† My Sick Mind †
#Enjoy_in_Hopelessness... افسردگی بهایی است که انسان برای شناخت خود می پردازد. هرچه عمیق تر به زندگی بنگری، به همان مقدار عمیق تر رنج میکشی.. ♣️
نمایش بیشتر1 316
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-77 روز
-3230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
† My Sick Mind †:
در پیرو این صحبت یک کانالی دگر ( جوی خودمانی تر تأسیس شده است )
من لینکش را به مدت محدود در کانال قرار می‌دهم اگر تمایل داشتید در آنجا نیز هم مارا همراهی کنید با تشکر از لطف روز افزون شما عزیزان
https://t.me/+S1_xgY39OuWe2veN
°| عَیْن ة |°
از اینجا که منم 🎭
در پیرو این صحبت یک کانالی دگر ( جوی خودمانی تر تأسیس شده است )
من لینکش را به مدت محدود در کانال قرار می‌دهم اگر تمایل داشتید در آنجا نیز هم مارا همراهی کنید با تشکر از لطف روز افزون شما عزیزان
https://t.me/+S1_xgY39OuWe2veN
°| عَیْن ة |°
از اینجا که منم 🎭
در پیرو این صحبت یک کانالی دگر ( جوی خودمانی تر تأسیس شده است )
من لینکش را به مدت محدود در کانال قرار می‌دهم اگر تمایل داشتید در آنجا نیز هم مارا همراهی کنید با تشکر از لطف روز افزون شما عزیزان
https://t.me/+S1_xgY39OuWe2veN
دوستان عزیز مدت زیادی هست به دلایلی اینجا هیچگونه فعالیتی صورت نگرفته است .
ممنون که مدت ها همراه ما بودید و من را همراهی کردید .
امیدوارم در تمامی مراحل زندگی خود موفق و پیروز باشید
و باز هم تشکر میکنم از افرادی که تا به اینجا مارا همراهی کرده اند
How many times will I look at you?
Allured by the scent of your death
And the savage priests, to a suffering soul
Exult in a strangled song
I am soothed from anger into sorrow
As they knot their wreaths against my limbs
Help me understand the stench in my mind
Why do they impair our vision?
Can anyone taste my blood?
I have clung, quivering, with bruised flesh
Christendom rise and dress yourself
What delicious tears you've made me shed
Beloved, how many times I look at you
With suspended breath, and unguarded heart?
Like a cradled child you hold me
(With hysterical affection, to console this loss)
Beloved
Their semblance of love curses your beauty
In the blindness of my distress
In your dense black eyes
I see your silent grief
⭕️ Join Us : @artpicooo
مدام می‌کوشم چیزی بیان ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح نا‌پذیر را توضیح دهم، از چیزی بگویم که در استخوان‌ها دارم، چیزی که فقط در استخوان ها تجربه پذیر است. چه بسا در اصل چیزی بیش از همان ترسی نیست که گاهی درباره‌اش حرف زده بودیم؛ اما ترس تسری یافته بر همه چیز، ترس از بزرگترین و کوچکترین، ترس؛ ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست، شاید چیزی است فراتر از هر آن چه که موجب ترس میشود.
I am constantly trying to convey something that can’t be conveyed, to explain something which is inexplicable, to tell about something I have in my bones, something which can be expressed only in the bones. Basically it is nothing other than this fear we have so often talked about, but fear spread to everything, fear of the greatest as of the smallest, fear, paralyzing fear of pronouncing a word, although this fear may not only be fear but also a longing for something greater than all that is fearful.
👤 Franz Kafka
📚 Letters to Milena
⭕️ Join Us : @artpicooo
Photo unavailableShow in Telegram
زمین بوی نفرت میدهد،
خورشید شکایت پیش خدا برده است:
خداوندا میخواهم خاموش شوم.
از این گندیدگی جانم به لب رسیده است.
هر چه گرمترش میکنم بوی گندش بلندتر میشود.
👤 ژان پل سارتر
⭕️ Join Us : @artpicooo
In a little while
I'll be gone
The moment's already passed
Yeah, it's gone
And I'm not here
This isn't happening
I'm not here
I'm not here
◼️ GOOD NIGHT ◼️
⭕️ Join Us : @artpicooo