مدرسه علوم انسانی
🔹من یک معلم هستم. 🔹️شنونده ی خوبی باشیم. 🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد. 🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم. 🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست. 🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
نمایش بیشتر16 793مشترکین
+4224 ساعت
+2727 روز
+1 44630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Ⓜ️ شیوه ترویج علم در جامعه
▪️دکتر آذرخش مکری
#پادکست
Ⓜ️ @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 10
Ⓜ️ 10 جمله ناب از کارل گوستاو یونگ
1⃣ تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطرافش نداشته باشد؛ از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم میپندارد؛ از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست.
2⃣ اگر انسان بیش از دیگران بداند تنها میشود.
3⃣ بدون آزادی، اخلاق نمیتواند وجود داشته باشد.
4⃣ کفشی که اندازه پای کسی است پای کس دیگری را اذیت میکند؛ هیچ دستورالعملی برای زندگی کردن، که مناسب همه باشد، وجود ندارد.
5⃣ بردگی و طغیان دو عنصر همبسته و جدایی ناپذیرند.
6⃣ شناخت تاریکی خود، بهترین روش برای کنار آمدن با تاریکیهای دیگران است.
7⃣ حقایقی وجود دارند که در آینده به حقیقت میپیوندند. حقایقی نیز درگذشته، حقیقت داشتهاند و دیگر حقایقی که در هیچ دورهای حقیقت نداشته و نخواهند داشت.
8⃣ فکر کردن دشوار است، به همین خاطر است که بیشتر مردم قضاوت میکنند.
9⃣ یک عقیده واقعاً علمی باید فاقد پیش شرط باشد.
🔟 کسی که به بیرون نگاه میکند، رویاپردازی میکند؛ کسی که به درون نگاه میکند، بیدار میشود.
#روانشناسی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 17👏 1
Ⓜ️ مخاطرات تاریخ خواندن
🏷 • مثال اول: قحطی!
دو جملهی زیر را در نظر بگیرید:
✓ ۱-«دراوج قحطی، احمدشاه به امید این که گندمِ سیلوهای شاهی را گرانتر بفروشد، حاضر نشد آن گندم را به مردم قحطیزدهی پایتخت عرضه کند».
✓ ۲- «در اوج قحطی، احمدشاه که میترسید حتی روزهای بسیار بدتری برای مردم پایتخت در پیش رو باشد، گندمِ سیلوهای شاهی را به مردم عرضه نکرد.»
➕ هر دو جملهی فوق در مورد قحطی بزرگ دوران جنگ جهانی اول است. حالا، از این نکته بگذریم که احمدشاه قاجار شاهی کاملاً صوری و بیقدرت و بیاختیارات بود که احتمالاً حتی در مورد سیلوهای شاهی هم قدرتی نداشت! به هر حال، توجه کنید که هر دو گزارهی فوق حاوی خبری در مورد نیت احمدشاه است(یا نیت هر که تصمیمگیرنده بوده). ولی واقعاً از کجا میدانیم که نیت احمدشاه چه بوده؟ آیا شاهدی در کار است؟ متاسفانه تاریخنگاری پر است از این گونه نیتخوانیها، و خیلی وقتها، وقتی یک نیتخوانی گفته شد و چندبار تکرار شد، تبدیل به امری بدیهی و غیر قابل انکار می شود.
➕ در دو گزارهی فوق به نکتهای دیگر هم توجه کنید: «اوج قحطی»! دقت کنید که در نگاه به عقب است که ما میدانیم اوج قحطی کی بوده است! آن که آن زمان زندگی می کرده، شاه یا گدا، نمیدانسته که آیا در اوجش است، یا اوضاع بناست بدتر شود. توجه کنید که اگر حتی نیت منفعتطلبی هم در کار بوده باشد، بهترینِ موقع فروش همان اوج قحطی است! مشکلی که ما اکثراً در خواندن تاریخ داریم این است که وقایع را رو به عقب میخوانیم! وقتی وقایع دارد اتفاق میافتد، کسی نمیداند فردایش چه خواهد شد، ولی معمولاً ما طوری تاریخ را مینویسیم و میخوانیم، انگار که سیر حوادث قابل پیشبینی بوده است.
