک یتیم در جوانی به سلطنت ایران دست یافت. در این زمان شهر دامغان به خاطر ریشه قوی قاجاریه در آنجا و نیز به‌دلیل اینکه محل تولد شاه بود، اهمیت فراوان یافت و در ارگ حکومتی قدیم و حاکم نشین دامغان سرایی که تولد فتحعلیشاه در آن اتفاق افتاده بود به‌ نام مولودخانه شهرت یافت. مؤلف تاریخ ذوالقرنین در اواخر دوره فتحعلیشاه می‌نویسد: «آن مولد باشرافت اکنون به مولودخانه معروف است.»  بنای مولودخانه در تمام دوره قاجار و بخصوص سال‌های سلطنت فتحعلیشاه مورد توجه بود و موقوفاتی بر آن وقف شده بود که هزینه تعمیر و نگهداری‌اش را تأمین می‌کرد. به نظر می‌رسد با مرگ فتحعلیشاه در  ۱۹ جمادی‌الثانی سال ۱۲۵۰ هجری قمری تا حدی از اهمیت این بنا کاسته شده باشد.هر چند امروز از این بنا هیچ اثر و نشانی وجود ندارد اما با جست‌و‌جو در منابع دوره قاجار به اشارات و اطلاعاتی درباره آن دست می‌یابیم. بزرگان و اشراف قاجار و مسافران راه خراسان که از دامغان عبور می‌کردند در مقاطع مختلف آنجا را معمور و آباد و بعضی متروک و مخروبه نوشته‌اند. «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه» در شرح سفر به دامغان در خاطرات روز ۲۷ ذیقعده ۱۳۰۰ هجری قمری چنین نوشته است: «صبح رفتم به شهر دامغان گردش کنم. مولودخانه فتحعلیشاه را که در ارگ دامغان است، دیدم. دو ده آباد وقف این مولودخانه است که اعتضادالملک تیول نموده است به جهت خود...کثافت و نجاست تا سقف رسیده بود. با وجود سلطنت در این خانواده قاجار و فتحعلیشاه جد پادشاه است چرا باید اهتمام نشود.» «عبدالله مستوفی» نیز در کتاب شرح زندگانی من اشاره مشابهی دارد: «دامغان به دیدن شاهزاده رفتیم و چشم ما به زیارت مولود خانه خاقان مغفور که جز حیاط بسیار کثیف چیزی نبود روشن شد.» در روزنامه خاطرات «عین السلطنه» توصیف دقیق تری از این مکان دیده می‌شود: «مولودخانه خاقان، داخل ارگ شهر شدیم کلیه خراب شده و خاک آن را متصل برای رشوه باغ‌ها می‌برند. داخل عمارت مولود خانه شدیم. فقط از تمام ارگ این حیاط آباد است. تعمیر هم تازه کرده‌اند. مصفا و تمیز بود. اتاق مولودخانه که خاقان خلد آشیان در آنجا تولدش شده رو به مشرق است. خود اتاق قلمدانی [است] و آخر آن هلالی می‌شود. سه در سمت حیاط سه در سمت شمال به ایوان و یک در سمت جنوب، تمام این عمارت مشرقی است. اتاق سفیدکاری و پاک بود. فاتحه‌ای خوانده بیرون آمدم. خیلی تعجب است که این عمارت تاریخی را نگاه‌داری کرده‌اند و مثل سایر جاها خراب نشده است. سرایدارش نبود. زن و بچه‌اش در حیاط خلوت این عمارت منزل دارند.» از منابع مختلف بر می‌آید که در اواخر دوره قاجاریه ارگ دامغان دیگر مورد استفاده نبوده و کم کم به حالت مخروبه در آمده بود اما حیاط و بنای مولودخانه چون موقوفات و درآمدهایی داشته مورد نگهداری و بازسازی بوده است.خود ناصرالدین‌شاه درخاطراتش دامغان را دارای ارگ کهنه خیلی معتبری نوشته که خراب بوده و مولود خانه فتحعلیشاه مرحوم در آن واقع بوده است. در کتاب استراباد نامه هم به این عمارت و موقوفه‌های آن اشاره‌ای رفته است: «عمارت دولتی او منحصر به مولود خانه است که تولد خاقان کشورستان در آن محل به ظهور رسیده. با آنکه مرحوم ضیاء الدّوله تعمیر کرده و موقوفه مخصوص دارد بواسطه عدم تعمیر مخروبه و غیر مسکون است.» اما با پایان قاجاریه عمارت مولودخانه نیز مورد بی‌توجهی قرار گرفته و به مرور تخریب شد، اما نام آن تا مدت ها هنوز مصطلح بوده است. در مقاله‌ای به نام دامغان و فتحعلیشاه در سال1328 هجری شمسی در مجله یغما می‌خوانیم: «فتحعلیشاه....در این شهر متولد گشت هم بدین مناسبت است که هنوز ارگ دامغان را مولودخانه می‌گویند.» با اینکه هم‌اکنون هیچ نام و نشانی از این بنا در شهر دامغان وجود ندارد اما به گفته معمرین این شهر تا حدود سی سال پیش کوچه‌ای به‌نام مولودخانه شهرت داشته و ارگ دامغان نیز به‌صورت محدوده مخروبه وسیعی در دل بافت قدیم و مرکز شهر باقی بوده است. هم‌اکنون مجتمع تجاری بزرگی در محدوده آن احداث شده است که به شکل مشخصی محدوده ارگ را نشان می‌دهد. منبع: روزنامه ایران
