cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

⛔️ مرد بد (خشن)طغیانگر

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
28 990
مشترکین
+17124 ساعت
-1 0817 روز
+1 58930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده ¹¹👇👇👇👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
ᴛʜᴇʏ ᴀѕᴋᴇᴅ ᴍᴇ ᴀʙᴏᴜᴛ ᴍʏ ᴅʀᴜɢ ɪ ᴛᴏʟᴅ ᴛʜᴇᴍ ᴀʙᴏᴜᴛ ʏᴏᴜʀ ѕᴍɪʟᴇѕ دَرباره‍ آرامبَخشَم‍‌ پُرسیدَن ^~^ اَز خَنده‍ هات گُفتَم 🌸🦋🤍 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌●
نمایش همه...
عاشقانه هایم تمامی ندارد وقتی تو بهترین اتفاق زندگیم هستی... 🥰🤍🔒
نمایش همه...
سهم من از هفت میلیارد آدم خلاصه میشود در حصار آغوشت هفت میلیارد آدم برای من یعنی تو...🫀😌💜• ●
نمایش همه...
‌‌ عاشقِ تـــ♾ـو شدن دومین اتفاق بزرگ دنیا بود و پیدا کردنت اولیش... 💍💌🔒• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌●
نمایش همه...
👍 1
#پارت_۵۰ #ممنوعه🔞 - من زیر اون مردو*نگی کلفتت که کسی تاب نمی‌آره با هر پوزیشن و فانتزی که خواستی پیچ و تاب خوردم، حالا می‌گی جل و پلاستو جمع کن و هِرّی؟؟؟ پوک عمیقی به سیگارش می‌زند و به عز و جز او نگاه می‌کند: - مگه کار ج*نده ها همین نیست؟ هرکاری کردی دوبرابرش و میزنم به کارتت! بغضش می‌ترکد و قطره های درشت اشک از میانِ چشمانش فرو می‌ریزند ، نگاه ناباورش از مرد کنده نمی‌شود. - بَ....برای بار آخر...هر طوری که بخوای... پوزخند مرد از چشمش دور نمی‌ماند و با کلماتش تک تک عریان های حیاتی‌اش را از کار می‌اندازد: - اگر پولِ این سریِ آخر جن*ده بازیت و نمی‌خوای، حله! خورد می‌شود و مرد نگاه مات و مبهوتش را نمی‌بیند. جلو می‌آید و با ضربه‌ای به تخت سینه‌اش روی تخت پرت می‌شود و تن سنگین مرد بلافاصله روی تنش فرود می‌آید. صدای پزشکی که تازگی برای #حاملگی‌اش به او مراجعه کرده بود درون گوشش می‌پیچد: - " جفت پایینه، هیچ‌گونه #دخولی نباید صورت بگیره ، هر گونه دخولی ممکنه باعث #سقط جنین بشه" لباس هایش کنده می‌شوند #فانتزی‌های وحشتناک این مرد را می‌شناخت، تمام تحقیر هایش را با سقط جنینش به دست خودش جبران می‌کرد....عذاب وجدان می‌ماند برای او.... دندان‌هایی درون ران پایش فرو می‌رود، #گازهای محکمی که بدنش را می‌گیرد پاهایش را با خشونت جوری باز می‌کند که دخترک احساس می‌کند #لگنش از جا در آمده است! لب‌هایش را به دندان می‌گیرد و طولی نمی‌کشد که ضربه‌های وحشتناکی درون #رَحِمش را پر می‌کند. اصلان توجهی به گریه ها و جیغ هایش ندارد و روی تنش یکه تازی می‌کند ... وقتی به خودش می‌آید که زیرپای دخترک پر از #خون است و صدای نفس های دخترک نمی‌آید... ناباور صدایش می‌زند: - نفس.... جوابی نمی‌شنود ، چه کرده بود؟؟ با زن و بچه‌اش چه کرده بود؟؟؟ به او #فاحشه گفته بود و او چگونه تلافی کرده بود.... ببین با دختره چیکار می‌کنه وقتی می‌فهمه حامله بوده .... https://t.me/+YBMUTbgM0dk0MjI0 https://t.me/+YBMUTbgM0dk0MjI0 https://t.me/+YBMUTbgM0dk0MjI0
نمایش همه...
طــوفـــان‌ِ‌سُــــ🩸ــرخ

❁ ب‍ــه‍ـ نـٰامِ‍ــ خُـدایِ عِـــشٖـقْ ❁ رمانِ: "طـــوفــانِ سُـــــرخ" با احــترام؛ نــویـسـنـده: «یگانه سلیمی‌اصل»♥️🌱