🏷• مثال دوم: عامل انگلیس!
«وقتی خبر مرگ ناصرالدینشاه به تبریز رسید، ولیعهد، مظفرالدینشاه بعدی، باید خود را سریع به تهران میرساند، ولی برای این کار پول کافی در اختیارش نبود. بنابراین مجیرالسلطنه که نزدیکترین شخص به ولیعهد بود و با کنسول انگلیس در تبریز روابط صمیمی داشت، از کنسول پول قرض کرد و ولیعهد را با گروهی از همراهان به تهران رساند. مجیرالسلطنه بعداً در ازای این خدمت به مقامات بالایی در دربار مظفرالدینشاه رسید. او وقتی چند سال بعد مغضوب مظفرالدینشاه شد، نامه ای به کنسول انگلیس در تهران نوشت و خواستار حمایت و حفاظت کنسول در مقابل خشم شاه شد».
➕ در مورد مجیرالسلطنه چه فکر می کنید؟ آیا این رابطهی نزدیک با عوامل انگلیس او را مظنون نمیکند که خود عامل انگلیس بوده باشد؟ چرا چنین کسی باید در بالاترین مقامات مملکتی قرار گیرد؟
➕ مطمئنم اکثر کسانی که این را میخوانند الان حس خوبی در مورد مجیرالسلطنه ندارند. ولی میدانید چه؟! مجیرالسلطنه و داستان فوق را من ساختم! چنین شخصی وجود خارجی نداشته، و چنین داستانی در مورد مظفرالدینشاه واقعیت نداشته است. ولی عین موارد ذکر شده در داستان فوق برای کسان دیگری واقعاً اتفاق افتاد: ناصرالدینشاه و میرزاتقیخان امیرکبیر، در زمان مرگ محمدشاه! آیا الان همان حس بد را نسبت به امیرکبیر دارید؟ به احتمال زیاد نه!
➕ مسلماً امیرکبیر شخصی بوده که در جامعیت شخصیتی او شکی نیست و مسلماً او عامل انگلیس نبود. ولی قصدم دو چیز است: اول آنکه، می خواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم که چه قدر قضاوتهای تاریخی ما حاصل پیشداوریهای ماست. و دوم آنکه، ما حتی وقتی سعی میکنیم، به راحتی نمیتوانیم شرایط و پسزمینهی وقایع تاریخی را در قضاوتهایمان لحاظ کنیم.
➕ اینها که گفتم مخاطرات تاریخ خواندن در بهترین حالت است، یعنی وقتی که تاریخ سرراست و درست و بدون جهتگیریهای ایدئولوژیک روایت شده باشد. اما غالباً چنین چیزی برقرار نیست! متاسفانه تاریخگویی، به خصوص در مورد تاریخ معاصر، پر است از جهتگیریهای ایدئولوژیک توسط ایدئولوژیهای مختلف، و در آنها دروغگویی و سانسور و انواع اعوجاجات دیگر الی ماشاءالله وارد شده است. از طرف دیگر، بیماری مهلک رمانهای تاریخی را داریم که خواننده حتی وقتی بداند که دارد رمان میخواند، خواه ناخواه تصویری از واقعیت تاریخی در ذهنش شکل میگیرد که بسیاری از اوقات بیشتر فانتزی نویسنده است. چه برسد به وقتی که خواننده مثلاً کتابهای سرتاپا دروغ ذبیحالله منصوری را بخواند و فکر کند که تاریخ واقعی میخواند.
■ جنابــــــ گاو
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 33😁 2👏 1
Ⓜ️ آتاتورک و رضاشاه || قیاس نوگرایان ترکیه و ایران
#تاریخ_ایران
#پهلوی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 12
Ⓜ️ با این پنلهای خورشیدی جدیدی که شرکت آلمانی Heliatek زده، تقریبا میشه هرجایی که فکر کنید #پنل_خورشیدی چسبوند! یه قدم دیگه نزدیکتر به تولید انرژی رایگان برای همه!
