604
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
Photo unavailable
نـوک انگشـت هاش رو، روی #تـن☁️⌾ مـورمـور شده ی پسـر توی #بغلـش🍓🍼ᨄ کشید و #بوسـههاش🐚១ رو ، پشـت هم روی شـونه و کتفـش میذاشت.
صـدای #نالههـاش📮🎞𐓀 که بخاطـر انگـشتای چانیول توی دهـنش ، کمی #کنـترل🥡𑑇 شده بود هنـوز توی اتاق میپیـچید.
به پهلـوش چنگ زد و زیر گـوش پسر زمزمه کرد: #بیبـــیبـــوی!🍷🥟﹅
بوسـه های ریـزی روی گـردنش گـذاشت: چیـشده #ببـر کـوچولوی🕊꧘ مـن؟
از حـس #گـرمای درون🍥🔥ꩅ بکـهیون آهـی کشـید: تا اومـدی زیرم ، رام شـدی دیگه #پنــجه📨𑑛 نشـون نمیدی؟
بکهیـون اما دستی که توی موهـاش بود رو #مشـت🧁🥁𑇢 کرد ؛ پـرس شدنش بین چانیول و تخـت و ضـرباتی که تمام وجودش رو به #لـرزه🔖Ꮼ میاورد باعـث میشد هیـچی یادش نیاد حتی دعـوایی که قبل از #سـکـس🍨🔞ꚩ داشتن!
تنها چیزی که حسـش میکرد حـرکت #عــضو💭೯ چانیول، داخـل بدنـش بود.
🔞شهــوتِ لعـنـتی𐓀
🍷ددی کـینکــــ꧘
📬فــولاسـماتـــــ꧘
🧁چـانبکــــــ𖡼⃟
300
Repost from N/a
Photo unavailable
دستـش رو بالا برد و حـرکت #بدنـش🥩💿೯ باعث شد گـره ی شُـل #حـوله🍥ꩅ باز بشه ، اما قـبل از افتادن حـوله دسـت های چانیول روی #پهلــوش📮🎞ᨄ نشست و نگـهش داشت.
چانیول: از هـمهی #مهـمونات📬𑑇 اینطوری پذیرایـی میکنی بکهـیون؟
سعی کرد نگاهـش روی #چـشمای🍓🥛𐓀 پسر کوچیـکتر بمونه اما مـغزش دلیلی برای #همـکاری نداشت؛ #بـدن🧁១ اون پسـر بیشتر از تصـوراتش #خواسـتنی🍷🥐᱓ بود.
به حـدی که میخواست همین الان #پوسـت🍥𑑛 سفیـدش رو با #لاومـارکــــ🍒☁️꧘ هاش رنگ کنـه و کاری کنه #لـب های🍎ꚩ خوشـگل و کوچیـکش بخاطر #نالــه🐚☎️ꦍ باز بمونه.
و شاید میتونست با اون #دهـنش🔞𑜸 کارهـای دیگـه ام انجـام بده!
بکهیون: مهمـون؟ من هیچـکس رو به جز #تــــو‼️📨꣸ ، توی این خـونه نیاوردم جـناب پـارک!🏳🌈ᘓ
𓇬🚯شهـــوتِ لعـنتی🚯𓇬
⏤͟͟͞͞★رمـنس, اسـمات, ددی کینــک🍷
🧁🍒چــانبــــک🍒🧁
1100
Repost from N/a
Photo unavailable
کاغـذِ #مـچاله📑🧯೯ شـدهی توی دستـشُ پرت کرد.
- لعنـت بهـش... #نمیـفهمم!☎️១
چانیول کنـارش وایسـتاد و تکیـهش رو به میز داد.
+ چیـه؟!🌰🥜𐓀
نگاهـی به #عکـسِ پاره شـده و #کاغـذای🔖﹅ مچـاله شده انداخت، انگـشتاشُ کـفِ دستش کشـید: نمیـتونم یه دلیـلِ #منطـقی📮📨𑑇 پیدا کنم تا #گـزارشِ لعنـت شـدشُ بدم! ذهنم #شـلوغه!🐚꧘
چـونهی بکهـیون رو بینِ #انگـشتاش گرفـت: میخـوای #کمـکت🧁🍷១ کنـم؟!
