『ٺڪ ٻیٺ ٻھــــاࢪ』
🧿" ﷽ "🧿 عشق یعنے . . ٺــ∞ــو ٺڪ بیٺ غـــــزل ھاي منے♡ #بھـــاࢪ_فــࢪهمند مورخ .. 🍁98/6/29🍁. T.me/foryou98 ✔ #ٺڪـ_بیٺے ✔ #دو_بیٺے ✔ #اشعار_ڪوٺاه ✔️ #با_همراهے_جمعے_از_شاعران_ٺـوانـا ✔️ #و_ادمین_عزیــز .
نمایش بیشتر470
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-47 روز
-2430 روز
آرشیو پست ها
برایم شعر بفرست
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو میگویند ...
میخواهم بدانم
دیگران که دچارِ تو میشوند
تا کجای شعر پیش میروند
تا کجای عشق
تا کجای جادهای که من
در انتهای آن ایستادهام !
🗣 #افشین_یداللهی
در همان گوشه ی دیوان دلم آهسته
رنگ چشمان تو را صرف نوشتن کردم...
#ترنج
تو را انتظار می کشم
در میان واژه ی شعری ،
عطر تو را در میان نسیمی
یا عکس رخت را در میان ماه
تو را انتظار می کشم تا دم دمای سحر
به وقت استجابت دعا...!
#محمــد_بشیـرے
❤🔥 1
قسمت پنجم
مجدد شب دوستان گل به شادی 🌹🍊
اگه ( من) بخوام شما رو جمع بندی کنم به این نتیجه میرسم که شما یک نفر نیستین -!
یه چیز بعنوان اسمی ، چشم ، گوش ، دست پا و اجزای دیگه با هم ترکیب شدند و شما تکامل یافته شدین تحت فرمان یه قطعه ی کوچیک بنام مغز !
تا بحال به یه آدم معلول ذهنی توجه کردین ؟ دست سالم پا سالم اما از حرکت عاجز چون مغز عیب داره
اما وقتی خود ( من ) نتونم از مغزم استفاده ببرم مغز ( من) هم معیوبه
هر چی بیشتر فکر کنم مغزم باز تر میشه تنبلی تو فکر کردن باعث میشه مغز ( من) آب برداره
اما برای بهتر شدن مغزم باید شاخه های حواسی مغز فعال باشن تا بشه ارتباط روح و جسم رو فعال کرد و به چیز ایده ال یعنی آواتار رسید
بینایی ، شنوایی ، بویایی ، چشایی ، حس لامسه
پنج حواس جسمی که حتی یه آدم کور رنگ هم در حالت تمرکز میتونه تمام اینارو فعال کنه برای برقراری پنج عضو و اهرم احساسی و حساس بدن با پیوند خوردن به یک حواس که مربوط به مغز و ذهنه بنام حس ششم
اسم نداره ( حس ششم )
آمادگی بازی های ذهنی اگه چشم کارش دیدنه اما حواس ششم حتی میتونه بجای چشم هم کار کنه و مغز چیزهای زیادی رو ببینه
تجسم کردن ، تمرکز کردن، خوندن ذهن یک نفر ، و مهم تر از همه وقتی یک کار غیر ممکن انجام میگیره فورا میگین حس ششمم بهم گفت خب از کجا میدونین حس ششم شما اینکار رو انجام داده؟
شما ترکیب حواس ها رو دارین اما تابحال نشده حتی بهش فکر کنید که میشه من این پنج اهرم رو فعال کنم تا دست مغز برای حواس ششم کاملا باز باشه
چرا شما همیشه تو مواقع خاص حسس ششم میاد سراغتون؟
چون مغز رو وارد قضیه کردین و در همون حین مغز وظیفه ی آواتاری خودشو انجام داده
اما اینکه شما فقط در حالت مجبوری از حواس ها استفاده کنید کاملا غلطه چون یه انسان به حواس ششم همیشه نیاز داره اما فعال نشده چون جسم با پنج حواس دیگه کاملا بیگانه بوده و فقط در مواقع ضرورت به خودمون زحمت استفاده از حواس ها رو دادیم
فعال کردن حواس های جسم و روح
فعال کردن نیم کره ها
آمادگی فریب دادن مغز
فکر کردن و حرف زدن با قلب
تصمیمات احساسی گرفتن با مغز
جابجایی مغز بجای قلب
و هر وقت خواستین یه کاری انجام بدین تمامی حواس ها متمرکز به یک کار
که من الان یاد قطعه ی استاد مشیری افتادم که گفت
( همه تن چشم شدم) چون دیگه چیزی بجز چشم نیاز نداشت
یک جسم آماده که هر لحظه قابلیت پیوند با روح و یه آواتار کامل رو داره
شبی شاید که پَر گیرم ، شبی شاید کمی فکرم
به پروانه شدن باشد ، درون پیله ی سنگی
قلم... دیوانگی هایم.. شدند با هم ، من هم امشب
صدایت را نوشتم بر ، همان لحظات دلتنگی
#ترنج
قسمت چهارم
شب دوستان گل به شادی 🌹🍊
در جلسات قبل توضیحاتی از آواتار ، چگونگی أشکال آواتاری ، آواتار چی هست و انسان در چه حالاتی به اون میرسه که راه های رسیدن هر شخص با دیگری فرق داره
پیوند بین چیزهایی که میبینیم ، مغز ، ذهن ، قلب، جسم و چیزی که نمیبینیم اما در واقعیت همون چیز خود ما هستیم که اسمش روح نام داره
قبلا گفتیم برای آواتار یه ذهن کاملا تمیز نیاز داریم و تفاله هایی ذهن رو اشغال کردند باید پاک بشن
استفاده از هر دو نیم کره ی مغز و فعال کردن اهرم های دست نخورده...
