cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

The Rebel

نوشتن، معنا بخشیدن به رنج است.

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
273
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+17 روز
-630 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
آرامگاه فردوسی این سری حتی بیشتر از دفعات قبل بهم کیف داد. غرق جزئیات کردم خودم رو و گذاشتم هوای اینجا تو خونم جریان پیدا کنه.
120Loading...
02
من اینجا ریشه در خاکم
130Loading...
03
خدایا خداوندا به من قدرتی عطا کن دهنمو بسته نگه دارم وقتی در حرف زدن فایده‌ای نیست.
210Loading...
04
Media files
472Loading...
05
Media files
540Loading...
06
اوووکی بالاخره همه زورم رو جمع کردم و رفتم سر جلسه تراپی‌. فاکینگ یک ساعت طول کشید! می ارزید ولی به شدت سخت بود و حمایت کمی داشتم‌ در طول جلسه.
611Loading...
07
_ Stop nagging boy! + OK I'll write about the most trivial details of my life. یه گلدون پتوس تو بالکن آویزون کردم که اگه بتونه تو اون شرایط دووم بیاره، عنوان گیاه ملی رو میشه بهش تقدیم کرد. هوای خشک و پر نوسان مشهد به علاوه آفتاب مستقیم از یه طرف قراره بهش فشار بیارن، از طرف دیگه هم روبرو کولر گازی و بالای‌ اجاق گازه و قراره به صورت نامنظم‌ گرمای زیاد هم بهش برسه.
600Loading...
08
Media files
564Loading...
09
تصمیم گرفتم از این به بعد هرررر رووووززز بیام یک بار بنویسم "زن معیار همه چیز است" چیزی که نزار قبانی رو نزار می‌کنه، نگاه شریفیه که به زن داره. شعرش رو متهم به تنانگی و اروتیسم کردن در حالی که فقط حرف نزار درمورد زن یک پیام داره: زن شیء نیست، یک الهه‌ی مقدس هم نیست. هر دوی این نگاه‌ها به زن جامعه‌های فاسد می‌سازه. ای بسا اون الهه‌ی مقدس هم نوعی شیء‌انگاری زنه. شیئی برای روی طاقچه یا شیئی برای لگدمال کردن و جایگزین کردن، چه فرقی داره؟ نزار با نگاه انسانی به زن نزار می‌شه که شعرش جهانی می‌شه. عشق در شعر نزار sentiment نیست، بلکه سلاح جنگیه. جنگ با تحجر. جنگ با کسایی که مثل دسته‌های گراز از روی کرامت و شرافت رد می‌شن. چه چیزی بیشتر از کرامت و انسانیت زن روی تحجری به بلندای یک تاریخ جهانی تیغ می‌کشه؟ هر چیزی جز این محافظه‌کاری و وسط‌بازی و به ساز هر سگی رقصیدنه. زن معیار همه چیزه و هر روز باید یک مصداق از این قاعده رو بیارم که شرحش باشه. آیا همه‌ی زنان رو دارم می‌گم؟ آیا حماقت‌های جامعه زنان رو نمی‌بینم؟ چرا. منتقدشون هم هستم. ولی وقتی از زن حرف می‌زنم، از نگاه یک جامعه به ماهیت زن حرف می‌زنم، نه مصداق‌های زن.
480Loading...
10
Media files
680Loading...