با نگاهِ #مصـممِ بکهیون لبخنـدی زد، خـودش رو جلو کشید و #لـبهـای🍧𑑛 خشـک شده ی بکهیون رو #بوسـید.
+ عقـلِ کلِ گـروه تویی #لیــدر!🎯🛳𑇢 من قـول میدم اگه گـزارشِ خوبی بنویسی شبِ #خـوبی رو برات بسـازم.‼️ᨄ
نگاهی به نیشـخندِ چانیول کرد: #لعــنت بهــت!💌📬Ꮼ
و با عجـله شروع به نوشـتن روی برگـهی زیرِ دستـش کرد.🍓ᕙ(⇀‸↼‶)ᕗ
✦•⋅🕊ذهنـهایِ جنایتـــکار🕊⋅•✦
مـولتی اسـماتـــــ🍒
جــنایے🐙
با کاپـلِ دلنـشینِ چانبکـــــ🌈
300
Photo unavailable
🍒🚷 تو عجیبی امـــــــــگـا...مگه میشه ویـــــــــار بارداریــــــت خــــــوردن دیــــــــک من باشه⁉️
▌│█║▌║▌║ 𝕕𝕖𝕔𝕖𝕚𝕧𝕖𝕣 ║▌║▌║█│▌
چانیـــــول لبـــ🔞ـــــش رو بخاطر عمیق #فرو رفتن عضـــــــــوش داخل دهن #امــــــگا گاز میگرفت و موهای آبی رنگ بکهیون زانو زده جلو پاهاش رو نوازش میکرد
#بکهیون همونطور که عضو #آلــــــفا🍷🚫 رو عمیقتر توی دهنش جا میداد، چشمهای آب افتاده اش رو بالا برد و نگاهش رو به مردمکهای چانیول آشفته رسوند. بعد مک محکمی از عضو آلفا و چنگ شدن موهاش توی دست پسر بزرگتر، عضــــــــو #خیـــــ💦ــــس شده رو از دهنش بیرون کشید و همراه بوسیدنش مظلومانه به آلفای دیونه شده گفت
➖نمیدونم چرا از وقتی #باردار شدم به نظرم خیلی خوشمزه میاد!🇦🇹ꚩ
چانیول به پسری که دوباره مشغول #لیسیـــــدن عضوش شد غرید
➕ ولی دیگه کمر نمونده برام اونقد که هر لحظه #گذاشتیش تو دهنــــــــت بچه!!!!🍒🚷
—🍷🚩امـــــــگـــــای هــــــــورنـــــــی که🍷🚩
✯از خـــــوردن دیـــــــــــک ددی سیــــــر نمیشه✯
☁️ ✦ فیــــکشن کامل شده و محبوب فریـــبکار☁️✦
فــــــــول شده
🩸DECEIVER🩸
چــــانبک
فــــول اسمات
امـــــگاورس
500
Photo unavailable
•••📵🏳🌈 امپـــــراطـــــــور چانیـــــول ، فرمانــــده ی کشـــــور دشمـــــن رو توی قصـــــرش اسیـــــــر میکنه.
💦🔥���ᗴՏᑕᗩᑭᗴ���🔥💦
#امپـــــراطور، روی صورت فرمــــانده ی زخمی خم شد و با لذت به #لـــ🩸ـــب های خونیــــــش نگاه کرد و فک فرمانده رو بین انگشت هاش فشرد
_ بالاخره همو دیدیم....#فرمــــانده بیون... خیلی منتظر این لحظه بودم. که توی قصرم. جلوی #پاهـــ💦ـــام ببینمت
بکهیون با نفرت توی صورت امپراطور #خشــــــن تف کرد.