▪️واقعا جای این پنل هادر ایرانِ تحریم شده ی بی برق خالی است.
#صدق_الله_العلی_العظیم
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👌 24👍 6❤ 3👎 2👏 1
Ⓜ️ شلغم اجتماعی
➕ شلغم اجتماعی انسانی است که هرگز در برابر هیچ شکلی از تعدی، تجاوز، ظلم، ستم، توهین، تحقیر یا کمکاری و بیمسئولیتی در جهان اجتماعی برنمیآشوبد و اقدامی انجام نمیدهد و تنها زمانی دست به اعتراض میزند که حریم شخصی و حقوق و منافع شخصی او بهطور مستقیم و بیواسطه بهخطر بیافتد و دچار زیان شود یا مورد تجاوز و تعرض قرار گیرد.
➕ بیشک یکی از مهمترین مشکلات ما همزیستی با تعداد زیادی از شلغمهای اجتماعی است. شلغم اجتماعی ستمپذیر است و راه را برای تعدی و تجاوز و زورگویی و استبداد و دیکتاتوری میگشاید. جامعهی متشکل از تعداد فراوان شلغم اجتماعی چندان مستعد دموکراسی نیست بلکه بیشتر استبدادپرور است؛ زیرا شلغم اجتماعی مسئولیتگریز است و نمیخواهد برای شکلگیری جهان اجتماعی مطلوبتر هیچ هزینهای بپردازد. او ممکن است حرفهای خوبی هم بزند و ادعاهای جالبی هم بکند، اما در صحنهی عمل همیشه غایب است.
➕ خانواده و نظام تعلیم و تربیتی که شلغم اجتماعی میپرورد، مهمترین مسئول این وضع اجتماعی-سیاسیای است که ما در آن گرفتاریم. انسان مستبد در جایی میتواند جولان بدهد که آنجا بهوفور شلغم اجتماعی وجود داشته باشد و الا اگر جامعه متشکل از افراد کنشگر و واجد مسئولیت فرافردی باشد، استبداد دیری نمیپاید و بساط اش زود جمع میشود. ما نیازمند تعلیم و تربیتی هستیم که شلغم تولید نکند.
➕ در حقیقت، هر فرد بهعنوان عضو اجتماع دو نوع مسئولیت دارد: شخصی وفراشخصی. مثلاً من اگر با ماشین خود بزنم به یک تابلوی شهری و آن را تخریب کنم، وظیفه دارم هزینهی این کارم را بپردازم. این جزو مسئولیت شخصی من است.
➕ مسئولیت شخصی مرتبط است با دایرهی اختیارات و حقوق و وظایف من به عنوان یک شخص و بهطور مستقیم هیچ ربطی به عضویت من در اجتماع ندارد. اما از آنجایی که من عضو یک اجتماع هم هستم و از هر آن چیزی که در اجتماع موجود است، بهطور مشاع و همراه با دیگران بهره میبرم، یک مسئولیت فراشخصی هم در قبال اجتماع پیدا میکنم. مثلاً من و خانوادهام و هم محلهایهایم از فضای سبز موجود در شهر بهره میبریم. حالا یکی آمده و در جلوی چشمان من در حال تخریب این فضای سبز و تخریب منابع و امکانات عمومی و منافع من و خانوادهام و هممحلهایهایم است. من اینجا مسئولیت مداخله خواهم داشت و باید شکلی از مداخله را برگزینم. اما شلغم اجتماعی کسی است که از این مسئولیت فراشخصی خود میگریزد و تعهدی بدان ندارد. برخی از این شلغمهای اجتماعی حتا مسئولیت شخصی خود را نیز نمیپذیرند. حالا شما خودتان حساب کنید که جامعهی متشکل از اینگونه افراد چهگونه چیزی خواهد بود!
