cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کـ‌ــؒؔـ‌ـاؒؔنـ‌ــؒؔـ‌ـاؒؔل خـ‌ــؒؔـ‌ـصـ‌ــؒؔـ‌ـوۘۘصـ‌ــؒؔـ‌ـی کـ‌ــؒؔـ‌ـلـ‌ــؒؔـ‌ـبـ‌ــؒؔـ‌ـه شـ‌ــؒؔـ‌ـعـ‌ــؒؔـ‌ـر وۘۘ اؒؔد۠ب

کانال گلچینی از بهترین شعرهای ادبی پست های آموزنده و سخنان بزرگان متن های ادبی و عکس نوشته https://t.me/+ZxyCMrzAVnYzNGRk

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 045
مشترکین
-224 ساعت
+117 روز
-630 روز
توزیع زمان ارسال

در حال بارگیری داده...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
تجزیه و تحلیل انتشار
پست هابازدید ها
به اشتراک گذاشته شده
ديناميک بازديد ها
01
... میم ها ، مالکین ثروتمندی هستند وقتی نامم را بر لبهای تو زیبا خرج می کنند ! #فرزانه_صیــاد ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
10Loading...
02
○ سلام و درود دوستانم 🍎 صبح تان متبرڪ بہ آیہ هاے مقدس عشق و امید زندگی،،، برگ برگ شاخسارِ حضورتان سبز .. ڪاش گاہ اوراق ڪهنہ یِ تاریخ را ورق بزنیم و در لابلاے شیارهایِ بستہ یِ خاموش، چراغے بیفروزیم و بہ قدم هاے پیش رو بیندیشیم، حیف ڪہ ما ملتے سخت ... فراموشڪاریم، ملتے ڪہ ڪمتر مے اندیشد و بیشتر فراموش مے ڪند! #فرح_فریماااا_معمای_عشق
10Loading...
03
#آیتی_از_جنس_نسیم درون آینه دیدم ، جوانی رفته از کویش نشسته برف پیری روی پیچ و تاب گیسویش زدم داد و به دل گفتم ، چه شد آن سرو مه سیما چه شد چشمان زیبایش ، کجا شد طاق ابرویش نشان رنج و سختیهای چهره ، حرف ها دارند گل پژمرده شد انگار رخسار پری رویش بخود گفتم که ای دنیا ، بپاشد قلب بی رحم ات تو با مادر مدارا کن ، مزن هردم به پهلویش به آغوشم کشید و هی نوازش کرد مویم را چو طفلی گریه سر دادم ، میان هر دو بازویش نصیحت کرد مادر که ، جهان فانی و بی رحم است نباید اعتنا کرد و ، چِشید از شَهد کَندویش صبوری کن که این دنیای پر غوغا و ناآرام پر است از بی وفایی خشت خشت برج و بارویش #زری_محمدپور✍ #تقدیم_به_مادر_عزیزم_♥️💔
70Loading...
04
○ سلام و درود دوستانم 🍎 صبح تان متبرک به آیه های مقدس عشق و امید زندگی،،، برگ برگ شاخسارِ حضورتان سبز .. کاش گاه اوراق کهنه یِ تاریخ را ورق بزنیم و در لابلای شیارهایِ بسته یِ خاموش، چراغی بیفروزیم و به قدم های پیش رو بیندیشیم، حیف که ما ملتی سخت ... فراموشکاریم، ملتی که کمتر می اندیشد و بیشتر فراموش می کند! #فرح_فریماااا_معمای_عشق 🍏🍎🍃
140Loading...
05
اے ڪاش بیایی ،‌ بشود خانه ام آباد تقدیر قشنگی ست که پهلوے تو باشم #مهنازنجفی ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
230Loading...
06
بیهوده چنگ به دامن عشق نزن مرغ مهاجر همیشه بالش براے پریدن باز است #مهنازنجفی ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
252Loading...
