• Belack text •
﷽ ࡅࡅࡅࡋߊܩܝ߳ܨ ߊܟࡅࡅࡅߊࡅࡅࡅܨ ܭܘ ࡋܘ ࡅࡅ߳߭ࡅد♡ . . . . . ♡
نمایش بیشتر97
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
دونفر از رفیقایی قدیمی دلم براتون تنگ شده و آیدی تونو ندارم
فهیم و مهشید
آنی ام
@Xdfvyaylan
خوشحال میشم پی بدید☺️
✨عاشق خجالتی✨
#prt2
رفتم نشستم رو صندلی یه تیکه نون برداشتم
یه برش کره زدم بهش و یه قاشق مربا زدم بهش
یه چشمکی زدم و خوردمش
😋😋
امممم چه خوشمزه اس
تو حالو هوا خودم بودم
صدای گوشی اومد
هیییی بر گودزیلا معرکه لعنت
وجدان:😒😒
گوشیو برداشتم
عنا گودزیلاس (رها)
وجدان :بی ادب
تماس وصل کردم
جانم رها
وجدان:😳😧
😒☹️
رها:بیا دم در دیر شد
😐😐
مگه ساعت چنده وجی
وجدان:گوشیتو نیگا کن
رها:نهال بدو اسماعیلی رامون نمیده تو کلاسشا
اومدمه😒
رها:بدووووو😡
😐😐
تماس قطع کردم
دختره گودزیلا فقط بلده جیغ بزنه😑
دستون درد نکنه سبزی خانم من دیگه برم
باشه برو مواظب خودتون باشین
چیزی لازم نیست بخرم
نه دخترم
پس فعلا
فعلن
بندکتونیامو بستم و دبرو
در ماشینو باز کردم نشستم
سلام
سلام😒
خوب......یی.
نزاشت حرفم تموم شه عین چی پاشو گزاشت رو پدال گازو رفت
ان قدر با سرعت میرف چسپیده بودم به صندلی
اروم برو خر
رها:😏😏😏
😕😕
بعد از 20مین رسیدیم در دانشگاه
ای خدا یه ماشین ۲۰۶ زرد بین این همه ماشین
مدل بالا
وجدان:خاک تو کلت به جا دست در نکنه ته
+اقا من با این خاطرات خوبی ندارما میزنه دوتامونو میفرسته جهنما
ای خدا ماشینمو میخوام😓
وجدان:😶😶
:نهال برو پایین ماشینو ببرم پارکینگ
ماشینو برد پارکینگ
منم دم در منتظرش بودم
رها:اومدم
میخواسی با برف سال دیگه بیای 😒
رها:خفه شو
شنا بلدم😏
رها:برو گمشو
آدرسم بلدم
رها:هن؟🤨
هیچی جان من هنگ نکن
بدو بریم
رفتیم تومثه همیشه شلوغ بود
رفتیم تو کلاس دو سه تا پسر بودن
و دریا چنتا دختر
از دریا خوشم میاد دختر خوبیه
منو رها:سلام دریا
دریا:اوه سلام خوبین
من:ممنون رها:ممنون
من :تو خوبی
ممنونم
رفتیم نشستیم پشت میزامون
منو رها کنار همیم
رها
+هوم
امروز بریم بیرون
+اره😍
با.ش...
یه دفعه در باز شد
یه کوتوله که چاق بود اومد داخل
این کیه عع این که استاده 😅
وجدان:خدا همه رو شفا بده🤕🤕
😒😒
سلامی کردو نشست پشت میزو...
✨عاشق خجالتی✨
#prt1
نهال:با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم
پتو رو زدم کنار نشستم به مخم فشار اوردم چرا من ساعت گزاشته بودم رو زنگ؟
اها یادم اومد باید میرفتم دانشگاه
آی نه باز با استاد اسماعیلی کلاس دارم
آی حوصله اونو ندارم😫
وجدان:ابییی😫 دوساعت الکی حرف میزنه☹️
+نهال:😅😅
وجدان:والا
خب هنو ساعت 6
ساعت 8کلاس دارم
بلند شدم رفتم سرویس
صورتمو شستم
اومدم بیرون رفتم سمت کمد
چی بپوشم🧐
اها این خوبه
یه مانتو مشکی و مغنه مشکی
ویه کتونی مشکی و شلوار مشکی
وجدان:عزا عع😕
☹️☹️
خب دانشگاه میرما میخوای لباس قرمز و زرد بپووشم😕
حاضر که شدم
رفتم طرف میز آرایشم
یه خط چشم نازک کشیدم و یکم ریمل همین
ساعتو نگا کردم 7بود
وجدان:😐😐ساعت خراب نیس چه زود گذشت
😒😒
عین فشنگ رفتم اشپز خونه
میزو مثل همیشه سدریی خانم چیده بود
سدری خانم از بچگیم یادمه خونمون کار میکرد
عین مادر جونم دوسش دارم
من بهش میگم سبزی خانم 😂
سلام سبزی خانم
سلام عزیز دلم خوبی
ممنون
بیا بشین صبحانه تو بخور
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.