cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

راى مست(فرزانه صدهزارى)

اينجا حرف هامو مى نويسم با خودم با .. روزمرگى هايم پیام ناشناس https://t.me/secretPMbot?start=u_pYarvLErmq63184 @farzaneh100000i

نمایش بیشتر
Advertising posts
1 927مشترکین
-124 ساعت
-77 روز
-330 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید هابه اشتراک گذاشته شدهديناميک بازديد ها
01
شما هرچقدر هم ارزش دیگران رو حفظ کنید اونا طبق لیاقت خودشون باهاتون رفتار میکنن
70117Loading...
02
از شدت عصبانیتم میشه برق تولید کرد
85511Loading...
03
دلم لنز میخواد😑
7280Loading...
04
Media files
7581Loading...
05
الان باید اون صبحی می‌بود که شناور آروم از قشم می‌رفت به سمت هرمز و من به این فکر می‌کردم ترکیب آفتاب و پوست گندمی زن، ترکیب برنده‌س... چشماتو ببند، صدای موزیک رو زیاد کن و بدنت رو برای حرکات بی‌معنی آزاد بذار. دنیا از معنا خسته شده. @hamid_salimi59
77414Loading...
06
دیگه دارم به خاطر اینکه خواب میبینم میرم ترکیه نمیتونم خرید کنم نگران میشم بابا چراا آخه
7191Loading...
07
والا فقط ما به اين حرفات ميخنديم ولي قدر نميدوني
7291Loading...
08
😂😂😂
7220Loading...
09
چرا امروز وقتی خانم پیر همسایه‌ی خواهر گفت من با هیچ‌کس حرف نزدم و من گفتم با رضا‌پیشرو چی نخندید؟!🚶🏻‍♀️
7321Loading...
10
دستات🥲🤣
7270Loading...
11
بعد بگو چرا جوش ميزنيم چيز گرم ديگه اي نمونده به اون فاجعه اضافه كني؟
7590Loading...
12
پاشدم جو دوسرپرک رو با شیر و موزو و عسل و شیره و مغز تخمه آفتابگردون و گردو و پودر نارگیل مخلوط کردم گذاشتم تو یخچال برای صبحانه و یه لیوان شیرگرم با ساقه طلایی آوردم تو اتاق و اصلاً تغییری توی حال و هوام ایجاد نشد و در نتیجه با هورمونام سرمون رو میذاریم رو یه بالشت
7654Loading...
13
رفتم فیلمای لیفت و‌پروتز سینه رو دیدم یاااا اماااام همه‌ی تنم‌ مور مور شد
7511Loading...
14
ترسناک، جذاب انگار برای همه چیز وقت نداری انگار برای همه چیز وقت داری اصن یه جوریه
7503Loading...
15
پیام جدید برات اومده: فرزانه ۳۰ سالگی چطوره؟
7422Loading...
16
غزل شوهر کرده بهش چشم نداشته باشین ۳/۳/۳ عروسیشه
7750Loading...
17
طلا میخوام، اینارو میخوام
2213Loading...
18
پیام جدید برات اومده: حالا که همتون هستید جیگر من غزل رو اذیت نکنید، گل منو اذیت نکنید
6880Loading...
19
اره بعد همه باهم ٢٠٠ كيلو ميشديم سالي يكبار ميرفتيم عمل لاغري
6900Loading...
20
🥲 کاش واقعا تو یه خونه زندگی می‌کردیم اون‌وقت من الان هوس شیر‌قهوه کرده بودم میگفتم بچه‌ها این ساعت شیرقهوه بخورم!؟ بعد همتون میگفتین واسه ما هم درست کن🤣
7121Loading...
21
🤓🤓🤓عععع چقدر باحاله اينجا سلاممم كاش هممون كانالارو يكي ميكرديم اصلا🤣اينجوري حس ميكنم توي يه خونه داريم زندگي ميكنيم😆
7171Loading...
22
عقل نباشه جان در عذابه🙅🏻‍♀️
7300Loading...
23
به خاطر مهریه اموال مهدی قائدی توقیف شده.. حاجی بابا وقتی از اول مشخصه اون رابطه درست نیست چرا اینجوری مهر میکنن خب به خاک سیاه نشسته یارو
7251Loading...
24
دوستان واقعاً ساندویچ ساز خیلی جوابه، هرچی میخوای میریزی لای نان بعد فشارش میدی ۲ دقیقه بعد یه اسنک خوشمزه داری
7594Loading...