07
‌ تو را... میان واژها نفس مے ڪشم اندازہ یڪ بوسہ بر تن ڪاغذ دوستت دارمے مے گویی و من تا بے نهایت عشق عجیب خوش مے نوازم لبخندم را... #ثریا_شجاعی_اصل ‌ ‌
251Loading...
08
ڪاش می‌توانستم ، ڪاش مے توانستم... پرندهء خیال وحشے تو را... همراه ڪنم با موسیقے نگاهت. ڪاش می‌توانستم... تمامے آسمان چشمانت را ، پرواز ڪنم. امّا ، امّا.... با بال هاے خسته چه ڪنم؟ دست هاے شعرم شڪسته!! نفس هاے قلمم بریده! انگار دفترم خوابیده! شمع جانم چڪیده! ڪاش من ، من نبودم. ڪاش تو ، تو نبودی. ڪاش من باد بودم و تو ، بِسان قاصدڪے بودے روے شانه هاے من. ابرهاے پُر از باران را... مے ڪشاندیم حوالهء ڪوچهء آفتاب. آفتاب را بارانے میڪردیم!! گوشه اے می‌نشستیم و چشم ، مے دوختیم به اُفق. به انتظار رنگین ڪمان #سیامڪ_جعفرے‌‌(#غریب_شیرازی) #برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌ ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
231Loading...
09
تو را... اے یاسِ سپیدِ ، دل خون‌. گِله از که ، مے کنے .... شدے غرق خون ، زِ جفاے بلبل. چه زیبا نشسته ای... به اِنتظارِ آفتابِ گلگون. قسمتِ تو شد .... شِکفتن میانِ ، اینِ باغ. شدے رقصان به دستِ باد. به امید قاصدکِ خوش خبر. اے یاسِ سپید... بمیر در خود ، بمیر در خود... که خزانِ تو بهارے ندارد.! بدان نیست وفاے ، زِ دست باغبان...! بِنگر به خار ، تن خود. #سیامڪ_جعفرے(#غریب_شیرازی)
272Loading...
10
‌ تو را... میان واژها نفس می کشم اندازه یک بوسه بر تن کاغذ دوستت دارمی می گویی و من تا بی نهایت عشق عجیب خوش می نوازم لبخندم را... #ثریا_شجاعی_اصل ‌ ‌
90Loading...
11
مو هاے سفید من... نشانے از گردش آسیابِ ، چشمانِ تو... بر گندم زارِ شعرِ.... سپید من دارد. #سیامڪ_جعفرے(#غریب_شیرازی) #برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌
321Loading...
12
🎧 عارف اے دو‌ چشمت سبزہ زاران ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
313Loading...
13
«سلام بر ڪسے ڪہ در چشمانم تمامِ دنیاست و هیچ‌گاہ غیر از او را از خدا نخواستم…» #نزار_قبانی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
272Loading...
14
. تو صبحے در چشم هاے من تا هر روز نگاهم بہ دیدنت، روشن شود هر روز با قطعہ ای  از غزل شورانگیز عشق ‌... #عرفان_یزدانی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
270Loading...
15
سپیده‌دم ڪہ گل از غنچہ می‌نماید رخ نواے بلبل شوریدہ در چمن چہ خوشست ز جام بادهٔ دوشینہ مست و لایعقل فتادہ بر طرف سرو و نارون چہ خوشست #خواجوی_ڪرمانی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
230Loading...
16
🎧 فریدون اسرایی «تو نیستی و نبود تو منو میکشه هر لحظه میسوزم اما میسازم دستام داره میلرزه» ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀ -
334Loading...
17
🎧علے عبدالمالڪی «من میخواستم تا ابد باشے پیشم اما نشد دستاتو واسہ همیشہ بگیرم اما نشد» ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
312Loading...