▪️خریت عاطفی، خریت منتشر، قسمت ۱۳؛ حسن محدثی گیلوایی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 32👏 7👎 1
Ⓜ️ سلطان رشوه ایران در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار
▪️میرزا علیاصغر خان اتابک ملقب به امینالسلطان، صدراعظم ۳ پادشاه قاجار؛ ناصرالدینشاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود، که فرزند دوم آقامحمدابراهیم امینالسلطان محسوب میشد. وی از گرجیهای ایران بود که به ترتیب به القاب صاحبجمع، امینالسلطان، و اتابک اعظم ملقب شد و قریب به ربع قرن، در سمتهای وزیری، وزیراعظمی و صدراعظمی مشغول به کار بود.
▪️او در ۸ شهریور ۱۲۸۶ هجری خورشیدی (۲۲ رجب ۱۳۲۵ ه.ق) در جریان جنبش مشروطه، به دست عباسآقا تبریزی کشته شد و در قم به خاک سپرده شد. جد او قائم الملک اتابک اعظم بود
▪️اتابک اعظم برای واگذاری امتیازات مختلف از جمله امتیاز توتون و تنباکو و معادن و گمرکات و غیره از کشور های دیگر مانند روس و انگلیس رشوه میگرفت و امتیازات را به آنها واگذار میکرد به همبن جهت از او به عنوان سلطان رشوه تاریخ معاصر نام میبرند.
#تاریخ_ایران
#قاجاریه
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 12👏 2
Ⓜ️ از تعصب تا ایدئولوژی یا بهتر ازخامی تا خرفتی!
📝 قربان عباسی
➕ وقتی منتسکیو فیلسوف و اندیشمند فرانسوی کتاب نامه های ایرانی را نوشت دیدرو هم وطن او درستایش اوگفت:«منتسکیو با نگاه یک بیگانه به وطن خود می نگریست تا آن را بهتر بشناسد»به نظر می آید برای کسانی که می خواهند این سرزمین و مردمانش را نیک بشناسند چاره ای جزاین فاصله گیری و نگاه فارغ ازتعصب و پیشداوری وجود نداشته باشد.منتسکیو درروح القوانین می نویسد:«اگر می توانستم انسان ها را وادارکنم که ازپیشداوری دست بردارند خوشبخت ترین موجود این جهان فانی بودم».
➕پیشداوری و تعصب چنانچه مولانای شرق می گویدازخامی است.رکود ذهن است و همانطور که اوکتاویوپازشاعر و اندیشمند آمریکای لاتین گفته است«عفونت ذهن» است.می توان گندی و بویناکی آن را در زبان فردی که دچار تعصب و خامی و عفونت ذهن است به خوبی دید.زبانی مطلق،خودحق پندار،بسته ومحدود.زبانی که هیچ ارتباطی با افق های بازندارد. فروغ فرخزاد راست گفت که«در سرزمین قدکوتاهان معیارهای سنجش همواره برمدار صفر درجه می چرخد»
➕نگاه تعصب آمیز و آمیخته به پیشداوری،نگاهی بسته و بدون افق است.هیچ امکان گشایشی دراین نگاه وجود ندارد.نگاهی خودحق پندار که جهان بیرون ازخود را باطل می پندارد.خود حق است دیگری باطل.خود حسین است دیگری شمر.خود روز است و دیگری شب.خود سراپا روشنی است و دیگری و دیگران سرتاپا ظلمت و تباهی.جهان او منقسم به دوبخش است.خودی و غیر خودی. هرآنچه خودی است درست است و قابل ستایش و هرآنچه متعلق به دیگری است نادرست و سزاوار سرزنش.
➕رهبران مذهبی ایران را نگاه کنید.چهل سال است مدام و مداوم برطبل خودحق پنداری می کوبند.ازدید این جماعت قلیل جمیع و جمله جهان برباطل است.فقط همین مجتمع کوچک برادران است که بوی بهشت می دهد.همین عفونت ذهن را می توان در متعصبان ناسیونالیستهای اقوام ایرانی هم دید.شوونیستهای قومی فقط خود بزرگ هستند.هرآنچه بیرون ازدایره تنگ نگاه آنهاست کم مقدار،بی ارزش و تهدیدکننده است.یا به کرم فروکاسته می شوند و زیر پا له می شوند و یا درنهایت به غول و اهریمن و دیو و دد تشبه می یابند که باید با گرزو کوپال به سراغ شان رفت و سرشان را به سنگ کوفت.
