cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ژرفنا

( ژرفنا ) نوعی عمق از یک بُعد زمانی که بسیار طولانی میباشد

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
302
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-57 روز
-4530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

دفتر: آوام غمگسار شعر: بغض آرمیده عشقی رنجور بر بالین درد ها و اشک ها کدامین طبیب دوای درد قلب عاشق است؟ بسترم مملو از بغض هاست بغض بماند به کنار زخم سر بسته را چه کنم؟ زخم سر بسته بماند به کنار انبوه ابر های سیاه درونم را چه کنم؟ همچنان یک ابر بغض آلودم گر بغضم سر باز کند باران اقلیم گونه‌هایم را فرا خواهد گرفت ای کاش بشکند بغض این گلایه ها شب شد و تنهایی؛ باز من باز قلم و دفتر و دیوان شهریار یادم نمیکنی و زِ یادم نمیروی، یادت بخیر یارِ فراموش کارِ من درد من شد آه؛ آهِ بی صدا شد بغض و شب شد جنگ احساسات گُنگ بغض های هر لحظه، تاوان کدام گناه بود؟ چه درد ها به جان خریدم که بغض من اشک نشود درد بی درمان نشود با قلب و احساسم جنگیدم تا آنکه بغض و اشکم فرجامش دق نشود... #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
00:32
Video unavailableShow in Telegram
لبخندتون کم رنگ نشه🌱 @Jarf_na
نمایش همه...
3.29 MB
دفتر : آوام غمگسار شعر : بغض آرمیده عشقی رنجور بر بالین درد ها و اشک ها کدامین طبیب دوای درد قلب عاشق است؟ بسترم مملو از بغض هاست بغض بماند به کنار زخم سر بسته را چه کنم؟ زخم سر بسته بماند به کنار انبوه ابر های سیاه درونم را چه کنم؟ همچنان یک ابر بغض آلودم گر بغضم سر باز کند باران اقلیم گونه‌هایم را فرا خواهد گرفت ای کاش بشکند بغض این گلایه ها شب شد و تنهایی؛ باز من باز قلم و دفتر و دیوان شهریار یادم نمیکنی و زِ یادم نمیروی، یادت بخیر یارِ فراموش کارِ من درد من شد آه؛ آهِ بی صدا شد بغض و شب شد جنگ احساسات گُنگ بغض های هر لحظه، تاوان کدام گناه بود؟ چه درد ها به جان خریدم که بغض من اشک نشود درد بی درمان نشود با قلب و احساسم جنگیدم تا آنکه بغض و اشکم فرجامش دق نشود... #ﻫ.همراز,
نمایش همه...
دفتر : آوام غمگسار شعر: چرایی ای قلب گداخته، دردت چیست؟ ای چشم تاریک این همه اشک برای کیست؟ این چنین پژمرده چرایی ! خزان نشده سبب زرد شدنت چیست؟ شب نیامده تار چرایی! ای عشق؛ ای احساس از کدام درد ، دل باخته ای ؟ من ندیدم به ناکامی تو... فارغ از جان و انتها چرایی ؟ دگران نمی‌ دادند مست چشم یاری مست دست ساقی و خمار می صد ساله اند هر لحظه پای در دام صنمی می گذارند نه چنان تو سوخته ز غم و افسرده اند ابتدای جوانی ز زندگانی سیر چرایی؟ معرفت داشتی با نا مردان نیش زدند دوستان و نا محرمان دوست بودی و سوزن بر چشمانت زدند این بود رسم عاشقی؟ ای همراز؛ شاعر سوخته دل مجموع تمام دال ها شدی گاهی دوست ؛ گاهی دشمن گاهی درد گاهی، درمان گاهی دل تنگی و هر لحظه دیوانگی اینک؛ سر فرو برده چرایی ؟! #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
#کلبه [ فصل دوم قسمت ( سی‌وهفتم ) ] هامین: الانم میخواید برید یا بمونید بمن هیچ ربطی نداره نازنین خانم؛ هر کی سراغ من و گرفت ازت بگو هامین بد بود بگو من نخواستم باشه ؟ هانا منو ببین یک لحظه خیلی ممنون بابت تلنگر دیشب آیهان: خفه شو هامین؛ حالا بزار من تعریف کنم و بگم براشون خب بزار منی که تا کجاها دنبالت گذاشتم که بلایی سر خودت نیاری بهرام منو ببین؛ خیلی خوش شانس بودی که طرفت هامین بود و نزاشت که بیام بالا سرت یجوری بزنمت که خودتم گم کنی سه ماه تو خیابونا بود زیر بارون با همون کت و شلواری که برای عروسیتون پوشیده بود بعد سه ماه برگشت خونه بعضی شبا از خونه میزد بیرون می گشتم دنبالش یا بام بود یا پل طبیعت شما ها رفتید پی زندگیتون و هامین روز به روز بیشتر غرق میشد آرسان منو ببین ، هامین کی گریه میکرد؟ رامین تو بگو چی میشد هامین غیبش میزد؟ هلیا تو خاطراتت مرور کن، هر وقت طلا خانم و میدیدیم با ماهایی که همیشه با هامین بودیم سراغ هامین و می گرفت... من که یادم نمیاد تو این دوازده سال که با هامین بود خنده هاش محو بشن... آره عروس خانم شما دو نفر با کارتون، با رفتارتون هامین و شکستید به خیالتون هامین سریع فراموش می کنه حیف که طرفتون هامین بود حیف... بهرام: چیشده که بلبل زبون شدی ؟ تا جایی که یادمه همیشه پشت هامین قایم میشدی الان قصه میگه؟ هایکا: فقط تو نیستی گذشته رو یادته منم یادمه هامین چه کارا کرد برای تو یک نفر آیهان پشت هامین بود چون بیشتر از هممون کنار هامین میموند بهرام: حالا همتون طرفدار هامین شدید ارغوان: خجالت بکش بهرام بزار این ماجرا رو یجور دیگه نگاه کنیم تمام ماها کنار هم بودیم به جز این خانم کی این اکیپ و جمع کرد ؟ کی کمکمون می‌کرد تو همه کارامون چه مشکل خانوادگی بود، چه مشکل شخصی ؟ هامین نبود که خواهر برداری به وجود نمیومد آرسان و مهسان آیهان و هورام، کی کمکشون می کرد همیشه با هم باشن؟ هممون با تولدایی که هامین برامون می گرفت سورپرایز میشدیم حتی خود تو بهرام حالا تو عاشق شدی با اونی که هامین رفته بود خواستگاریش ازدواج کردی، چرا بقیه رو مقصر می کنی؟ هامین کمکمون کرد فراموش کردید؟ هممون مقصریم هممون از طرف خودم میگم که حالا حالاها بدهکارشم تو تنهاییش نبودم، درد داشت نبودم میتونستم کنارش باشم نبودم نمیدونم چی بگم؟ هامین گذشت ولی من خودمو نمی‌بخشم همین... هورام: کاش یکم از وجود هامین و تو وجود منم بود ، منم خودم و نمی‌بخشم نازنین: پاشو بریم بهرام ؛ دیگه نمیتونم توی چشم هامین نگاه کنم ، شما ها مقصر نیستین مقصر منم خداحافظ بچه های یکی یکی از آلاچیق زدن بیرون اصلا نگاهشون نکردم یاد شعری که نوشته بودم افتادم: عاشقان در انتظار خواهند مُرد هر آن لحظه که گفت: خواهم آمد و انتظار؛ دردشان را بیشتر و بیشتر میکند به خود قول میدهند که می‌آید تمام امیدشان آن یک کلمه‌ست بعداً بعدها می آیم در کنارت... نمیدانند بعدا وجود ندارد بعدا عشق تَه میکشد بعدها حرفی برای گفتن نیست بعد از یک مدت شور و شوق برای ماندن نیست بعدا بی فایده‌ست ... حال مهم است که نیستند از الف که بگذشت بعدی به ب وجود ندارد #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
00:26
Video unavailableShow in Telegram
کلبه قسمت سی و هفتم از الف که بگذشت بعدی به ب وجود ندارد. نویسنده: #ﻫ.همراز پخش: ساعت 21:21 @Jarf_na
نمایش همه...
2.28 MB
00:35
Video unavailableShow in Telegram
بی فایده‌ست یک جهان نفرین شده نفرین هزاران نفر مُرده یک سرزمین نفرین شده و جفا به انسانیت #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
3.64 MB
00:21
Video unavailableShow in Telegram
- رَنجت‌ چگونه‌ است؟ + هر شب‌ قد می‌کشد . . .🖤☕️ @Jarf_na
نمایش همه...
2.65 MB
00:52
Video unavailableShow in Telegram
سُکان دارِ زندگی‌ات باش بادبان باشد یا نباشد بر فراز عشق قدم بردار آهسته یا سریع موج ها را حس کن و رد شو زندگی همین احوالات است #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
3.43 MB
00:15
Video unavailableShow in Telegram
گفتمت گر بروی آسیمه سر به جست و جویت می‌آیم آمدم و هر لحظه دیدمت... #ﻫ.همراز @Jarf_na
نمایش همه...
2.67 MB