_ #آرزوی داشتن من رو به گور خواهی برد امپراطور خائن
چانیول بلند خندید و با خشونت صورت ظریف و خونی فرمانده رو نزدیک صورتش آورد و #لــــــــب های بکهیون رو از هم فاصله داد🪢ࢪ
_ تمام این چند سال رو منتظر این لحظه بودم فرمانده بیون. که لب های خونی و چموشت رو گاز بگیرم و #خــــــــونش رو بمکم☁️ ✦ ִֶָ
فرمانده از عصبانیت سرخ شد و امپراطور با بی رحمی به #گردنـــــــش چنگ زد و لب های #شیـــــــرین و خونی فرمانده مغرور رو محکم گاز گرفت🥩ꪆ
☁️ ✦ ִֶָامپـــــراطـور خشـــــنی که دشمنـــــش رو
☁️ ✦ ִֶָتوی قصــــــرش زندانــــــی میکنــــه
فرمانــــــده بیـــون. اگه میخوای مردمت زنده بمونن
📣باید لب هات رو توی دهن من خونی کنی📣
📣فیکشـــن پر طرفــــــدار escape📣
🍒چانـــــبک
🍒خشــــــــن
🍒هیستوریکال
600
Repost from N/a
Photo unavailable
♻️❌ دنبال فیـــــکشن ددی کینــــک هات چانبــــکی⁉️
♻️❌ بیبی بوی هورنـــــی که میخواد شوهــــر مادرشــــو اغوا کنه
♻️❌ فیکشن هات و ددی کینــــک ناجــــی بیرحم
₹ دست چانیـــول روی لب های پســــرخوندش فشرده شد و با عصبانیت غرید
_ تو داری چه غلطی میکنی بچه؟ اون زنی که روی تخت منه مـــادر توعه
بکهیون با غیض یقه ی پدرخوندش رو چنگ زد و سمت خودش کشید
_ اون صدای نالـــــه لعنتی چی بود؟ تو داشتی با مادرم میخوابیدی؟
چانیول با کلافگی موهاش رو چنگ زد و به پسربچه نیمه لخت و عصبانی نگاه کرد
_ اون زن همســـــرمه بکهیون. من میتونم باهاش بخوابم و به اجازه تو نیاز ندارم
بکهیون سرش رو بلند کرد و لب هاش رو روی لب های چانیول فشرد و گاز محکمی از لب های شوهر مادرش گرفت
_ به نظرت کدوممون زیـــــرت بهتر ناله میکنه ددی؟ من یا مامانم؟ امتحانش کن ددی
⋮🎟⋮ داستان خیـــــس ددی پـــــارک و بیـبــــــی حســـــودش
https://t.me/+UeaMarV-7yOcoVq3
https://t.me/+UeaMarV-7yOcoVq3
200
Photo unavailable
•••📵🏳🌈 داستان خیـــــس اربـــــــاب پـــــــارک و بیبــــــی بـــــــــوی سکسیـــــــش
▪️ #قوانین این خونه رو بگو بکهیون
🔺 من #برده ی توام و حق اعتراض ندارم
چانیول زانوش رو بین #پاهای لرزون بکهیون گذاشت و روی عضـــــــــوش فشار داد
▪️ اگه از #اربابت نافرمانی کنی چی میشه بکهیون⁉️
بکهیون از فشار زانوی چانیول روی عضوش که هر لحظه بیشتر میشد نالـــــ🔞ــه ای کرد
🔺ارباب...تنبیـــــــــهم میکنه
چانیول دست های بکهیون رو با تیکه پارچه ای، محکم بست و با دست های بزرگش، عضـــــو بکهیون رو پمــــــپ کرد و بازیش رو با عضو تحریــــ💋ــک شده و خیس بکهیون ادامه داد
▪️تنبیهت اینه که عضو تحریک شدت، حق نداره به کـــــــــام برسه. اگه به ازای هر قطره پریکــ💦ـــــامی که روی دستم بچکه، تنبیهــــــت رو سخت تر میکنم
—🍷🚩رییــــس خشن مافیـــا و بیبــــی شخصیـــش🍷🚩
✯مرد خشـــــنی که یـــــک دزد رو✯
☁️ ✦ ִֶָتوی خونــــــش حبـــــس میکنـــه و☁️ ✦ ִֶָ
فانتزی های سکـــ🔞ـــسی روی بــــــرده شخصیش🇦🇹ꚩ
⸻✦ آغـــــــــوش ســــــــــــرخ⸻✦
کریـــــسهو🎆
چانــــــبک✨
فـــــ🔥ــول اسمات
مافیایـــــ💎ــی
200
Repost from N/a
Photo unavailable
⸻⛓🩸HeyLittle,YouGotMeFuckedUp
➖ #پــارک چانیول #وکیــل⚖ 30 سالهی بیون ایونجی⛓
➖ #بیـــون بکهیون 16 ساله پسری که بخاطر #جـــرم🩸 مادرش توی زنــدان #متــولد و #بــزرگ شده 🚧༆ و چیزی از دنیای #بیــرون از دیوارهای بلند #زنـــدان نمیدونه🏰░
➕ چانیول بعد از دیدن اون پسر با #مردمکای #لـــرزون🪁 و بـدن #ظـریف🍧، تصمیم میگیره به جای #یتـیمخـونه🍷 اون رو به خونهش ببره و خونـهش رو تبدیل به زندان #جدیـدی برای پسـرِ #موکـلش میکنه🔮༒ و...