تو قسمت قبل توضیح فعال کردن نیم کره ی نیمه کاره رو کمی گفتیم اما توضیح امشب درباره ی فعال کردن نیم کره ی کم کار استفاده ی هم زمان از گوش هاست
گوش ها نزدیک ترین دریچه هایی هستند که به مغز متصل میشن چون شما چیزیو که میشنوین سریع به مغز متصل میشه
اما تابحال سعی کردین از هر دو حواس گوش ها استفاده بشه؟
مثلا حرف چند نفر با هم گوش بدین و بفهمین چی گفتن یا همزمان با دو تا تلفن حرف بزنین؟
تا بحال پیش نیومده چون حواس ها کاملا به یک صدا بوده و هم چشم ها و هم گوش ها معطوف به یک جا بودند در حالی که نگاه میتونست متمرکز به طرف گوینده باشه و گوش ها در جستجوی صداهای بعدی
هنوز هم معتقدم اون کسی که با چشم هاش میخوند خیلی جلوتر از کسی بود که با سعی میکرد با زبون یه چیزیو حفظ کنه
استفاده از چشم برای حفظ کردن بهتر چیزی در سکوت ترین حالت که خودش یه آواتاری کوچیک به شمار میاد
سریع ترین حالت ها به رسیدن به آواتار شخصیتی استفاده ی صحیح از ابزارهای جنسی
استفاده از گوش ها برای تمرکز و حواسی جمع تر و فهمیدن چندین صدای همزمان
استفاده از چشم ها برای یاد داشت کردن و حفظ کردن چیزی
و مهم تر از همه حرف زدن با قلب در عاطفی ترین نقطه ی احساسی بدن
مطمئنا شما تابحال چندین بار تونستین بوسیله ی قلب با کسی حرف بزنین که اعلا ترین درجه ی عاطفی هم هست
عطوفت یک مادر به فرزند ، نامزد به نامزد، همسر به همسر و...
چرا اون صداها بدون هیچ آهنگی شنیده شدند؟
چون در همون حالت دو روح رو به هم پیوند زدین و از همون علت صداها به هم رسیده شده و خیلی هم فهمیده شدند
استفاده ی صحیح از روح در حالت های آواتاری
و وقتی شما به این حالت همیشه متمرکز باشین میتونین استفاده ها ببرین
✍ترنج
این از تو بی خبری قسمتم نبود
من در هوای غم هر شب فراهمم
اینجا بدون تو از دست رفته ام
اینجا بدون تو هر شب جهنمم!
#ترنج
گاهی بیا به دیدن ماه به قصد تماشا
اصلا بیا و ببین
چگونه چشمانم
به قصد دیدن #تــو
در چشمان ماه افتاده است....
#محمــد_بشیـرے
❤🔥 2
کاغذ سفیدی که آرزوی خط خطی شدن دارد و تمام حرف هایی که منتظر نشسته اند پیاده شوند ، انگار میخاهند تو رقصیدنشان به روی صفحه ی کاغذ را تماشا کنی...
نامه هایم را هر شب نانوشته رها میکنم ، انگار که مغز فقط بلد است درون جمجمه زبان درازی بکند و وقتی نوبت به از تو نوشتن میرسد تمام واژه ها خود را مخفی میکنند..
شاید هم از وصف کردن تو ناتوانند یا از نگاه نافذت... خجالت میکشند!!
بگذار بگذریم...
راستی برف باریده است و شهر چون تازه عروسی درون جامه ی سفیدش هنرنمایی میکند
فضای اطراف را میبینی؟
گردش های دو نفره ، هوای دونفره ، خیابان دو نفره...
میخاهم راهی آن دو نفره ها شم
من و تصورهایم که کنارم هستی و چتر را روی سر همان تخیل بودند بگذارم تا خیالت خیس نشود...