➕سال هاست دربیخ گوشمان زمزمه کرده اند ما «ملتی هستیم غیور و شهیدپرور»«تمدن داشتیم وقتی بشر تمدن نداشت»،«هنر نزد ایرانیان است و بس!»اخیراً نیز پروپاگاندای جمهوری اسلامی درقالب شیعه گری غالی خلق و آفرینش جهان و زیر جهان و زبر جهان را منوط به حضور امام اول شیعیان می داند که اگر نبود وجود گرانبهایشان نه ازآفرینش عالم خبری بود و نه رعد و برقی و ابری و بارانی درآسمان.که رشد و رویش گل ها نیز با نفس مسیحایی ایشان است.غلوگویی و تحریف حقیقت با آمیزه ای ازتعصب و خامی وتنگ نظری و دید مسدود.
با این نگاه های تنگ،مسدود و تیره و تار،با تعصب و خامی،با ذهنی دچار عفونت نمی توان جهانی خوشبخت آفریداگر غیر این بود باید ایران بهشت زمین می بود نه دوزخ آن
➕هیچ ملتی درجهان به سوی رشد و پیشرفت حرکت نمی کند مگر این که افق دید خود را بازکند.مگراینکه تفکر نقادانه و انتقادی را جایگزین ذهنیت های عفونت بسته خود بکند.شرط پیشرفت و ارتقا درآمیزش با فرهنگ های ملل و آموختن ازآنهاست.نه دربستن و فروبستن مرزهای فرهنگی و ابداع واژگان بی مصرفی چون تهاجم فرهنگی.اگر فرهنگ غرب غالب است و درجهان پیشتازی می کند پیش ازهمه به واسطه انطباق آن با غریزه آدمی است.غریزه ای سودجو و لذت طلب.کیست که دراین جهان وحتی درجهان باقی درپی بهشت و لذات بهشتی و حور و غلمان مومنانه نباشد؟غرب این را نقد می کند و به جهان دیگر نسیه نمی دهد.شما اسمش را لهو و لعب بگذارید مهم نیست.مهم این است که افراد وقتی نقد را ببینند نسیه راقبول نمی کنند.هرنگاه و باور و اندیشه ای که دربرابر غریزه لذت طلب و سودجوی آدمی بایستد محکوم به فناست.آنچه اهمیت دارد مهار این غریزه به دست عقل است.عقل خودبنیاد و نقاد.و عقلانیت نیز همچون پدیده ای تاریخی-اجتماعی آموختن است ازتجارب همه انسانها که دراین راه چه کرده اند.
➕ایدئولوژی انهدام عقل است.تزریق این باور غلط است درذهن آدمی که غریزه لذت و سودجویی خود را فدای غریزه دیگری بکند.این است که زن و بچه خود را تنها رها می کند تا به جنگ بشتابد جنگی که خود هیچ سهمی دربرافروختن آن نداشته است.ایدئولوژی است که باعث می شود کارگری دقیقا به کسی رای بدهد که ضد کارگراست.فردی آزادی خواه را برده مافوقی می کند که همه را برده می خواهد.ایدئولوژی همان باورپیشاعقلی است.ناسیونالیسم،مارکسیسم،جمع گرایی اسلامی همچون سه ایدئولوژی مخرب عمل می کنند.جراحات نشسته برتن این ملت نیز جزبه خنجر و دشنه نابهنگام فدائیان و چریک ها و گریلاهای این سه نبوده است.آیا زمان گریختن ازچنگ این سه باورپیشاعقلانی فرانرسیده است؟
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 25👏 2👎 1
Ⓜ️ شیخ خزعل: درگیری حاکم خوزستان و محمره با رضاشاه بر سر چه بود؟
#تاریخ_ایران
#پهلوی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 9🙏 2
Ⓜ️ مدعیان اخلاقمداری
➕ "..کسانی که ادعا میکنند اخلاقمدار یا دینمدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزشها نشان میدهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد. "
➕ یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان میدهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزشهای اخلاقی یا دینی انگیزهای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزهای دینی یا اخلاقی. همچنین است اگر در برابر نقض یک ارزش خاص در دورهای سکوت کنند و در دورهای دیگر به آن اعتراض کنند.