❞ پسر مو #مشـکی🕯 و #ریـزجثـهای🍒 که تازه از #زنــدان خارج شده بود🎐ᘛ با #خجـالت نگاهش میکرد و چانیول نمیتونست تشخیص بده پوست #سفیـد💭 و #بینقـصش🍹 بخاطر نور شدید آفتاب انقدر #زیـبا بنظر میرسه یا واقعا انقدر #هــوسانگیره‼️🧸❝
⸻⛓🩸هـی کوچـولو، تـو منـو دیـوونه کردی
⸻⛓🩸معروف و متفاوتترین فیکشن #ددیکینک
https://t.me/+dnhzOSJe6ORlNThk
https://t.me/+dnhzOSJe6ORlNThk
https://t.me/+dnhzOSJe6ORlNThk
400
Repost from N/a
Photo unavailable
از اونـجایی که هـيچکدومشون به #لـوب و #کانـدوم مجهـز نبودند🚫 چـانیول انگـشتشو با #بـزاقش💧 آغشـته کرد بـعد بلـافاصله انگشـتشو روی ورودی بکهیـون #تنظیم♨️ کـرد تا پـسر کوچـیکترو آماده کـنه.
خیـلی زود فضای مـاشین از #نالـه هاشون پـر شد⛔️
بـکهیون سرشـو روی شونه چـانیول گذاشـت و محکـم شونه هـاشو #چنـگ❌ زد.
در اون لحظـه #عضو🌶 چـانیول حسـابی #سخت شـده بود و واقـعا نیـاز داشت #وارد👅 بـکهیون بشـه و تو ایـن لحـظه این حـقیقت که خـودش #همـسر💍 و بچه داشـت اصلـا جلوشـو نمیگـرفت.
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
چانیول همیشه بهش #وعده🧀 میداد که بالاخره یه روزی زنش رو #ترک🥂 میکنه تا با بکهیون باشه...
با این حال بعد از گذشتن #دوسال هنوز به قولش عمل نکرده بود⚠️
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞
⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜⧜
🔥 𝗦𝗶𝗻𝘀 𝗢𝗳 𝗢𝘂𝗿 𝗟𝗼𝘃𝗲 #SOOL
🍷 𝗔𝗻𝗴𝘀𝘁, 𝗦𝗺𝘂𝘁, 𝗥𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲
https://t.me/joinchat/AAAAAD1512wbj6uNiibGOQ
1100
Repost from N/a
Photo unavailable
➖ لطفا رئیس.. اههه.. ادامه بده‼️
در حالی که #زانوش رو روی میز گذاشت تا دوباره #وارد اون #سوراخ صورتی رنگ بشه.
فشار و گرمای #داخل💧سوراخ کارمند کوچیکش بهترین حسی بود که تاحالا #تجربه کرده بود.🔥
#ضربه❌ محکم بعدی بعد از چند ضربه اروم و پشت سرهم باعث شد بکهیون از #لذت💦 ناله بلندی بکنه، با این حال چان میدونست اون احتمالاً کمی هم #درد⚡️ داره.
چانیول لبخندی زد و روی کارمندش خم شد و شروع کرد به #تلمبه🔞 زدن داخل سوراخ تنگ و کوچیک بکهیون.
ꦌBoss Complex 💼
⚠️ Angst, Smut, Drama ⚠️
100
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.