cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

اتـ؋ـاق در یـک رویـا...

نمی‌دونم. یه جایی باید برا رویاهامون باشه دیگه، مگه نه؟

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 390
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-27 روز
+230 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
دوباره طلوع کن که برگ و برم را بهار و خورشید نمی‌تواند زنده کند تو اما می‌توانی تو اما توانش را داری هزار بار با چیزهایی که می‌شد و می‌توانستم امتحانش کردم، ولی فایده ای نداشت. قصه در جایی دیگر نوشته شده بود و من دست و پا زدنم فقط برای هیچ ک پوچ طی می شد. قصه ات را خدا نوشته بود و من خوانده بودم. خوانده بودمت که هرکس تورا دید به خود ببالم و بگویم تو یک روز با من در آزادی، آزادانه زندگی کردی. و برای من همه چیز از آنجا، رنگ و بویی دیگر گرفت. دقیق مثل همین که گفتم، من نور و طلوع تورا می‌خواهم. نه بهار و خورشیدی که‌ چندی بعد پشت اَبرها پنهان می‌شود. لطف کن برس و بتاب و بباز و بساز من در این شب تاریک با انتظار به تماشایت خیره شده ایم.
632Loading...
02
Media files
10Loading...
03
همه چیز تو این ثانیه ها فراتره.
820Loading...
04
Escape from the crowd: @Mahsa_Bayrami
660Loading...
05
نه.
920Loading...
06
واقعا داری شکوفه میدی؟
961Loading...
07
درخت دور افتاده شب های تاریکم. که ماه فقط می‌بیندش.
10Loading...
08
امتحان کردم، ای روزها واقعا در بی حسی شدید به سر می‌برم. اما وقتی صدا و شعرهای براهنی می‌رسه، همه چیز رو فراموش می‌کنم و شروع می‌کنم به شکوفه دادن.
972Loading...
09
رضا براهنی.
965Loading...
10
Media files
1263Loading...
11
https://t.me/ArtClavicle/29531 >>>>>>>>>>
320Loading...
12
در خاطرات هرکسی، چیزهایی است که به هیچ کس نمی گوید، فقط برای دوستانش بازگو می‌کند. مسائلی هم هست که حتی به دوستان نمی‌شود گفت و آدم فقط برای خودش می‌تواند بازگو کند، عین راز است. اما سرانجام چیزهایی هم هست که انسان حتی می‌ترسد برای خودش هم آشکار کند. #داستایفسکی
1376Loading...
13
Media files
1413Loading...
14
بفرمایید تو جنگل:
1550Loading...
15
چقد کیف داد
1531Loading...
16
بغل فروشی مهسا شبیه جنگل، برا پرسه زدن حرف نداره.
1531Loading...
17
خیلی ممنونم که می‌خوابید‌. خیلی ممنونم که تنهام می‌ذارید.
1500Loading...
18
نمی‌تونم از تاریکی نگم. نمی‌تونم ساکت نباشم در تاریکی.
1550Loading...
19
Media files
1520Loading...
20
کاش اونقدر سخت نکرده بودی که نشه واست آهنگ فرستاد.
231Loading...
21
آزاد باش عزیز من. همیشه آزاد باش و آزاد زندگی کن.
1766Loading...
22
Media files
1665Loading...
23
Media files
1744Loading...
24
کاش الان مونیخ بودم💔
1880Loading...
25
چرا زندگی اینجوریه؟
1900Loading...
26
بیشتر از هر وقت دیگری نیاز دارم این روزها، یک نفر برایم بنویسد. بی هیچ منتی. انگار که نشسته باشد پشت پنجره اتاقش و به من فکر کند، بنویسد و بگوید که چگونه مرا می‌بیند. می‌فهمد و به من فکر می‌کند. بیشتر از هر وقت دیگری دلم می‌خواهد خودم را ما بین کلمات و جملات یک نفر ببینم. ترجیحا نامه.
