cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

اَربابِ هات 🔞

مثل یه سگ کوچولو کنترلت می‌کنم🍺"

نمایش بیشتر
کشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
1 868
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

پسره هوس بازی که هر شبشو با یکی صبح می کنه😏💦⚠️ تا اینکه عاشق مرد خشن و جذابش می شه و... 👊🔞💦 همنطور که تو وجودم کمر میزد...با دستش #اسپکی روی #باسنم زد...👀🍑 +دیگه دوران ه*رزه بازیت سر اومده...آدمت می کنم...کاری می کنم #واسه کارایی که کردی به گوه خوردن بیوفتی ...!!😏🔞💦 گـــــــــ🤤ــــــــــی🏳‍🌈 هــــــــــــ🔞ــــــــات https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0 https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0 https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0 🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞
نمایش همه...
00:16
Video unavailable
پسر پائین شهری و خلافکاری که شبونه روی مرد خشنی چاقو میکشه غافل از اینکه بدون اون مرد...😈🔞💦 #گی🏳‍🌈#عاشقانه♨️ #خشن⚠️ _آقا پسرو درد،من از اون #جوجه فوکلی های #بالا شهری نیستم که بهم می گی آقا پسربه من #سپهر تیزی کش!فهمیدی!؟😎👊 تازه #تونستم قیافشو ببینم ولی# برق چاقوی توی دستش #چشممو گرفت.😑🔪 _کی تو رو فرستاده ها!؟ زود باش #حرف بزن وگرنه این چاقو رو می کنم تو #شکمت همینجا جون بدی!😏🩸 +پسر جون میدونی رو کی چاقو کشیدی!؟🤨😎🔫 https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0 https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0 https://t.me/+PtYM4T1HMaI1ZmY0
نمایش همه...
Insta.mp47.39 KB
00:02
Video unavailable
-پاهاتو باز کن میخوام تا صبح کـ‌ صتو بخورم! با بغض لب زدم: _نمیخوام ، نمیذاری #ارضـ.ا بشم بعدش میسوزه اونجام رونامو گرفت و به زور پاهامو از هم باز کرد خواستم ببندمشون که مچ پامو به میله متصل به بالای تخت بست. حالا پاهام تقریبا ۱۸۰ درجه از هم باز شده بودن و تپل سفیدم کامل در دسترس مروا بود. توی چشمام زل زد و لیسی به بهشتم زد. از داغی زبونش لبم رو به دندون گرفتم تا صدایی ازم در نیاد. لیس دوم رو زد و با لبخند به قیافه خمارم زل زد. #دیلدوی کلفت و #فلزی بین پاهاشو روی شیار کـ.صم تنظیم کرد و با خنده #شیطانی گفت: _اگه میخوردمش و ارضـ.ات نمیکردم این دفعه تا صبح زیر این کـ.یر کلفتم جر #میخوری تا بفهمی مخالفت کردن با من چه عواقبی داره جـ.نده کوچولو! جیغی زدم که کل کلفتیشو توی سوراخم فرو کرد و....😱💦 صکـ.ص خشن #میسترس با #اسلیو_گرل حشـریش🙈🍑 https://t.me/+NlxwLNl2xD42ZTQ8 https://t.me/+NlxwLNl2xD42ZTQ8
نمایش همه...
animation.gif.mp40.39 KB
_ آقای دکتر شوهرم بیرون اتاق منتظره... داری چیکار میکنی... مگه قرار نبود یه معاینه ساده باشه؟ زبونشو لای چاک واژنم کشید و گفت: - انقد نق نزن دختر خودتم میدونی درمون دردت چیه وگرنه این وقت شب با شوهرت پا نمیشدی بیای مطب من. عوض نق زدن پاهاتو بازتر کن چوچولمو با لباش به بازی گرفت که بی طاقت آهی کشیدم و پاهامو باز تر کردم. فرید، شوهرم، هیچوقت انقد خوب واسم نمی‌خورد! به پارچه سفید روی تخت چنگی زدم و با حس کلاهک آلتش روی سوراخم هینی کشیدم. اما دکتر با ملایمت خودش رو واردم کرد و شروع کرد تلمبه زدن: - هیشش... آروم... الان خوب میشی! همزمان با انگشتش چوچولم رو به بازی گرفت که ناله هام اتاق رو پر کرد. با چرخش دستگیره در و چهره‌ی خشمگین فرید......... https://t.me/+VUDAeGp9khUxYmRk https://t.me/+VUDAeGp9khUxYmRk https://t.me/+VUDAeGp9khUxYmRk
نمایش همه...