نمایش همه...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
نخستین کانون عرفان ایران کومش (قومس) ایالت کوچک قدیمی واقع میان کوه‌های البرز در شمال و کویر مرکزی در جنوب بود که شاهراه ری به خراسان تا حدود نیشابور از آن می‌گذشت و شهرهای عمده‌اش کنار همین شاهراه بود. مرکز آن دامغان کنونی بود و جغرافیانویسان عربی زبان دامغان را نیز به نام قومس یاد کرده‌اند خوار، سمنان، دامغان و بسطام و متعلقات آنها جزء همین ایالت بوده است که اکنون جزء استان سمنان است. از جمله خصوصیات سرزمین کومش آن است که این منطقه نخستین کانون عرفان ایران محسوب می‌شود. در کتاب حاضر جغرافیای تاریخی و تاریخ کومش توضیح داده شده و تاکید اصلی نگارنده، شرح احوال، آثار و افکار عارفان این منطقه از جمله بایزید بسطامی، ابوجعفر دامغانی، ابوعبدالله داستانی، ابوعلی دامغانی، قاضی احمد دامغانی، شیخ ابوالحسن خرقانی، و علاء الدوله سمنانی است. سرزمین کومش شامل نواحی(سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام و خرقان) است نخستین کانون عرفان ایرانی محسوب می شود، که حاصل آن آزاداندیشی گسترده جهانی می باشد. در این کتاب شرح احوال و آثار و افکار جمیع عارفان این منطقه که در حقیقت باید آن را سرزمین پیشگامان عرفان ایران یا دیار وارستگان نامید
نمایش همه...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟ هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟ معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟ سیزده بدر و روز گرامیداشت طبیعت مبارک
نمایش همه...
👍 2🥰 2
♦️سیزده بدر دامغانی ها درگذشته های نه چندان دور 🔸سیزده به در سیزدهم فروردین ماه،واز جشن های نوروز ی ایران است ،در تقویم های رسمی ایران، بعداز انقلاب ؛ این روز روز طبیعت نامگذاری شد. برخی بر این باورند که در این روز باید برای راندن نحسی ازخانه بیرون رفت. چرا که شماره «۱۳»رانحس می دانستند. متاسفانه هنوز هم بر این عقیده اند!! حتی پلاک خانه هارا ۱+۱۲میزنند. ازاین جهت روز سیزده حتی با قدم زدن از خانه بیرون میروند، مراسم سیزده به در شهرستان دامغان شبیه بسیاری از شهر ها وروستاها در دشت سرسبز وباغها برگزار می شد واین در حالی بود که آن زمان حدود دهه ۲۰ در دامغان فقط یکی دو مینی بوس در شهر دیده می شد،!! که آن هم بین شهر وراه آهن در تردد بودند واکثرا جهت رفت و آمد بین شهر ودهات از الاغ و قاطر استفاده می کردند،با توجه به نبود وسیله نقلیه وتعداد افراد خانواده که معمولا هشت تا دوازده نفر می شدند پای پیاده به سیزده به در می رفتند. همین پیاده روی ها نوعی ورزش وبخشی از تفریح روز طبیعت بود، که بسیار خاطره خوشی را رقم میزد، در اطراف دامغان باغ زیاد بود ،روز سیزده دوسه خانواده با تدارک قبلی،به اتفاق به باغ می رفتند، وبساط را زیر درخت بزرگ و یا در فضای باز کنار جوی آبی پهن می کردند. جهت تاپ خوردن طناب ضخیمی را به تنه درخت محکم بسته برای تاب خوردن آماده می کردند به نوبت جوانها وحتی بزرکتر ها سوار تاب می شدند. هر جوان دختر یا پسر سوار تاب می شد جوانهای دم بخت دیگر اورا محکم تاب داده ،باخنده می گفتندنام نامزد را بگو یعنی نام کسی را که دوست داری بگو !! فردی که داخل تاب بود باجیغ فریاد از سرعت تاب مجبور می شد یکی را نام ببرد. یکی دیگر بازی های آن روز یه قل دوقل بازیهای نشسته بود ودر طول روز جدا از تنقلات ونهار بعد از ظهر بساط آش رشته روبراه بود پس از صرف آن با شادمانی بر می گشتند. نمونه دیگر از مکان هایی که روز سیزده مورد استقبال اکثر خانواده ها ورفتن در آن مکان تاریخی بود. بازار خر فروشان بعد از تاریخانه جنب دیوار بارو در گذشته ها مقر سلاطین بوده ،!