11
همتون یه روزی کنکور دادید. عصر اون روز یا فردای اون روز مادرتون زنگ نزد به اطرافیان که بگه «چندماه استرس امان‌مون رو بریده بود، راحت شدیم» یا یه چیزی با این مضامین؟ موضوع داستان کنکور شما بود، اما پدر و مادرت خودشون رو مرکز داستان می‌دیدند. انگار کنکور شما، با اینکه کنکور شماست، درباره اون‌هاست! همتون یه روزی حالتون بهم خورد یا افتادید و دست‌تون شکست. فرداش باباتون به اطرافیان نگفت «تا بم گفتن بچه افتاده نفهمیدم چجوری وسایلم رو جمع کردم از اداره زدم بیرون»؟ انگار سراسیمه شدن بابت شکستن پای بچه، همون اهمیتی رو داره که خود شکستن پای بچه داره! کنکور که چیزی نیست، حتی وقتی موضوع داستان یک مسئله درباره فلج شدن شما بود، خودشون رو مرکز داستان می‌‌دیدند. وقتی بمیرید هم، با اینکه موضوع داستان مرگ شماست، خودشون رو مرکزش می‌بینند، برای همین به وصیت‌تون عمل نمی‌کنند. این خود رو مرکز همه‌چیز دیدن، و توهم اینکه «همه‌چیز درباره من است»، یکی از مصادیق شرکه. پدر و مادر شما خیلی صریح و واضح، مشرکند. و وضعیت اعتقادی خودتون هیچ افکتی روش نداره (مهم نیست اعتقاد دارید خدایی وجود داره یا نداره. مهم اینه که پدر و مادرتون معتقدند دوتا ازش وجود داره. یکیش اونه که دیده نمیشه، و یکیش خودشون. و هردو شانه به شانه هم در مرکز جهان ایستاده‌اند). شما نمی‌تونید بزرگترهای خودتون رو از چاه شرک بیرون بکشید. اما می‌تونید چیزهایی از جهنمی که توش هستند یاد بگیرید: خودخواهی واقعی، یعنی خارج شدن از مرکز، و تبدیل شدن به موضوع. خودخواه، به معنی کسی که واقعا خودش رو دوست داره، دنبال این خواهد بود که موضوع داستان باشه، نه مرکزش. اگه گربه رو نوازش کنی، با این هدف که آدمی باشی که گربه‌هاش ازش درامانند، یعنی خودت رو دوست داری که دلت میخواد این صفت بت تعلق بگیره. این میشه موضوعِ داستانِ نیکی به جانداران، بودن‌. «امروز پنج تا گربه رو نجات دادیم، از خستگی دارم بیهوش میشم» میشه مرکزِ داستانِ نیکی به جانداران بودن. پلن کاملا واضح و روشنه: به هیچ قیمتی نباید مثل پدر و مادرتون بشید. پیشروی بر طبق پلن، دیگه تماما به عهده خودتونه.
592Loading...
12
ولی معتقدم به جای هما و پلنگ و اینا، باید "یاکریم" رو جانور ملی ایران اعلام کنن. هم همه جای ایران هست، هم با این بیخیالیش که تا زیر چرخ ماشین میاد بعد میپره باید هزاربار منقرض شده باشه ولی هنوز هست، هی هم بیشتر میشه. عین خودمون. 😂😂😂😂😂😂 »بهزاد ایرانی« @OfficialPersianTwitter
663Loading...
13
چون‌ مهمونی خانوادگیم‌ و حوصلم‌ سر رفته: https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-56452-sgZTXpm
300Loading...
14
یه آخوند تو تاکسی کنارم نشست دیدم بوی قهوه میده گفتم حاج آقا قهوه زیاد دوست داری؟ گفت نه از پیش مادرم برمی‌گردم. بوی مادرمه. @shaghdard
814Loading...
15
گفته بودم چقدر از رانندگی خارج شهر خوشم میاد؟ بشینی‌ پشت فرمون و هر آهنگی که دلت خواست بذاری و انقدر گاز بدی تا برسی به مقصدت‌. دیگه اگه خود مقصد هم دوست داشتنی باشه که چه بهتر! برام مهم هم نیست که پشت فرمون پرایدم و ۱۰۰ تا بیشتر نمیتونم پر کنم. همینکه امروز بعد چند ماه ماشین رو از شرکت برداشتم و تا دهکده گل رفتم، برای از ته دل شاد و سرحال بودنم کافیه.
870Loading...
16
و البته فکر نکنید خودم رو جدا از ساکنین اون مجتمع میدونم. منم یکی از شماهام که میتونه اون همه فریاد رو نادیده بگیره چون بهونه‌هاش رو پیدا کرده. من خیلی خام‌تر ازونم که راه رهایی‌مون رو پیدا کنم، خیلی جون‌دوست‌تر ازون که جون خودم رو فدا کنم، خیلی خسته‌تر ازون که منم فریاد بکشم. خیلی ناامید‌تر ازون که استوری بذارم و هشتگ بزنم! من فقط میتونم اسم‌ها و کلمه‌ها رو حفظ کنم. من فقط بلدم با هر بار شنیدن اسم مهرشاد و سارینا‌ و خدانور و نوید بغض کنم!
870Loading...