➕ بنابراین، روشن است که تعهد دینی و تعهد اخلاقی اقتضا میکند که ما برای همه ارزشها درجه یکسانی از اهمیت قائل نشویم، و دربرابر نقض آنها حساسیت و واکنش یکسانی از خود نشان ندهیم. مثلاً حق الناس مهمتر از حق الله است، و حرمت دروغ و تزویر و ریا و ریختن آبروی مردم بیشتر از حرمت شرابخواری است. بنابراین، میزان پایبندی یک دیندار واقعی به ارزشهای درجه چندم نمیتواند به همان میزان پایبندی باشد که او باید نسبت به ارزشهای درجه اول داشته باشد. همچنین حساسیت و واکنش عاطفی و عملی او در برابر نقض این ارزشها باید با درجه اهمیت ارزش نقض شده متناسب باشد.
➕ برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است، و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد و تظاهرات کند، امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و اختلاس و غارت بیت المال و فقر در جامعه خود بیتفاوت است، معلوم میشود که حساسیتهای او دینی و اخلاقی نیست، بلکه سیاسی و اقتصادی است. متأسفانه در جامعۀ ما هستند کسانی که نسبت به بدحجابی واکنش تند و شدید نشان میدهند، امّا اگر در طول روز صدها کودک خردسال را مشاهده کنند که در اثر فقر به جای رفتن به مدرسه مجبورند در سر چهارراهها یا پیادهروها جنس بفروشند یا شیشه اتومبیلها را تمیز کنند، و دیدن این صحنهها هیچ واکنشی را در آنان برنمیانگیزد.
➕ درواقع مشکلی که ما داریم این است که نظام ارزشی اخلاقی و دینی در جامعه ما کاملاً وارونه شده، و ارزشهای درجه چندم جای ارزشهای درجۀ اوّل را گرفتهاند. و این خود یکی از نشانههای یک جامعۀ بد اخلاق است. اتفاقاً هم اولیای دین و هم متفکران بزرگ ما نسبت به وارونه شدن نظام ارزشی بسیار حساس بودهاند. برای مثال، حضرت علی(ع) در آنجا که میفرماید: اسلام پوستین وارونه بر تن خواهد کرد، مرادشان همین است. یکی از نقدهای اصلی حافظ به جامعه دینی روزگار خود نیز همین است که در این جامعه نظام ارزشها وارونه شده و ارزشهای درجۀ دوّم یا چندم جای ارزشهای درجۀ اوّل را گرفتهاند.
➕ مثلاً آنجا که میگوید: «در میخانه ببستند خدایا مپسند .. . که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند»، دقیقاً به همین نکته اشاره دارد که اگر کسی حساسیّت و دغدغۀدینی و اخلاقی درستی داشته باشد و نظام ارزشی مورد قبول او وارونه نباشد، به بازبودن در خانۀ تزویر و ریا باید بیشتر حساسیّت داشته باشد تا باز بودن در میخانه.بهعلاوه، نکتۀ اخلاقی مهّم دیگری که در این بیت نهفته است این است که سلب آزادی مردم و تحمیل ارزشهای درجۀ دوّم دینی و اخلاقی بر آنها با استفاده از زور موجب شیوع و رواج تزویر و ریا در جامعه میشود و این به معنای دفع فاسد به افسد است. غزالی نیز وقتی علم اخلاق را فقه باطن مینامد و آن را برتر از فقه ظاهر مینشاند و از احیای علوم دین سخن میگوید، درواقع در صدد اصلاح این وارونگی است. مقصود او از احیای علوم دین احیای علوم باطنی مانند اخلاق و عرفان است، وگرنه میدانیم که در زمان او علوم ظاهری مانند فقه و کلام پررونق بودند.
▪️برگرفته از گفتوگویی با استاد ابوالقاسم فنایی با عنوان اخلاق دینی و اخلاق فرادینی
#اخلاق
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
👍 21👏 2