گویا در زمان ساسانیان واشکانیان ساخته شده بود این عمارت وسیع بسیار جای دیدنی وتاریخی بود که ورودی آن با چند پله شروع می شد در هر پاگردی یک درویش بالباس سفید وکشکول بدست پارچه سفیدی روی زمین پهن کرده با خواندن مدح علی علیه السلام نظر دیگران را جلب نموده عابران هرکدام پول؛ شیرینی ؛نقل ؛ کلوچه؛ سهن محلی داخل سفره آنها می ریختند. هرچه پله پله بالا می رفتیم فضای اطاقهاواطراف دید بیشتری داشت. درداخل طاقچه های کوچک شکلات ودرسوراخ هایی که در دیوارها ایجاد شده بود نُقل می انداختیم از همان مسیر دوباره بر می گشتیم جای بسیار با ارزش تاریخی بود !! که متاسفانه!! با بی توجهی به آن آثار باارزش باستانی آن بناویران و به کوچه و خیابان تبدیل گشت که جهت این حقیر که شاهد وناظر آثارهای تاریخی بودم. ویرانی آنها بسیار تاسف بار !! ویاد وخاطره ها ی آن ایام را به رشته تحریر در آورده تقدیم کردم .. ✍ عالیه کشاورز @tamadoneghoomes
نمایش همه...
2
Photo unavailableShow in Telegram
ماه غربیستان دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستی فزا دیده بگشا ای پس از سوءالقضا حسن القضا دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان، علی! بحر مروارید غم، گنجور مردستان، علی!   دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه دیده بگشا بر ستم؛ بر این فریبستان، علی! شمع شب‌های دژم، ماه غریبستان، علی!   دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی! تیره شد از بیش و کم آیینۀ هستان، علی! سروده استاد علی معلم دامغانی @tamadoneghoomes
نمایش همه...
1
Photo unavailableShow in Telegram
مناره مسجد تاریخانه دامغان (حدود ۱۳۱۰ خورشیدی) @tamadoneghoomes گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است
نمایش همه...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
السلام علیک یا امیرالمومنین فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست بیا و بر دل من بین که کوه الوند است مقدر چنین بود!  بادا که نقش تقصیر در این تقدیر  مصور نگردد. بانو زینب معلم فرزند مرحوم عبدالله معلم (شریعت زاده) همسر حسین معلم امّ محمد باقر مادر همسر آقایان: احمد معلم،  محمد مزینانی ، علی شهابی در ایام شهادت امیر مؤمنان و به قرب ولادت امام مجتبی ، راهی سرزمین ملکوت گردید و به امر ایزد متعال رخت از عالم ملک بر گرفت. خداوند به عزّت امیر مؤمنان از هر تقصیر که در نامه عملش آمده باشد بکرم بگذرد. اعلام میدارد: مراسم تشییع جنازه  ساعت ۲/۵ بعد از ظهر روز پنج شنبه ۱۴۰۳/۱/۹  از حسینیه معصوم زاده بسوی بکیر ابن اعین انجام خواهد شد. مراسم فاتحه از ساعت ۴ الی ۵/۵ بعد از ظهر در حسینیه معصوم زاده منعقد می گردد. حضور عزیزان به ذکر فاتحه و تلاوت کلام الله موجب رضای حضرت حق و بازماندگان آن مرحومه است. خاندان معلم و وابستگان
نمایش همه...
👍 1
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام سرکار خانم زهرا معلم مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند و این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت . درگذشت مادر گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت برای شما صبر و اجر خواهانم امید واثق دارد جایگاه آن مادر نمونه و بی مثال در اعلا درجه آسمانها نزد ملیک مقتدر مستقر و روحش با ملائک و اولیا الله محشور است
نمایش همه...
👍 2😢 1
Photo unavailableShow in Telegram
جناب استاد فرهیخته و فرزانه حاج حسین معلم کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام ضایعه درگذشت همسر مهربان و مومنه تان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم. خداوند متعال روح پاکش را با زهرای مرضیه ( س ) محشور و به بازماندگان صبر و شکیبایی عطا فرماید. 🖤🖤🖤🖤
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.