18
‍ نمیفهمد مرا حتے نگاہ گرم تو دیگر منم یڪ آسمان ،،شعرِ نگفتہ در دلے پرپر برآنم مثل برف دانہ دانہ در هبوطے سرد ببارم روے موهاے پریشانت پریشانتر ببارم روے میز چوبے میخانہ ے شعرم  شبیہ شیشہ هاے می  دوچشمت راڪمے پرتر دو قوے بے هوا افتادہ در امواج  گیسویت فرو رفتہ بخود چون موج در موهاے تو بے پر تورا میخواهم از خورشید هم خورشیدتر امروز بتابے روے بام سرد من،، با ظهر شهریور #اڪرم نورانی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
330Loading...
19
‍ نمیفهمد مرا حتی نگاه گرم تو دیگر منم یک آسمان ،،شعرِ نگفته در دلی پرپر برآنم مثل برف دانه دانه در هبوطی سرد ببارم روی موهای پریشانت پریشانتر ببارم روی میز چوبی میخانه ی شعرم  شبیه شیشه های می  دوچشمت راکمی پرتر دو قوی بی هوا افتاده در امواج  گیسویت فرو رفته بخود چون موج در موهای تو بی پر تورا میخواهم از خورشید هم خورشیدتر امروز بتابی روی بام سرد من،، با ظهر شهریور #اڪرم نورانی https://t.me/banoo_noorani
10Loading...
20
می چرخانم مربعی از آسمان را در مکعب ذهن نوری می خورد به زاویه ی انتظار! آنجا که اضلاع خورشید تصاعد کرده‌اند وناامیدی را سوزانده‌اند آنجا که سوزان‌تر از کویر است ولی سراب نیست تنها واژه است که گُر می‌گیرد و رایحه ‌ی شعر به وجد می‌آورد مشام را.... آنجا که رقص قافیه در هر ردیف حلقه ای ست به دور آتش اشتیاق! #سودابه_احمدی
390Loading...
21
* آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن دوستان را شاد گردان دشمنان را کور کن از پس کوهی برآ و سنگ‌ها را لعل ساز بار دیگر غوره‌ها را پخته و انگور کن آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز کن دشت را و کشت را پرحله و پرجور کن ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان عاشقان را دستگیر و چاره رنجور کن این چنین روی‌چو مه‌درزیر ابرانصاف نیست ساعتی این ابر را از پیش آن مه دور کن گر جهان پرنور خواهی دست از رو بازگیر ور جهان تاریک خواهی روی را مستور کن #مولانا پگاهتان پدرام🌞 ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
420Loading...
22
Media files
380Loading...
23
‌ صبح از گل سرخ دستہ بستہ روزم بہ نفس شدہ خجستہ پروانہ دل چراغ بر دست من بلبل باغ و باغ سرمست #نظامے ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
391Loading...
24
‌ از من تنها تو مانده ای پر باز می كنم بالم بر آسمان غروب می سايد و شب می شود تنها در ظلمات جهان می گردم و از بادها و شب پرگانم بيم نيست از من تنها تو مانده ای... #شمس_لنگرودی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
310Loading...
25
نام نیکت ذکر صبح و شام ماست یاد رویت ذکر شب‌های من است #وحدت_کرمانشاهی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
320Loading...
26
‌ صبح آمد و لبهای عسل‌ریز تو را دید آن چهره ی زیبای دل‌انگیز تو را دید در هر غزل و مثنوی و قطعه ، رباعی دل قامتِ دلجوی دل‌انگیز تورا دید #نصرت_الله_صادقلو ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
350Loading...
27
روزگارت بخیر عزیزم ! شاید نباشم تو اما هر روز صبح پنجره ی قلبت را باز کن و "دوستت دارم " ها را و "صبحت بخیر " ها را و" مراقب خودت باش" ها را نفس بکش سپرده ام به آسمان ، سپرده ام به صبح #معصومه_صابر ‌‌‌‎‌❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
350Loading...
28
از معلم می برد آرام صائب طفل شوخ زندگانی با دل بی تاب کردن مشکل است #صائب_تبریزی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
350Loading...
29
و چه حالِ خوشایندیست بیدار شدن با بوسه هایی که طعمِ نابِ عشقِ تو می دهد وقتی به بالینم آمدی بوسه بارانم کن و بگذار چشمانم با لمسِ خورشیدِ نگاهِ تو به زندگی سلام بگویند ... #امیرعباس_خالقوردی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
340Loading...