اصلا نگران نباش!
دیوانه ها میبینند ، دیوانه ها برایمان روی تن سفید برف فرش قرمز پهن میکنند
مگر خیالت چند نفر است که جای خالی تمام نبودن ها را پر میکند؟
ساعت به وقت لحظه های با تو بودن ، تو را درون کاغذ میکشانم و میان واژه هایم مینوشمت
آرام ، بدون تا خورده گی..
باید برگردیم..
گنجه ی خاطراتم عجیب انتظار دیوانگی های رو کاغذم را میکشد....
#ترنج
تو
چه راحت
شعر میشوی
با تو برای شعر گفتن
نیازی به عشق نیست...
#افشین_یداللهی
هر شب یک جور عجیب زیبایی
مثل فرشته ای میان یک رویایی
یک شب به مثل ستاره ای درخشانی
یک شب هم به مثل ماه می تابی
یک شب شبیه لیلیِ ، مجنونی
شبی دیگر هم شبیه شیرینِ ،فرهادی
یک شب شبیه قصه ی شهرزادی
شبی دیگر شبیه یک غزل طنازی
یک شب شبیه خیال در دوردست هایی
شبی دیگر ، رها ، میان آغوش منی
#محمــدبشیـرے
❤🔥 1
وقتی زنی برای خودش شمع میشود
شاید قرار بوده که از خود گذر کند
شاید قرار بوده که با بادهای سرد
خود را میان مردمکت در به در کند
#باران_محمدی
بانو جان!
آدمها دو دسته اند
آنها كه تو را ندارند
و آنها كه غلط ميكنند تو را داشته باشند.👍..!
بگو
چگونه برایت نمیرم من
که #تـــو
آرام بخش #جـان منی...
#محمــدبشیـرے
❤🔥 1
من در این قسمت تنهایی شب جا ماندم
سینه ام شاهد لحظات مه آلودم بود
بعد تو ماه شبی از سحرم پر زد و رفت
من که آیینه ی چشمان تو مقصودم بود
#ترنج
.
همیشه یک نفر
پشتِ شلوغی های خیالت هست،
که مدام دوستت دارد
که مدام دلتنگِ توست
و تو،
مدام بی خبری.
#ليلا_مقربى♥️👌
بیش از این حال مرا بر خود من وا مگذار
بگذار تا که ببینم به خودم ، خویشم را
عاشقی اول دیوانه شدن بود و تو هم
رو به آخر زده ای فرصت تشویشم را
#ترنج
گاهی فراموش می شوی ...
آنقدر راحت
که ،
خودتم باور می کنی
هرگز وجود نداشته ای....
#محمــدبشیـرے
❤🔥 1
شهر از هجوم خاطرههایت به من پُر است
بعد از تو شهر از منِ دیوانه دلخور است
از من که بین بود و عدم پرسه میزدم
تو بودی و کنار خودم پرسه میزدم
تو بودی و تمام غزلها ترانهها
من بودم و تمام ستمها بهانهها
من بودم و مجال شگفتی برای عشق
تو بودی و تحمل سخت بهای عشق
قلبم به خاطر تو مرا طرد کرده است
میسوزد از کسی که تو را سرد کرده است
از عشق رد شدی که من از ترس رد شوم
دیگر نمیتوانم از این درس رد شوم
این بار آخرست برای خودم نه تو
من پشت خط فاجعه عاشق شدم نه تو
گرداب را درون خودت غرق میکنی
تو با تمام حادثهها فرق میکنی!!
#افشین_یداللهی
گوشه ای از خاطراتم پشت قاب بی کسی ست
آن طرف آیینه را هم پرده ای پوشانده ام
آرزوی ماندنت را از دلم بردی و من
حسرتش را در درون سینه ام خوابانده ام
#ترنج
به تو که میرسم، مکث میکنم،
انگار در زیباییات چیزی جا گذاشتهام،
مثلا در صدایت آرامش، یا در چشمهایت زندگی...
#نیمایوشیج
بگذارید که با حال بدم تنها شم
تا به آتش بکشم بشکه ی باروتم را
من همانم که گرفت با همه ی احساسش
با همین دست خودم گوشه ی تابوتم را
#ترنج
👏 1
همه را غیر تو ای کاش رها می کردم
کاش یک بار فقط کارِ بجا می کردم
پیش من بودی و من بودم و تو، می بایست
حقّ لب های تو را خوب ادا می کردم
در من انگار کسی میل به آغوشت داشت
عقل می گفت حرام است و حیا می کردم
بایَدَ از جادهی زیبای تنت می رفتم
راه را، کاشکه از چاه سوا می کردم
عطرت افتاد به جانم، تو نمی دانی که
در خیالم چه گذشتهست و چه ها می کردم
دست من بود، به خونخواهی عشقت بیشک
عقل را یک تنه از ریشه جدا می کردم
کاش پیچک شده بودم، به تو می پیچیدم
جایَشَ امّا همهیِ عُمر صفا می کردم
هرچه باریدم و گفتم، تو فقط خندیدی
داشتم سفرهی دل پیش تو وا می کردم
#محمد_فرخ_طلب_فومنی
ورق ها را بزن از نو ، شروع کن طالعی دیگر
گِره از فال چشمانت ، ببند پای پرستو را !!