17
چند سال پیش تو یکی از کتابای روانشناسیم‌ داستان یه حادثه رو خوندم که اون لحظه برام اهمیتی نداشت ولی امشب دوباره یادش افتادم. می‌گفت آخرای شب تو یه مجتع بزرگ‌ صدای یه زن شنیده میشه که از بقیه با داد و فریاد کمک میخواسته. یه صدای تهدید آمیز دیگه‌ هم بوده که زن رو تهدید به مرگ می‌کرده‌. همه مجتمع اون شب از پشت پنجره پایین رو نگاه می‌کردن ولی آخرش هیچ کس نرفته بود کمک اون زن. لابد پیش خودشون فکر می‌کردن یکی دیگه قراره بره اون پایین. اون موقع این داستان برام معنایی نداشت؛ ولی الان که فکر میکنم میبینم با اینکه اینجا شبانه روز صدای فریاد به گوش میرسه، همه خودشون رو میزنن به نشنیدن. توماج که احتمالا داغش به دلمون‌ بشینه، زن‌هامون که اسمشون‌ شعار ما بود، سربازی، کردها و بلوچ‌ها، حتی کوه و جنگل‌ها همه شون دارن فریاد میزنن....
910Loading...
18
تو دوره درمانم، دوتا عمل سرپایی چند ساعته‌ام اینجا بود و هزینه‌های درمانی همچین بیمارستانی برای هر عمل، بیست میلیون پشکل شد! خدمات درمانی به شدت افتضاحی هم داشت و اصلا به خاطر همین بود که دوبار عمل شدم! صرفا امکانات رفاهی خوبی داره که خب بخوره تو سرشون!
340Loading...
19
برای پرینت‌های حسابداری کاغذ یک‌رو سفید خریدم، ۹۰۰هزار تومان، ۳۵ کیلو کاغذ باطله. شوکه شدم وقتی دیدم همه کاغذها اطلاعات بیماران یکی از معروف‌ترین بیمارستان‌های مشهده!!! حریم خصوصی مریض چه‌‌قدر بی‌ارزشه؟ از اطلاعات دقیق بیماری تا شماره ملی و آدرس کاربر، پزشک،… ‎#حریم_خصوصی -Morteza Hadavi- @uttweet
290Loading...
20
Media files
920Loading...
21
Media files
1125Loading...
22
بازم دارم غرق میشم ولی دیگه نایی برام نمونده که بخوام دست و پا بزنم. شاید بهتر باشه تسلیم بشم این بار!
1202Loading...
23
تو اروپا حتی لانگ دیستنس هم آسونه. عصری سوار قطار می‌شی از بروکسل می‌ری آمستردام عشقتو می‌بینی با قطار فردا صبح برمیگردی. تو ایران طرف شهر بغلی هم که باشه باید از سه تا کویر و دو تا رشته‌کوه عبور کنی تا خسته و کوفته برسی اونجا تازه. »زویی گلَس« @OfficialPersianTwitter
441Loading...
24
بهارم قشنگ و عزیزم 💚
320Loading...
25
میخوام گوشواره بندازم ولی هنوز نه جرئتشو پیدا کردم نه استایلشو. خلاصه اگه دیدید یکی با تیپ کارمندای بانک صادرات گوشواره انداخته بدونید اون منم. *سونور* @OfficialPersianTwitter
1062Loading...
26
نیاز دارم یه کانال غردونی بزنم! از یه طرف هزار و یک دلیل برای غر زدن دارم، از طرف دیگه‌ هم زمان بیکاریم‌ به شدت زیاده‌ و پر کردنش‌ مصیبت.
1110Loading...
27
در کمال تاسف‌ با همون آلارم‌ اول بیدار شدم!
1190Loading...
28
حالا نمیشد فردا صبح بیدار نشم؟
1581Loading...
29
برای دینداری فقط نیازمند نگاه خداییم، بعلاوه کلی خدمات رایگان، بعلاوه ناز شدن، بعلاوه تکریم شدن، بعلاوه تغییر شکل زورکی بقیه آدم‌ها، بعلاوه بقیه خرت و پرت‌های متداول آپارتاید.
1141Loading...