00:02
Video unavailable
استادرزمی  #عاشق شاگردشه و یه شب‌توی  #مستی بهش #تجاوز میکنه و #فیلمشو برای بابای پسره میفرسته😱🔞💦 #gay دستاموبا #دستبند به تاج تخت بست که با دادو هق هق‌گفتم -استاد...استاد...من‌ #شاگردتونم لبموبوسیدکه بوی تندالکلش بخوبی مشخص بود. _میدونم قوربونت بشم،میدونم‌ اتشم دستاش داشتن‌همه جای تنم‌و #دستمالی میکردن. -ولم‌کن استاد کشیده محکمی توی دهنم‌زد که طعم خون روتوی دهنم‌حس کردم.موهاموکشیدوباخشم گفت _ولت کنم که ازایران‌ گدوم گوری برییی هااان تو مال منی‌بایدپیشم‌بمونی. از روی عسلی تخت یه چیزی‌برداشت‌ و روی سوراخ #باکرم ریخت که از درموندگی کمرموکوبیدم به تخت وازدرموندگی اسمشو صدازدم -آران..هق..والا..چیکارمیکنی الت بزرگشو که روی #سوراخ باکرم حس کردم گریم بیشتر شد.توی گوشم‌گفت _وقتی فیلم شب #حجلتو واسه بابات بفرستم‌اونوقت‌ برای #همیشه مال من میشی. باتموم‌شدن حرفش خودشو #یضرب واردم کرد که #نعره ای ازدرد کشیدم. گرمی‌#خونو داخلم حس کردم‌ که والا التشو ازم بیرون کشید که خون ازم‌بیرون ریخت،#دستمالی که‌زیرم‌بود #خونی شده بودو برداشت جلوی #دوربین گرفت و گفت _حاجی حالا دیگه #پسرت مال من شد.😈 https://t.me/+VKtbsTSzH90wOWM0
نمایش همه...
video.mp40.79 KB
تمامی رمان های | صحنه دار 💜 | بزرگسالان 😝 | لیتل 🍼 | عاشقانه ❤️ |خارجی 😍 |خون‌آشامی🩸| و.. رمان های درخواستیتون رو بدون هیچ ادد و.. ایی میزاره 😍 همشون تو فری رمانه💋😚👇👇 https://t.me/+G1hM3xC46Fc4MTA8 https://t.me/+G1hM3xC46Fc4MTA8 زود جوین شو
نمایش همه...
Photo unavailable
یه چنل توپ براتون پیدا کردم 😍 دیگه #نیاز نیست دنبال رمان بگردی توی صدتا چنل جویین شی 💋 همه رمان هارو به صورت pdf# کامل میزاره حتی بعضی از رمان های #انلاینو کاملشو میزاره🥺🤑🤤 دوتا رمان پرطرفدار هم پارت گذاری میکنه😍 (از هوس تو / نویسنده جدید قلم و عالی ❤️ | آریانا به قلم سلن شمس/نویسنده معشوقه من و معشوقه رسام 💋) فقط زود جویین چون فرصت خیلی محدوده و چنل به این خفنی دیگه گیرت نمیاد😰 😁👇 https://t.me/+G1hM3xC46Fc4MTA8 https://t.me/+G1hM3xC46Fc4MTA8
نمایش همه...
