cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

پايگاه انديشه ورزي

درباره حقوق، سياست، فلسفه و هنر مدیر امیریوسف وحدانی

نمایش بیشتر
إيران314 938زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
189
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🌺🌺 … کاش دلتنگی در قامت مردی ساده به خوابت می آمد موهای طلایی ات را کنار می زد و در گوشت زمزمه می کرد : آن دورها در همسایگی درختان بلوط قرمز، کسی بی تاب نگاه چشمان سبزابی توست !
نمایش همه...
💥چهره زیبای انصاف و عدالت...! ✍️علی مرادی مراغه ای @Ali_Moradi_maragheie 🌾باور کنید از وقتی که بشر در کره زمین، زندگی را آغاز کرده هیچ تابلویی و شاهکار هنری، به زیبایی رفتار عادلانه نیست و در مقابل نیز، فکر نمی کنم واژه ای به اندازه بی عدالتی و تبعیض، نفرت انگیز و چندش آور باشد چرا که هزاران عقده ، انزجار و حس نفرت از این تبعیض زاده میشود و در پی فرصتی برای انتقام می نشیند. به نظرم،حتی بزرگترین بدبختی ها و فقر و کمبودها نیز قابل تحمل می شدند اگر به انصاف و معدلت بین همه انسانهای یک جامعه تقسیم میگردیدند، اما مشکل در آنجاست که فرزندانِ گروهی از این مسندنشینان که داعیه مبارزه با امپریالیسم غرب و سرمایه داری دارند در کشورهای مختلف غربی چریده و به هر عیشی مشغولند اما در مقابل در اینجا، جانِ دختری به تارمویی بند می گردد و بخاطر هیچ، با هزاران آرزو به سینه خاک می رود...! 🌾 نقل است که مروبن حدیث از طرف خلیفه به حکومت یمن تعیین گشت اما راه آزار مردم و عیش و نوش را در پیش گرفت و صدای اعتراض مردم یمن از دست او برخاست. خلیفه عمرو را احضار کرده و بازخواست نمود. عمرو، حاکم یمن به خلیفه گفت که چگونه بدون دلیل و شاهد، سخن دشمنان را پذیرفته است؟ خلیفه اشاره به شکم برآمده عمرو نمود و گفت: اتفاقاً شاهد همراهت آمده است! عمرو منظور خلیفه را دانسته و گفت: این فربهی شکم، نتیجه مستقیم خوش آب و هوایی یمن است که با من ساخته. خلیفه خندید و گفت: پس چرا این آب و هوای یمن، به مزاج بیوه زنان و یتیمان یمن سازگار نیست؟! 🌾به نظرم هیچ ضرب المثلی به اندازه این ضرب المثلی ترکی خودمان رساتر نباشد که از عمق جانِ پدران مان آمده است: «قیامت او گون قوپار، بیری ییه ر، بیری باخار» یعنی این شعر حافظ : ساقی به جامِ عدل بده باده تا گدا غیرت نیاوَرَد که جهان پُر بلا کند https://s6.uupload.ir/files/1_5k7n.jpg
نمایش همه...

💢💢💢💢 لينك عضويت 👇👇 https://t.me/Andeshehvarzi ‏ 💢💢💢💢
نمایش همه...
پايگاه انديشه ورزي