2105Loading...
27
خوابم نمی‌بره. خسته ام ها ولی خوابم نمی‌بره. فکر کنم امروز به اندازه کافی زندگی نکردم.
2069Loading...
28
برهنگی در رنج
2323Loading...
29
Media files
2409Loading...
30
داستایوفسکی
2464Loading...
31
زندگی رسم خوشایندی‌ست زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه‌ عشق زندگی در لب جوی، زندگی در هیاهو، زندگی در جریان روزمرگی، چیزی نیست که از یاد من و تو برود.
2200Loading...
32
فردا می‌خوام براشون اسم انتخاب کنم؛
2391Loading...
33
دلم یه دعوا و یه بحث دونفره می‌خواد. از اونا که بعد کلی جیغ و داد و فحش کشیدن و گریه، هر دو همو بغل کنیم و ساعت ها همچنان خفه شیم.
2538Loading...
34
حرف زدن سخت شده. مکالمه سخت تر. امروز حدود عصر، یکی از دوستام بهم زنگ زد که فقط سکوت کرده بود. حالش بد بود و من کاری از دستم برنمیومد. بعد از سی و چاهار روز، یه نخ سیگار کشیدم که تمامن فرو رفت توی رگ هام. اما به چیزی بیشتر از سیگار نیاز داشتم. و اما حالا بعد از فروکش هیاهویی که دنبالم دویده بود، نشستم و با تنهایی دارم دورم یه دیوار می‌کشم. و هیچ اصلا هم نمی‌خوام که کسی خرابش کنه.
1945Loading...
35
یک مترسک تنها که در ازدحام تاریکی دشت، از ایستادن خسته شده.
2244Loading...
36
برای دل نگرانیام یکاری کن. هرچند دیره‌. اما یکاری کن.
2317Loading...
37
من سایبان توام. هم آشیان توام.
2412Loading...
38
Media files
2484Loading...
39
ترویس اسکات مورد علاقه‌م: -فکر نمی‌کنم تا به حال چیزی از پلی‌لیست هیپ‌هاپم این‌جا گذاشته باشم-
10Loading...
دوباره طلوع کن که برگ و برم را بهار و خورشید نمی‌تواند زنده کند تو اما می‌توانی تو اما توانش را داری هزار بار با چیزهایی که می‌شد و می‌توانستم امتحانش کردم، ولی فایده ای نداشت. قصه در جایی دیگر نوشته شده بود و من دست و پا زدنم فقط برای هیچ ک پوچ طی می شد. قصه ات را خدا نوشته بود و من خوانده بودم. خوانده بودمت که هرکس تورا دید به خود ببالم و بگویم تو یک روز با من در آزادی، آزادانه زندگی کردی. و برای من همه چیز از آنجا، رنگ و بویی دیگر گرفت. دقیق مثل همین که گفتم، من نور و طلوع تورا می‌خواهم. نه بهار و خورشیدی که‌ چندی بعد پشت اَبرها پنهان می‌شود. لطف کن برس و بتاب و بباز و بساز من در این شب تاریک با انتظار به تماشایت خیره شده ایم.
نمایش همه...
همه چیز تو این ثانیه ها فراتره.
نمایش همه...
Repost from قمر
00:31
Video unavailableShow in Telegram
Escape from the crowd: @Mahsa_Bayrami
نمایش همه...
نه.
نمایش همه...
واقعا داری شکوفه میدی؟
نمایش همه...
درخت دور افتاده شب های تاریکم. که ماه فقط می‌بیندش.
نمایش همه...
امتحان کردم، ای روزها واقعا در بی حسی شدید به سر می‌برم. اما وقتی صدا و شعرهای براهنی می‌رسه، همه چیز رو فراموش می‌کنم و شروع می‌کنم به شکوفه دادن.
نمایش همه...
رضا براهنی.
نمایش همه...