#ترنج
بگویید انتظار کشیدن از دستم خسته شود...
من اندازه ی تمام ثانیه های دنیا برای او وقت دارم!
#ترنج
جهــــــان
از چشمهای تو شروع میشود
و جایی در امتدادِ آشفتگی مــــــوهـایت
به بــــاد میرود👌❤️..
ای کاش آینه بودم!
تمام قد،
چسبیده ب دیوار اتاقت
هر روز میدیدمت،
بی آنک ببینی
بی آنک بدانی …
..تــــو
ڪَذر ڪردنت
از باغ انار آساݧ بود....
..دݪ
خونین من اما...
چہ ترڪ ها برداشت...!!
#سـعادت_عبدولی
با من تو قدم ها را ، آهسته زمین بگذار
از عمق دلت بشنو ، آواز قناری را
آن گوشه ی چشمت را ، همسوی نگاهم کن
با خنده ببر این بار ، از من نگرانی را
#ترنج
اگر زنده ماندم و یک روزی باهم در یک خانه چای خوردیم، برایت تعریف میکنم که این روزها چقدر سخت و دیر و دور گذشت....
قسمت سوم
شب دوستان گل بخیر 🍊
دوستان به مباحث قبلی آواتار دقت کامل داشته باشن
ما اول گفتیم آواتار چی هست و چه حالاتی رو به وجود میاره
اما تو حالت عادی نمیشه وارد همچین عالمی شد بجز یک مورد
وقتی به انتهای یک خط رسیده باشین و فکر کنین همه چیز تموم شده رابطه بین روح و جسم ، قلب و مغز ، احساس و ذهن شکل میگیره
راه های بعدی که توضیح دادیم یک ذهن تمیز خالی از زباله ، گاهی فکر کردن با قلب بجای مغز و از همه مهمتر تمرکز کافی که نیرویی رو تو بدن و جریان خون احساس میکنید
اما دو راهکار دیگه که برای آواتار ما لازم هست یه اول اعتماد به نفس و دوم یک ذهن با مدیریت عالی که یه توضیح کوچیک بدم واسه اعتماد به نفس صحیح تر
به خودتون لقب های خاص بدین !
خودتون رو با اسم صدا بزنین حتی تو نوشتن هاتون یا تو مقدور ترین حالت از واژه ی من زیاد استفاده کنید استفاده از واژه ی من بر خلاف تصور خیلیا اصلن یه توهین به شخص رو به رو نیست و این یه فکر کاملا غلطه
نکته ی بعدی بی تفاوت شدن هست
نمیگم نسبت به بقیه بی تفاوت باشین چون شما اهرم احساس رو در اختیار دارین
مراد از بی تفاوت بودن مسائلیه که باعث آزار ذهنی شما میشه
که هیچ فایده ای هم نداره و ضررش فقط برای از بین بردن بافت های مغز شماست
اگه دو نفر از من تو یه جمع بد حرف زدن اصلا برام مهم نیست و درباره ش حتی به خودم اجازه نمیدم فکر کنم چه برسه به بحث و جدل چیزی که مهمه خودمم که خیلی بهتر از اونا خودمو میشناسم
بی تفاوت بودن به چیزهایی که ناراحتم میکنه و من اگه ناراحت باشم با افسردگی اعلام میکنم روح هم در حالت ناراحتی بسر میبره
من بعد وقتی به این مرحله برسم من تقریبا یه آواتارم و دارم به تمام اجزای بدنم و روح مسلط میشم و قراره کارای خیلی باشکوهی انجام بدم
#داوود_ر_ترنج
👍 1
چشم تو باعث این شد که شبی سمت خدا
بروم تا به سحر دست به حاجت بزنم
بروم تا که از آن خاطره های بد خود
یا که از واژه ی غم اسم تو را خط بزنم
#ترنج
من ،
حتی برای
تمام روزهایی که نداشتمت
سرم را روی
شانه های خیالی تو گذاشته ام...
#محمــدبشیـرے
❤🔥 1💔 1
شعر می نوشتم
که فراموشت کنم
اما از میان واژه ها ،
حتی از کنار نقطه چین هایش
تنها ،
#تــــــــــو جاری می شدی...!
#محمــدبشیـرے
❤🔥 2