-𝑭𝒖𝒄𝒌 𝒇𝒆𝒆𝒍𝒊𝒏𝒈

یکی از بدترین حسای دنیا اینه که کسی که برات امن و قابل اعتماد بوده بهت آسیب بزنه،یعنی فکر کن جدا از آسیبی که دیدی خیلی برات سخته که بپذیری این آدم همونه ://

‏اینکه تو ناراحتیمو نادیده گرفتی، از خودِ ناراحتیم ناراحت‌کننده‌تر بود.

از یه حدی ك بگذره دیگه نتیجش اشك نیست یا گلو درد از سر بغض زیاد یا اول تیر کشیدن دست چپ بعدشم گز‌گز کردن قلب از یه حدی ك بگذره نیاز نداري به حرفاي خوب آدماي دورت ك بگن اونجور ك میگی یا اونجور ك به نظر میاد نیست از یه حدی ك بگذره زل میزنی به سیاهي مطلق رو به روت حتی دیگه به تهشم فکر نمیکنی!:)

‏بعضی حرفا رو نه میشه زد نه میشه خورد! میمونه سر دلت میشه دل تنگی میشه بغض، میشه سکوت! میشه همون وقتا که خودتم نمیدونی چه مرگته!

‏بیرون کردن آدمای اضافی از زندگی واقعا دوتا پروسه‌ی طولانی داره، یه بار باید از زندگیت بندازیشون بیرون یه بارم از مغزت...!

🖤

－ آدما دو جور ناراحتن! یا غم دارن... یا خیلی غم دارن ! +فرقش چیه!؟ －دومی گریه نداره، اشک نداره، صدا نداره ؛ میره تو دلی که ته نداره... خیلیا تو این دنیا یکی رو دارن که ندارن! یعنی تو دلشون دارن ولی ندارن...!🖤 °دیالوگ

گفتم : میدونی چرا از تاریکی های زندگیم و خستگیام فقط به تو میگم ؟ گفت : چرا ؟ گفتم : چون تو تنها نقطه‌ی روشن زندگیمی، جایی که از همه چیز خسته بودم، تو با حرفات و رفتارات کاری کردی که بازم ادامه بدم و خسته نشم :)

🖤

خودم درارو باز کردم که بری؛ میدونی من واسه آدمی که نمیخواد بمونه خودم درو باز میکنم که بره! شاید هیچوقت برنگرده،شایدم برگرده..پشیمون شه از رفتنه بی دلیلش..ولی موندنی که بی ریشس،موندنی که فکر رفتن داره خرابش میکنه، واسه من بی ارزشه! درارو باز کردم که بری!! برو! دلمُ قفل و زنجیر زدم تا نَدوعه دنبالت :) اما راستشو بخوای،خیلی دلم میخواست یه بارم تو درارو ببندی ک من نرم!