30
خانواده سمی یعنی نه فقط دایی و عمو، که حتی زن عمو و زنداییت‌ هم سرشون تو کون توئه و باید بهشون جواب پس بدی‌. اگرم خدای ناکرده سرد برخورد کنی، بعد رفتن مهمونا‌ جنگ اعصاب تو خونه شروع میشه. یعنی از همون روزی که بابام شرکت خودش رو زد، این داییام از هر فرصتی که گیر میاد استفاده میکنن تا بگن پاشو برو اونجا کار کن! همه‌شون هم یه مشت کارمند جیره خورن که تا حالا از نزدیک یه مغازه ابزارفروشی هم رد نشدن. بعد جالبه خود بابام بزرگترین حامی فرار من ازین جهنمه‌.
1310Loading...
31
قال اطلس: بنده با کودک فرض کردن افراد 16-17 ساله مشکل دارم و اینکه هر گندی رو بالا میارن هر قدر آموزششون می‌دی باز می‌گن این بچه بوده عقلش نرسیده، نشون می‌ده داریم بار مسئولیت‌پذیری رو به طور کامل از دوششون برمی‌داریم بعد ناگهان در عرض یک شب 17شون می‌شه 18 رهاشون می‌کنیم هر گهی می‌خوان بخورن و می‌گیم دیگه همه‌چیزت مربوط به خودته! از طرف دیگه اگر خب اینقدر عقل‌نارسن، چرا از 18 سالگی یه دونه یه دونه اختیارات بر زندگی خودشونو آنلاک نمی‌کنیم؟ نه یهو همه‌شو با هم! سالی یکی دوتا از اختیارات بر زندگی تا عقل‌رس شن. یه عدد تو شناسنامه نشانگر عقل ایناس؟ کی گفته اینا بچه‌ن؟ واقعا کی گفته این تخم سسگا بچه‌ن؟ پس اینا سطح مسئولیت پذیری‌شون با بچه دو ساله چه فرقی داره؟ گه می‌خورن می‌رن هر جفتکی رو می‌ندازن. هورمون راش هر قدر هم شدید باشه دیگه مغزو زائل نمی‌کنه. مگه ماها اون سنی نبودیم؟ مگه ما هورمون راش نداشتیم؟ یه مشت تخم‌سسگ می‌ندازن تو مملکت بعد همه برای تصمیماتی که اینا می‌گیرن و کرم‌هایی که این بی‌صاحاب‌مونده‌ها می‌ریزن مسئولن جز خودشون! خاک بر سر اون ننه بابایی که به بچه‌ش یاد نداده در هر سنی باشی خودت فقط باید از خودت مراقبت کنی. والا ما هم زندگی‌های همچین آزادانه و ول و ویلونی نداشتیم ولی وقتی فضا باز شد جفتک نزدیم. اصن مرده‌شورتونو ببرن واس چی می‌زایید کسکشای بی‌صاحاب‌مونده‌؟ شما خودتون چه گهی بودید که سگ‌توله‌تون بشه؟ ملت نفهم. تو خودت بزرگتر درست درمون بالا سرت بوده که قد گاو حالی‌ت بشه حالا برای کسی دیگه بزرگتری بکنی؟ یه مشت گوساله رو میندازید تو خیابون بدون آموزش درست، بدون سواد درست، محدودیتتون افراطی، آزادی دادنتون افراطی. هییییچ میراث فکری‌ای برای انتقال به بچه‌تون ندارید جز بیماری‌های روانی‌تون و ژن‌های ناقص و کسکشی‌هاتون. نه. 17 ساله بچه نیست. باید خودش مراقب خودش باشه. اون بیرون همه یه مشت گودزیلا و حیوون هار بی‌پدر مادرن. تو باید تو کله‌ی خر تخم‌سسگت فرو کنی همه دشمنن و همیشه باید با یه چشم باز بخوابه. به درک که احساس امنیتش از بین می‌ره و تراست ایشوز پیدا می‌کنه. به درک که در بلند مدت تراست ایشوز تبدیل به بحران می‌شه. یابو علفی نفهم! اینجا ایرانه. تراست ایشوز میشوز نگاییدیم. اینجا فقط باید تمام غریزه‌تو در خدمت نمردن و ابیوز نشدن به کار ببندی قبل همه چی! عوضش کونش پاره نمی‌شه اون بیرون. دوختن کون پاره بعد تروما سخت‌تر از تراست ایشوزه که شما بی‌سوادا همینطوری یه کلمه یاد گرفتید پرت می‌کنید این ور اون ور.
1152Loading...
