cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

نغمه‌های عاشقانه

✨ ﷽ ✨ حسین منزوی: و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم که راز زندگی و مرگ آدمی، این بود . . . سخن بزرگان 👈 @ZhawChannel . تیکه کتاب 👈 @BooK_Readiing . دلنوشته 👈 @Official_Hich .

نمایش بیشتر
Advertising posts
16 949مشترکین
-1724 ساعت
-807 روز
-52930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

ما اسیران محبت، مرغ بال افشان نه ایم در قفس زاییده ایم و در قفس خواهیم مرد #سنجر_کاشی @Iove_Poems
نمایش همه...
✅آفرهای ویژه تورهاے داخلے و خارجے 🛎 💯شرکت رسمی دارای کلیه مجوزها🌼 ✈️تور کامل کیش👈 ۳،۲۹۰،۰۰۰تومان ✈️تور کامل قشم👈 ۴،۹۹۰،۰۰۰تومان ✈️تور کامل مشهد👈 ۳،۱۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل استانبول👈۹،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل دبی👈۱۳،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل آنتالیا👈۱۴،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل گرجستان👈 ۹،۶۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور باتومی👈 ۹،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تورتفلیس+باتومی👈 ۱۱،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل ارمنستان👈 ۹،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل تایلند👈 ۳۵،۹۹۰،۰۰۰تومان 🌸تور کامل هند👈 ۳۸،۹۹۰،۰۰۰تومان ☎️ 02149773000 ☎️ 02149773000 🌺و دهها تور ویژه با نرخ های استثنایی👇 💐عضو کانال شوید 👇 🆔 @qasrtravelll 🆔 @qasrtravelll ✈️آژانس مسافرتی قصرمرواریدآریا✈️
نمایش همه...
Repost from N/a
⚠️روز عقدمون همسرم بهم گفت مادرم هر هدیه ای بهت داد رو قبول کن و جلو مهمونا بازش نکن...پرسیدم چرا؟گفت فعلا نپرس،فقط بازش نکن.. ....شب شد و مادرشوهرم بعنوان زیر لفظی یه جعبه  رو بهم داد..دل تو دلم نبود آخرشب بشه بازش کنم..بیبینم چیه و معنی حرف همسرم چیه...وقتی مهمونا رفتند خواستم بازش کنم که یهویی.. ⬅️ادامه ی داستان
نمایش همه...
Repost from N/a
قصاب و زن جوان اخر شب بود و داشتم راهی خونه میشدم که خانومی وارد مغازه شدو دو دل بود برای حرفی که میخواست بگه  اخر سر با صدای لرزونی گفت :حاجی بچه هام گشنه ان یه کیلو گوشت بهم بده به ازای پولش هرکاری که دوست داری باهام بکن. نگاهی به چهره خانوم انداختم زیبا و دلفریب بود معامله خوبی بود یه کیلو گوشت در ازای یه شب کامیابی همه حس های مردانه ام بیدار شده بود گوشی برداشتم با خانومم تماس گرفتم..و ادامه داستان ➡️
نمایش همه...
Repost from N/a
❤️‍🔥 بوسه بعد از طلاق برگه طلاق را امضا کردیم و طلاق انجام شد دیگه تحمل زندگی با یک زن سرطانی رو نداشتم ….. وقتی خواستیم از دفتر طلاق خارج بشیم نسرین یهو اومد جلو بدون مقدمه گفت منو ببوس…. من گیج شده بودم ! نمیدونم هدفش چی بود چون از هم جدا شده بودیم دیگه محرم نبودیم ولی رفتم جلو ازش علت درخواستش رو پرسیدم! گفت تحملشو داری؟؟گفتم آره بگو…گفت..... ادامه ی داستان.
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...
Repost from N/a
🔹به مناسبت ۲ ساله شدن عمر چنلمون چنل vip که قیمت یک میلیون هست به ۱۰ نفر اول رایگان میدیم و بعد از ۱۰ نفر به طور خودکار لینک باطل میشه جوین بدین✅                              ☑️دریافت لینک رایگان
نمایش همه...
Repost from N/a
نمایش همه...