درباره حقوق، سياست، فلسفه و هنر مدیر امیریوسف وحدانی

🌺🌺 … من در وطن خویش، بی وطنم !‌‌ وطن، گم کرده ای که آزاده زیستن را از او دزدیده اند … #شهرآشوب #امیریوسف_وحدانی
نمایش همه...
🌺🌺 … می خواستم برایت شعر تازه ای بنویسم اما تو خود، شعر جدیدی، نه قصیده ای نه غزل شعر سپید بلند عاشقانه ای، که شاعرت خداست. سرخی لب هایت صدای خنده شعر ناسروده ای ست که وقتی قهقهه می زنی، بی اختیار گل خنده را در لبان مغموم ترین مرد جهان می شکفاند عطر شورانگیزی، که غم انگیزترین مرثیه ‌را، فتنه انگیز می کند … محبوبم تو تمام منظور من از شعری، هزاران ناسروده ای، که سرودنت هرگز تمام نمی شود. خوشا به حال من که تنها مخاطب شعر تو، منم
نمایش همه...
🌺🌺 … رویاهایم را با آب زلال دریا شستم زیر تلالو آفتاب پیش از باران، از ذهنم آویختم ! باران آمد، باور زمین را خیساند، چشمه سرخی از اندیشه کوه جوشید و از سینه اش جاری شد … باد افکار کهنه خاک را تکاند و مرا به انتهای بغض خورشید برد که فریاد می زد: من کوتوله ی زرد نارنجی نیستم من کوتوله ی زرد نارنجی نیستم، من غول سرخم، روزی زمین را با موجوداتش خواهم بلعید ! مهتاب که پشت ماه مغموم به فکر عمیقی فرو رفته بود با اصرار شاعری دیوانه، تاریک ترین شب جهان را دوباره روشن کرد. باغبان سالخورده ای شاخه های درخت آینده را هرس کرد و دست باد وحشی داد، باد درهای بسته گذشته را گشود، دست خیالم را گرفت، مرا به روزهای رفته، به آغاز خلقت آدمی برد، آن زمان، اگر قابیل تسلیم محض می شد ! جنایت هابیل برادر و‌ کشته شدن کلاغ معلم، نخستین اتفاق های جهان نبودند و از نسل قابیل؛ … هرود، نرون، ملکه وو، آتیلا، چنگیز، ایوان مخوف، هیتلر، استالین، مائو، صدام و و و … و‌ هیچ حاکم خونخوار دیگری، زاده نمی شد و هیچ اسلحه ای برای کشتن، اختراع نمی شد، هیچ کس حکمران دیگری نبود، هیچ سربازی داستان غم انگیزی نداشت، ‌ هیچ کتاب بی گناهی، در آتش عقیده ای نمی سوخت، و هیچ، پیامبر بی بخشایشی مبعوث نمی شد. آن وقت، ‌ یا همه عاشق بودند یا شاعر یا دیوانه و جهان دست هیچ عاقلی نبود ! صبح دم که شعر از دهانم بیدار شد، تازه فهمیدم تمام دیشب را در خیال شاعر مصلحی‌ می زیسته ام‌! #شهرآشوب #امیریوسف_وحدانی
نمایش همه...
🌺🌺 … وقتی آمدی فقط یک عطر، مشامم را نواخت تمام تنم به جنب و جوش افتاد و کلمات در دهانم از جنس شعر شدند لطیف؛ مثل پر پروانه عاشقانه؛ مثل غزل های سعدی وقتی دیدمت بند بند دلم بند آمد تنم کوه یخ شد همیشه وقت دیدارت چنین ام می شود ! یک بار آمدی، هزاران بار رفتی و من هر هزار بار عاشقت شدم مجنون که حال دلم را دید به نصیحت برخاست فهمید دیوانه تر از او شده ام
نمایش همه...
🌺🌺 … اگر سکوتم را می شنیدی در شعرم این همه فریاد نبود ! محبوبم سکوت یا آدم را می کشد یا عشق را منفجر می کند ! حالا قلب من بمب ساعتی ست که منفجر شده و در هر تکه اش عشقی بزرگ نهفته است… #شهرآشوب #امیریوسف_وحدانی
نمایش همه...
🌺🌺 … برای فراموش کردنت جراح سینه ام را شکافت تا تو را از قلبم بیرون بیاورد، در قلبم نبودی ! به هوش که آمدم همه گذشته را فراموش کرده بودم اما تنها یک نام را هذیان‌گویان بر زبان می آورده ام سوماوی ! سوماوی روح ات در روح من زندگی می کند وقتی، روح عاشق شود، عشق ابدی ست ! #شهرآشوب #امیریوسف_وحدانی
نمایش همه...
🌺🌺 … پروانه ها هر کجا که باشند در دنج ترین ساعت شب به لانه رویاهایشان بر می گردند لب بر لبم که بگذاری بوسه ی داغی کلام عاشقانه ای که رد و بدل شود صبح دم لبخند که می زنی از دهانت پروانه ها شکوفه می زنند حالا‌ آسمان شهر پر از پروانه های رنگارنگی ست که مستانه و خیال انگیز در هوا می رقصند ! #شهرآشوب #امیریوسف_وحدانی 💢💢💢💢 لينك عضويت 👇👇 https://t.me/Andeshehvarzi ‏ 💢💢💢💢د
نمایش همه...
پايگاه انديشه ورزي

درباره حقوق، سياست، فلسفه و هنر مدیر امیریوسف وحدانی

یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.