مچ دستمو گرفت و پرتم‌کرد توی اتاق که از ترس #لال شدم.جرئت نگاه کردن به #چشماشو نداشتم. _رفتی خونه بابات که چی‌بشه،که منو #سنگ‌رو یخ کنی؟! با گریه گفتم : نه بخدا،داداشم‌مریض‌رفتم.. با کوبیده شدن #کمربندروی کمرم داد بلندی کشیدم. عربده کشید وگفت _کلید از کدوم‌قبرستونی پیدا کردی که دروباز کردی و گورتوکم‌کردی رفتی خونه بابات هااان؟! ادمت میکنم ایان. بلند کرد و پرتم کرد روی تخت  که با #هق هق گفتم _ویهان...هق...جان‌..ایهان ببخشید کشیده محکمی زد توی گوشم‌و موهامو کشیدباصدای خشنی گفت _اگه‌بخاطر ایهان‌نبود که‌ تا دم #مرگ‌میفرستادمت شلوارمو از پام‌دراورد و زیپ خودشو پایین کشید و دیکشو بیرون اورد.....🥺🔞🚫❌😱 https://t.me/+rZu1ZqzF6TBhZDg0
نمایش همه...
میره بیرون #شوهرش میفهمه😱 محکم #کوبیدم‌به دیوارکه #پسرمون روتوی بغلم کشیدم توی صورتم #عربده کشیدکه ایهان تکونی خورد امابیدار #نشد. _مگه نگفتم حق نداری #پاتو از خونه بدون اجازم بزاری #بیرون؟!🤬 باچشمای #اشکی نگاش کردم وگفتم _ببخشید...اخه...ایهان وخودم‌ #حوصلمون...🥺 لباش رو روی #لبام‌کوبید. #میترسیدم‌ایهان‌رو ببره بده‌به #مامانش و تا چند روز نتونم‌ #ببینمش. شروع کردم‌به #همراهی کردنش. لبشو از لبم‌جدا کرد وباچشمای به #خون‌نشسته خواست ایهان‌رو از بغلم‌بگیره که با #بغض ویهانو صدازدم. _ایان‌انبار #باروتم،پس #کبریت‌نکش اعصابمو که اگه #منفجر بشم،خراب میشم‌روی #سرت.🤬☠ با #بغض ایهان‌خواب رو ازم‌گرفت‌و #بغل کرد و بردش‌توی اتاق #بخوابونش که‌پشت‌سرش‌راه‌افتادم  و با دستش مچ دستمو #محکم‌گرفت و باخودش کشید و از #اتاق بردم‌بیرون. به سمت‌اتاق #خودمون‌رفت ومحکم‌ #پرتم‌کرد روی #تخت،ازترس اب دهنمو قورت دادم.😰 شروع کرد به دراوردن‌ #لباساش. _میخوای #جرشون‌بدم‌یا خودت #درشون‌میاری؟! #ترسیده سریع لباسامو دراوردم‌.😥 وقتی هردوکامل #لخت شدیم،ویهان‌روم‌ #خیمه‌ زد‌و #لبمو بوسید. #دیکشو بین پاهام‌جا #داد و.....🥺🔞💦😱 https://t.me/+rZu1ZqzF6TBhZDg0
نمایش همه...
Repost from N/a
00:11
Video unavailable
دوربین گوشی رو رو به روی خودش قرار داد و #باسن_گردشو سمت دوربین تکون داد.#لبای_قلوه‌ایشو بهم فشرد و انگشتشو رو سور*آخ #نبض دارش کشید ویه بندشو همراه با #ناله ارومش وارد کرد و تکونش داد. یکم پاهاشو باز تر کرد تا کامل #اندامش دیده شه و انگشتاشو با شدت بیشتر تکون داد. -اومم.. دی*ک #صورتی بین پاهاشو #مالید و به دوتا انگشتش،یکی دیگه اضافه کرد و با حالت خاصی خودشو رو انگشتش تکون داد و با صدای نازکش،جوری ناله میکرد که بتونه دوست پسرشو #تحریک کنه.. دوست پسرش تو مدرسس و برای اینکه اذیتش کنه براش نود میفرسته و خودشو انگشت میکنه🙊💦🔞 https://t.me/+jPEHbjDIA5xjMzU0 https://t.me/+jPEHbjDIA5xjMzU0
نمایش همه...
1.32 MB