25
. مهم بود که کجا دست‌هایت را رها کردند، در میان جنگل، روی شن‌های ساحل، در خیابان شلوغ یا وقتی از پرتگاه‌ آویزان بودی،مهم بود کجا دست‌هایت را رها کردند، خیلی هم مهم بود. #فرزانه_صدهزاری .
70519Loading...
26
پافشاری روی اشتباهی که میدونی اشتباهه باعث میشه دیگه عقلت به هیچ‌جا قد نده
7336Loading...
27
هرچقدر از افتضاحیش بگم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم
7783Loading...
28
باورم نمیشه واقعا باورم نمیشه این همه پول رو چه راحت میرینن توش و فیلم میسازن
7682Loading...
29
ویلای ساحلی رو میبینم اگر چرت بود میام فحش میدم
7723Loading...
30
نتیجه
78212Loading...
31
تصور کن یکی داره غرق میشه، دست و پا میزنه، دستش رو میگیره به سمتتون، از کنارش بی‌تفاوت رد میشین! فردا برمیگردین نجاتش بدین. دیگه به درد اون آدم نمی‌خوره! یا یکی دیگه نجاتش داده یا مُرده. به موقع نبودنتون دقیقاً یه همچنین چیزیه
89022Loading...
32
رفتم برای همبرگر خرید کردم‌۳۱۹ تومن شد دوتا برگر و یه مقدار قارچ و خیارشور هم ازش اضافه میاد، یعنی حدود ۲۸۵ میشه همبرگری ۹۵ میوفته درست میکنم نشونتون میدم لحظه به لحظه باما همراه باشید
7271Loading...
33
. «دشمن تا پشت درب‌هایمان آمده‌است» جلوی درب مغازه ایستاده‌ام، منتظرم چند فیلم روی فلشم بریزند و بروم، پسر‌های داخل مغازه از دستگیری یکی از خودشان میگویند، به پسری که از دستگیری‌اش می‌گوید نگاه می‌کنم، دلیلش را از حرف‌هایشان نمیفهمم، یک آقا با لباس معمولی همراه یک آقا با لباس نظامی وارد پاساژ می‌شوند، در خیالم سناریو میچینم که شاید می‌روند کلاهبرداری، دزدی چیزی بگیرند، یا شکایتی از مغازه‌داری را پیگیری کنند، نگاهشان میکنم، پشت سر آن‌ها چند نفر دیگر با لباس نظامی وارد می‌شوند، میشمارمشان، یک، دو، سه، چهار، حالا دو خانم چادری با لباس نظامی، میفهمم داستان از چه قرار است، پنج، شش، هفت، هشت، راه رو باریک است، نمیدانم چرا می‌ترسم، نه، ده، به سمت من می‌آیند، نمی‌خواهم بفهمند ترسیده‌ام، امّا انگار یک سطل شن و ماسه پشت کمر ریخته‌اند، مور مور می‌شود، یازده، دوازده، ترسناک‌اند، زیادند، انگار برای دستگیری ریگی می‌آیند، انگار گزارش شده بن‌لادن در پاساژ مخفی شده، به سمت من می‌آیند، سیزده..یکی از آن دو خانم نزدیک میشود،سینه به سینه، می‌خواهم دستانم را جلو بگیرم بگویم دست‌بند بزنید، من بودم، قاتل زنجیره‌ای من بودم، آن متجاوز متواری من بودم، سلطان سکه‌ی ایرانم، هزار میلیارد اختلاس کار من بود، می‌گوید: «خانم رو‌سریتو سرت کن» توی سرم می‌گویم: «اِ همین؟! این لشکر رو برای روسری کشیدین؟!» امّا این را نمی‌گویم چون واقعاً ترسناکن، مسلح، با چشمان قرمز، شبیه بعثی‌ها، یاد حرف مادرم افتاده‌ام که گفته بود: «توی مکه دیدی بعثیا به ایرانیا چجوری نگاه میکردن؟ انگار خون تو چشماشونه، نگاهشون ترسناکه، دیدی؟!» میگویم: «باشه» به سمت مغازه برمیگردم، بیست و شش چشم قرمز دارد نگاهم میکند، چشم‌های دیگری هم نگاهم میکنند، امّا چشم‌های آن‌ها قرمز نیست، آن‌ها ترسیده‌اند. بدنم میلرزد، دستم را به کمرم زده‌ام، میخواهم خونسرد به نظر بی‌آیم، با صدای کمی بلند‌تر از صدای معمول و کمی محکم‌تر از کلام معمول میگویم: «گفتم سرم میکنم دیگه حالا همتون وایستادین نگام میکنید که چی؟!» همان مرد اولی، انگار گنده لاتشان باشد، بزرگشان باشد، میگوید: «مشتری هستی یا مغازه‌دار؟!» می‌گویم: «مشتری» می‌گوید: «برای مغازه دردسر درست نکن» برمیگردم به صورت پسرهای توی مغازه نگاه میکنم، ترسیده‌اند، حالا فهمیده‌ام دلیل دستگیری چه بوده، روسری‌ام را سر میکنم برمیگردم توی مغازه، مغازه‌دار می‌گوید: «خانم تورو خدا ببخشید» می‌گویم: «شما چرا عذر خواهی میکنی؟!» سیزده نفر در پاساژ رژه میروند، خود نمایی میکنند، همه ترسیده‌اند. می‌روند و چند دقیقه‌ی بعد از راه‌روی پشتی برمی‌گردند، وسط راه‌رو ایستاده‌ام، باز بیست و شش چشم‌ نگاهم میکند، به من، به روسریِ اجباری، به زاپ‌های شلوارم، تکان نمی‌خورم، دستم همچنان به کمرم انگار که شما به «کتف چپم» هم نیستید! امّا ترسیده‌ام، به جنگ فکر میکنم، به اینکه چقدر ترسناک‌است که دشمن مسلح چشم در چشمت به‌ایستد، میبینی؟ «دشمن تا پشت درب‌‌هایمان آمده است». امّا دشمن بی‌ارزش، دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد، بی‌لیاقت، حقیر، بی‌عرضه #فرزانه_صدهزاری
7294Loading...
34
Media files
7271Loading...
35
ببینید بچه‌ها من هروقت از یه رابطه میام بیرون و خیلی ناراحتم به دوتا چیز فکر میکنم که کمکم میکنه به شمام میگم شاید کمکتون کرد: ۱: این همه آدم مثلاً بعد از چند سال زندگی و با چند تا بچه و کلی خاطرات و عادت جدا شدن و دارن به زندگیشون ادامه میدن و خیلی‌هاشون دوباره وارد یه زندگی‌بهتر شدن پس تو نمیمیری قوی باش و ادامه بده ۲: به یک روز قبل از اینکه اون آدم رو بشناسی فکر کن، آیا میدونستی این آدم میاد تو زندگیت و انقدر بهش علاقه مند میشی؟! پس امکان داره بازهم بتونی به یکی علاقه من بشی خودت رو اینجوری خرد و خفیف‌ نکن و برای موندن توی رابطه‌ای که ارزش و احترام نداری اصرار نکن
82630Loading...
36
ولی نمیدونم چرا وقتی از همه جهت مطمئنیم یه رابطه‌ای به دردمون نمیخوره اما همچنان پافشاری میکنیم که توی اون رابطه بمونیم
9434Loading...
37
اگر درست کردم بهتون اطلاع میدم باما همراه باشید
7380Loading...
شما هرچقدر هم ارزش دیگران رو حفظ کنید اونا طبق لیاقت خودشون باهاتون رفتار میکنن
نمایش همه...
از شدت عصبانیتم میشه برق تولید کرد
نمایش همه...
دلم لنز میخواد😑
نمایش همه...
الان باید اون صبحی می‌بود که شناور آروم از قشم می‌رفت به سمت هرمز و من به این فکر می‌کردم ترکیب آفتاب و پوست گندمی زن، ترکیب برنده‌س... چشماتو ببند، صدای موزیک رو زیاد کن و بدنت رو برای حرکات بی‌معنی آزاد بذار. دنیا از معنا خسته شده. @hamid_salimi59
نمایش همه...
دیگه دارم به خاطر اینکه خواب میبینم میرم ترکیه نمیتونم خرید کنم نگران میشم بابا چراا آخه
نمایش همه...
والا فقط ما به اين حرفات ميخنديم ولي قدر نميدوني
نمایش همه...
😂😂😂
نمایش همه...
چرا امروز وقتی خانم پیر همسایه‌ی خواهر گفت من با هیچ‌کس حرف نزدم و من گفتم با رضا‌پیشرو چی نخندید؟!🚶🏻‍♀️
نمایش همه...
دستات🥲🤣
نمایش همه...