30
در هوای قد و اندام و خط و عارض یار عشق با سرو و گل و سنبل و نسرین دارم #قاآنی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
350Loading...
31
نگاهت را نوشته‌ام صدایت را بوسیده‌ام و لبخندت را سنجاق کرده‌ام به دلم حالا تو هرچه می‌خواهی نباش من با علاقه‌ات زنده‌ام و با خیالت خوش #ليلا_مقربی ‌‌‌‎❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
310Loading...
32
ای ساقی آرامم کن ديوانه ام رامم کن من خسته ايامم ساقی تو آرامم کن  #معینی_کرمانشاهی ❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
370Loading...
33
Media files
531Loading...
34
گفت نمردیم و چه چیزها دیدیم گفتم کاش مرده بودیم و نمی دیدیم... شاهرخ مسکوب
552Loading...
35
‌ اے خوش‌ترین هواے بودن ِ من شبت بخیر... #نگار_حسینی✨️🌱 ‌ ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
553Loading...
36
❀✦•┈❁🍃🌸🍃❁┈•✦‌❀
10Loading...
37
Media files
562Loading...
38
‍ مانده ام بی همزبان ؛ رحمی به حال خسته کن جان شیرین را علاجی جز لبِ فرهاد نیست روزگارم چون کویری گرم و  سوزان گشته و در دلم جز حسرت و درد و غم و بیداد نیست ✍#زری_محمدپور
511Loading...
39
‍ ‌ نمی دانستم کسی می تواند با کلمات روح یک نفر را در قلبش ساکن کند هبوطی سازد که در هیچ جای دنیا مثالش را ندیده اید نمی دانستم صدای آواز کلمات غزل عشق را تلو تلو خوران به کالبد جان می رقصاند و از او احساسی برمی خیزد که عمق وجود را به بال سیمرغ به قله قاف می کشاند نمی دانستم زیر چشمی واژگان قند را در دل آب می کند که شیرینی اش در تو در توی رگها نفس آبی را به مهتاب خاموش هدیه می دهد نمی دانستم رقص حروف به حروف عشق هر مژه را به تاری می رقصاند و مرز احساس را با نجوای شیرین دمادم از نوش قهوه ی چشمانش از نوازش نسیم سرشار می سازد. #ثریا_شجاعی_اصل✍ افـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄ـســون 🎤 ‌
411Loading...
40
گاهی میمیریم زنده میشویم و زخم ها دهان باز میکنند در نبودنت! در دهلیزهای تو در توی انتظار !
592Loading...
... میم ها ، مالکین ثروتمندی هستند وقتی نامم را بر لبهای تو زیبا خرج می کنند ! #فرزانه_صیــاد ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
نمایش همه...
Photo unavailable
○ سلام و درود دوستانم 🍎 صبح تان متبرڪ بہ آیہ هاے مقدس عشق و امید زندگی،،، برگ برگ شاخسارِ حضورتان سبز .. ڪاش گاہ اوراق ڪهنہ یِ تاریخ را ورق بزنیم و در لابلاے شیارهایِ بستہ یِ خاموش، چراغے بیفروزیم و بہ قدم هاے پیش رو بیندیشیم، حیف ڪہ ما ملتے سخت ... فراموشڪاریم، ملتے ڪہ ڪمتر مے اندیشد و بیشتر فراموش مے ڪند! #فرح_فریماااا_معمای_عشق
نمایش همه...