#گی #عاشقانه 😍😍🥰 پرستار برادر فلجه دوست پسر مرحومش میشه تا ازش مواظبت کنه، فکر می کنه تموم دم و دستگاه پسره خوابیده ولی نمی دونه شیر بین پاهای امیرعلی هر لحظه آماده است تا سوراخ تنگش رو پاره کنه😁  ❌🔞🔞🔞🔞🔞 https://t.me/+1vc7z-OP3EEzMDM0 لیسی به گردن اش زد و دستش رو روی نیپل های برجسته اش کشید. _با خودت گفتی این که فلجه، دم و دستگاش کار نمی کنه، نمی تونه بلایی سر من بیاره، پس بذار جلوش راحت باشم، بذار دلبری بکنم تا اذیت بشه. فکر کردی نمی تونم کاری باهات بکنم آره؟! دستش رو آروم از سینه اش تا سوراخ تنگش کشید. حبس شدن نفس ماهان رو به وضوح زیر قفسه ی سینه اش حس کرد. _بهت نگفته بودن دچار فلج موقت شدم و قراره به روز کامل سر پا بشم هان؟! انگشتش رو دورانی دور سوراخش تاب داد و صدای ناله ی تحریک شده اش رو زیر گوشش شنید. _فکر نمی کردی یه روز تاوان اون شیطنت ها، رقصیدن ها و لخت شدن هات رو میدی؟! فکر نمی کردی یه روز بیوفتی زیر دست و پای من فلج و آه و ناله کنی! انگشتش رو تا انتها داخل کرد. _امروز انقدر می کنمت تا بفهمی شیطنت کردن جلوی یه آدم به اصطلاح فلج چه تاوانی داره. می خوام ابن سوراخ تنگ و بکر رو انقدر گشاد کنم که تا یه هفته نتونی راه بری! https://t.me/+1vc7z-OP3EEzMDM0
نمایش همه...
👍 1
- شورتتو دربیار بده بهم. چشمم از تعجب گرد شد و لب زدم: - این جا؟ جلوی مادرت؟ نیشخندی زد و گفت: - مگه دنبال هیجان توی سک.س نبودی؟ درار ش.ورتتو، پاهاتم باز کن از هم ببینم اون کلوچه صورتی تو. لب گزیدم و نگاهم چرخید سمت آشپز خونه ی اوپن که مادرش مشغول آماده سازی شام بود. دامن پام بود، کم پاهام رو باز کردم و به سختی لباس زیرم رو پایین کشیدم و گذاشت جیبش. - حالا بیا بشین روی پام. چرخیدم سمت آشپزخونه و با عجز نالیدم: - مامانت میبینه. دستم رو کشید و مجبورم کرد تا روی پاش بشینم. - دامنتو بنداز رو پات، فکر میکنه عادی نشستی و نمی فهمه چه خبره؟! نفس عمیقی کشیدم و زمزمه کردم: - آخرش بااینهمه رابطه اگه حامله ام نکنی قطعا مامانت مچمونو میگیره. دستش نشست دو طرف کمرم و پچ زد: - یکم جا به جا شو، درست بشین روش. لبم رو گاز گرفتم، کاری که می خواست انجام دادم روی آلتش نشستم از لذت آه بلندی کشیدم. - دارید چی کار می کنید بچه ها؟! https://t.me/+UdswN9l_1W01MzZk https://t.me/+UdswN9l_1W01MzZk #مختص_به_بزرگسالان🔞🔥 آموزش صفر تا صد پوزیشن های جنسی در قالب رمان🚫
نمایش همه...
رهـــوار

اروتــیک🔥 / مختص به بزرگسالان🔞 #بنرها_پارت_واقعی_رمان_هستن به قلم: لواشک #رهوار ( آنلاین ) #قرتی ( آنلاین ) #ژیوار ( حق عضویتی / آنلاین ) #افیون ( حق عضویتی / آنلاین )

#پارت_298 _ ارباب خواهش میکنم جلوی شوهرم نههه سیلی محکمی رو تپل پف کردم میزنه و به زور جفت پاهام رو بالا میبره و پوشک رو زیرم تنظیم میکنه _ صداتو ببر حنا چوب خطات بدجوری پر شده بیشتر ازین عصبیم نکن هقی میزنم که تقه ای به در میخوره و شوهرم وارد اتاق میشه چشمامو محکم رو هم فشار میدم که انگشت زمختشو به زور داخلم میکنه و عصبی تکونش میده. _ آییییی خانزادههه تو روخدااا درد دارههه غلط کردممممم نیشگونی میگیره و پوشکو پر حرص میبنده و بلند میشه.. رو به شوهر مریضم لب میزنه: _مگه نمیخواستی بری بوکس؟ ذوق زده سری تکون میده: چرا چراااا بریمم بریم ارباب خونسرد نیم نگاهی به پاهای باز شدم میندازه و اشاره میکنه _ برو هر چی زور داری مشتاتو اون وسط خالی کن ببینم چکار میکنی پسر خوب _ چ...چیی؟ سبحان مثل بچه ها وسط پاهام جا میگیره و بی توجه به صورت وحشت زدم جنون زده مشتای محکمشو...... https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk شوهرش اتیسمیه و به زور تج.اوز لیتل برادرشوهرش میشه و....😱❌❌ #فول_صحنه_شکنجه💦🔥 https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk https://t.me/+u-uaPpRPp5A2MTNk
نمایش همه...
عــمــارتـــ اربــابـــ🔥

﷽ ممنوعه/ رده سنی بزرگسالان🔞 شروع رمان👇🏼

https://t.me/c/1786639225/20

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده¹¹👇👇👇👇👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni@telesmohajat
نمایش همه...