32
متن پایین رو اطلس گذاشته بود کانالش، ولی چون یه بخش‌هایی از متن حاشیه‌ایی به نظر می‌رسید، چندتا پاراگراف ازش رو به سلیقه خودم حذف کردم و به جای فوروارد، اینجا کپی پیست میکنم:
881Loading...
33
سگ افسردگی بعد دیدن زندگی من • Kay 🐺 • @OfficialPersianTwitter
261Loading...
34
رفیق کثیف و بامعرفت قدیمیم جناب آرگوس‌ 💛 انقده‌ ذوق کرده بود از دیدنم که 🥲
981Loading...
35
و گلهای عزیزم هم زنده موندن
750Loading...
36
بعد از دو ماه بالاخره اومدم شرکت. حس تلخ و شیرینی داشت. همون اولش که سگ‌ها رو دیدم، کلی باهاشون بازی کردم و خندیدم. بعدش تو اتاق بابا بغض کردم و تو سالن بغضم ترکید. الانم که اومدم بالا و با دیدن گل و گیاهام‌ عسل توی وجودم جریان پیدا کرد.
730Loading...
37
و گلهای عزیزم هم زنده موندن
10Loading...
آرامگاه فردوسی این سری حتی بیشتر از دفعات قبل بهم کیف داد. غرق جزئیات کردم خودم رو و گذاشتم هوای اینجا تو خونم جریان پیدا کنه.
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
من اینجا ریشه در خاکم
نمایش همه...
خدایا خداوندا به من قدرتی عطا کن دهنمو بسته نگه دارم وقتی در حرف زدن فایده‌ای نیست.
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
👍 1🤯 1👌 1
اوووکی بالاخره همه زورم رو جمع کردم و رفتم سر جلسه تراپی‌. فاکینگ یک ساعت طول کشید! می ارزید ولی به شدت سخت بود و حمایت کمی داشتم‌ در طول جلسه.
نمایش همه...
🔥 5
_ Stop nagging boy! + OK I'll write about the most trivial details of my life. یه گلدون پتوس تو بالکن آویزون کردم که اگه بتونه تو اون شرایط دووم بیاره، عنوان گیاه ملی رو میشه بهش تقدیم کرد. هوای خشک و پر نوسان مشهد به علاوه آفتاب مستقیم از یه طرف قراره بهش فشار بیارن، از طرف دیگه هم روبرو کولر گازی و بالای‌ اجاق گازه و قراره به صورت نامنظم‌ گرمای زیاد هم بهش برسه.
نمایش همه...
👍 1
🔥 2
Photo unavailableShow in Telegram
تصمیم گرفتم از این به بعد هرررر رووووززز بیام یک بار بنویسم "زن معیار همه چیز است" چیزی که نزار قبانی رو نزار می‌کنه، نگاه شریفیه که به زن داره. شعرش رو متهم به تنانگی و اروتیسم کردن در حالی که فقط حرف نزار درمورد زن یک پیام داره: زن شیء نیست، یک الهه‌ی مقدس هم نیست. هر دوی این نگاه‌ها به زن جامعه‌های فاسد می‌سازه. ای بسا اون الهه‌ی مقدس هم نوعی شیء‌انگاری زنه. شیئی برای روی طاقچه یا شیئی برای لگدمال کردن و جایگزین کردن، چه فرقی داره؟ نزار با نگاه انسانی به زن نزار می‌شه که شعرش جهانی می‌شه. عشق در شعر نزار sentiment نیست، بلکه سلاح جنگیه. جنگ با تحجر. جنگ با کسایی که مثل دسته‌های گراز از روی کرامت و شرافت رد می‌شن. چه چیزی بیشتر از کرامت و انسانیت زن روی تحجری به بلندای یک تاریخ جهانی تیغ می‌کشه؟ هر چیزی جز این محافظه‌کاری و وسط‌بازی و به ساز هر سگی رقصیدنه. زن معیار همه چیزه و هر روز باید یک مصداق از این قاعده رو بیارم که شرحش باشه. آیا همه‌ی زنان رو دارم می‌گم؟ آیا حماقت‌های جامعه زنان رو نمی‌بینم؟ چرا. منتقدشون هم هستم. ولی وقتی از زن حرف می‌زنم، از نگاه یک جامعه به ماهیت زن حرف می‌زنم، نه مصداق‌های زن.
نمایش همه...
👍 2
00:05
Video unavailableShow in Telegram