#آیتی_از_جنس_نسیم درون آینه دیدم ، جوانی رفته از کویش نشسته برف پیری روی پیچ و تاب گیسویش زدم داد و به دل گفتم ، چه شد آن سرو مه سیما چه شد چشمان زیبایش ، کجا شد طاق ابرویش نشان رنج و سختیهای چهره ، حرف ها دارند گل پژمرده شد انگار رخسار پری رویش بخود گفتم که ای دنیا ، بپاشد قلب بی رحم ات تو با مادر مدارا کن ، مزن هردم به پهلویش به آغوشم کشید و هی نوازش کرد مویم را چو طفلی گریه سر دادم ، میان هر دو بازویش نصیحت کرد مادر که ، جهان فانی و بی رحم است نباید اعتنا کرد و ، چِشید از شَهد کَندویش صبوری کن که این دنیای پر غوغا و ناآرام پر است از بی وفایی خشت خشت برج و بارویش #زری_محمدپور✍ #تقدیم_به_مادر_عزیزم_♥️💔
نمایش همه...
Repost from معمای عشق
Photo unavailable
○ سلام و درود دوستانم 🍎 صبح تان متبرک به آیه های مقدس عشق و امید زندگی،،، برگ برگ شاخسارِ حضورتان سبز .. کاش گاه اوراق کهنه یِ تاریخ را ورق بزنیم و در لابلای شیارهایِ بسته یِ خاموش، چراغی بیفروزیم و به قدم های پیش رو بیندیشیم، حیف که ما ملتی سخت ... فراموشکاریم، ملتی که کمتر می اندیشد و بیشتر فراموش می کند! #فرح_فریماااا_معمای_عشق 🍏🍎🍃
نمایش همه...
اے ڪاش بیایی ،‌ بشود خانه ام آباد تقدیر قشنگی ست که پهلوے تو باشم #مهنازنجفی ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
نمایش همه...
بیهوده چنگ به دامن عشق نزن مرغ مهاجر همیشه بالش براے پریدن باز است #مهنازنجفی ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
نمایش همه...
‌ تو را... میان واژها نفس مے ڪشم اندازہ یڪ بوسہ بر تن ڪاغذ دوستت دارمے مے گویی و من تا بے نهایت عشق عجیب خوش مے نوازم لبخندم را... #ثریا_شجاعی_اصل ‌ ‌
نمایش همه...
ڪاش می‌توانستم ، ڪاش مے توانستم... پرندهء خیال وحشے تو را... همراه ڪنم با موسیقے نگاهت. ڪاش می‌توانستم... تمامے آسمان چشمانت را ، پرواز ڪنم. امّا ، امّا.... با بال هاے خسته چه ڪنم؟ دست هاے شعرم شڪسته!! نفس هاے قلمم بریده! انگار دفترم خوابیده! شمع جانم چڪیده! ڪاش من ، من نبودم. ڪاش تو ، تو نبودی. ڪاش من باد بودم و تو ، بِسان قاصدڪے بودے روے شانه هاے من. ابرهاے پُر از باران را... مے ڪشاندیم حوالهء ڪوچهء آفتاب. آفتاب را بارانے میڪردیم!! گوشه اے می‌نشستیم و چشم ، مے دوختیم به اُفق. به انتظار رنگین ڪمان #سیامڪ_جعفرے‌‌(#غریب_شیرازی) #برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌ ❀✦•┈❁🌸🍃❁┈•✦‌❀
نمایش همه...
تو را... اے یاسِ سپیدِ ، دل خون‌. گِله از که ، مے کنے .... شدے غرق خون ، زِ جفاے بلبل. چه زیبا نشسته ای... به اِنتظارِ آفتابِ گلگون. قسمتِ تو شد .... شِکفتن میانِ ، اینِ باغ. شدے رقصان به دستِ باد. به امید قاصدکِ خوش خبر. اے یاسِ سپید... بمیر در خود ، بمیر در خود... که خزانِ تو بهارے ندارد.! بدان نیست وفاے ، زِ دست باغبان...! بِنگر به خار ، تن خود. #سیامڪ_جعفرے(#غریب_شیرازی)
نمایش همه...
Repost from soraya_shojaei
‌ تو را... میان واژها نفس می کشم اندازه یک بوسه بر تن کاغذ دوستت دارمی می گویی و من تا بی نهایت عشق عجیب خوش می نوازم لبخندم را... #ثریا_شجاعی_اصل ‌ ‌
نمایش همه...