cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

💕delbar by neshanam💕

🍁عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست.🍁 🚫کپی ممنوع روند قانونی داره🚫 📛روند پارت گذاری: هفت روز هفته غیر از جمعه ها👉 لینک ناشناسمون: https://t.me/BChatBot?start=sc-205222-hQxewl3

نمایش بیشتر
إيران211 208زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
439
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

دنبال‌یه‌چنل‌میگردی‌که‌هر‌چی‌می‌خوای‌درمورد‌مستر‌شومن‌ایران‌بزارن؟🤨😌 کلی‌ادیت‌جذاب‌کیوت‌از‌مستر‌فرزین😎👐🏻 کلی‌آزمون‌و‌دوراهی‌های‌جذاب🤍🌧 و‌عکس‌فیلمای‌کمتر‌دیده‌شده💜☔️ _________________ پس‌اگه‌می‌خوای‌اخبار‌مسترمونو‌دنبال‌کنی‌سریع‌جوین‌شو‌تا‌از‌دستش‌ندادی😍👌🏻
نمایش همه...
جوین‌شدم😌🏃‍♂~•
الان‌جوین‌میدم🙆🏻‍♀🍓•~
رابطه نامشروح خواننده معروف با...!🔞💯 @R_macanii_A
نمایش همه...
#شیطنتی از جنس نفرت! 🔪🔞🔪🔞🔪🔞🔪🔞🔪🔞🔪🔞 صداشو برد بالا و داد زد: - احمق هیچ میدونی من کی‌ام! دهن کجی کردم و گفتم: - عرعرو! #دهنتو اندازه خرآبی باز کردی سرِ دختر جماعت داد میزنی؟! دستی توی #موهای رنگیش کشید و با فریاد گفت: - این عفریته رو از جلو چشم من دور کنید! پوزخند زدم و خودم جلوتر از #بادیگاردا راه افتادم؛ لحظه آخر گوشیمو درآوردم و صدای ضبط شدشو پلی کرد و داد زدم: - بزار مردم بفهمن #خواننده مملکتشون چه بددهنِ عرعروییه و با یه #بازیگرِ خانومِ محترم چطوری حرف میزنه! آقای #مقاره ! https://t.me/R_macanii_A 🔪🔞🔪🔞🔪🔞🔪🔞🔪🔞
نمایش همه...
- 🪴شروع دوره‌ی جدید تبادلات گسترده تناقض🪴 - - 🪴فقط بالای 200+ تا پایین‌تری نیا🪴 - - 🪴جذب بالا +50 و... تضمینی🪴 - - 🪴واسه‌ی پایه‌هام خارج رایگان می‌رم🪴- - 🪴اگه جذب نداشتی و ریزش داشتی ریشات می‌رم 🪴- - 🪴دوره‌ی تبم کوتاهِ و ریز نمی‌دم🪴- - 🪴نمونه جذبام @tanaqozjzb🪴- - 🪴جهت اطلاعات بیشتر @tanaqoztbl🪴-
نمایش همه...
بی‌پرده‌ترین رمان تلگرام به روایت واقعیتی دردناک!🔞🎥 https://t.me/joinchat/Uls3_vzeXc9O6VCI
نمایش همه...
عرضم به #حضورتون که من #درساام یه دختر #شر و #شیطون که کلی #خاطرخواه داره که #کشته مردشن😎😈 ولی #امان از اون روزی که خودم #دلمو به یکی #باختم😬🥵 دیگه #نگم براتون🤐😪😈 اما #میگم که بدونید من #چجور #جونوریم🤧🤪😂 اولین روز #دانشگاه بود که با یه #نگاه عاشق #جذاب و #خوشتیپ ترین پسر #دانشگاه شدم😁😎🙊🤤🤤 ولی اون هیچ #حسی نسبت به من #نداشت💔اما #من مگه #ولش میکردم.🤣🤣 از هر #راهی واسه #عاشق کردنش #استفاده کردم اما اون خب #میخواستم کارامو #بهتون نگم ولی خب #دلم نمیاد،شما باید #بدونید من چه #جونوری هستم😜😎🙈😬 #اولین بار که #خودمو پسر کردم تا بتونم بهش #نزدیک بشم اما اون #موزی تر از این #حرفا بود و #فهمید🥶😓😑😈 یه #بارم خودمو به مستی زدم و #خواستم باهاش......😈🤐😨 و #کلی کارای #دیگ که حالا #بماند🤭🤤 ولی #عضو بشی با #بقیه کارا #اشنا میشی #جون دل که هر #کسی نمیتونه بخونه.. چون اون #کارا....😬😈🔞♨️ https://t.me/joinchat/Uls3_vzeXc9O6VCI
نمایش همه...
صحنه‌دار و طنز می‌خونی؟!😂🔞https://t.me/joinchat/SgRGTRzcSyda_fKC
نمایش همه...
پارت به پارت این رمان غافلگیرت میکنه‼️ به درخت چسبیدم.مردا با لبخندای خبیث بهم #نزدیک شدن. اولی گفت:گیر افتادی خانوم کوچولو دومی:آخی نگاش کن.داره از #ترس می میره تو دلم دعا کردم.خدایا کمکم کن... مرد اول دستش و روی گونه م کشید:چه صورت خوشگلی داری دومی کمرم و گرفت: #اندامشم قشنگه قلبم می خواست منفجر بشه.با چندش صورتم و کج کردم. مرد اول چونه م و محکم گرفت و با لبخند #کثیفی نگام کرد.اما یه دفعه نفسش #بند اومد و دستش و برد سمت گلوش. دومی با نگرانی گفت: هی،چی شـ... صداش #خفه شد و هول زده گلوش و لمس کرد. شاخه های درخت پایین اومده بودن و داشتن دور #گردن مردا می پیچیدن... بیا ببین دختره چه بلایی سرشون آورد😱🤯 https://t.me/joinchat/SgRGTRzcSyda_fKC
نمایش همه...
❣دلبر بی نشانم❣ #part378 🌺🌺🌺🌺🌺 داشتم از درد میمردم.. بازم روزای نحز به زمین و زمان فوش میدادم این چه دردی بود که گریبان گیر من شده بود طوفان لب برچیده به منی که از درد به خودم میپیچیدم نگاه میکرد و جرعت حرف زدن نداشت به سختی بلند شدم رو مبل نشستم که شکمم تیر بدی کشید.. از درد خم شدم که ابتین بلند شد اومد کنارم و دستشو رو دستم که روی زانوم بود گذاشت چشممو بهش دوختم میخواستم بغلش کنم ولی میترسیدم بهم فشار وارد شه و بیشتر درد بکشم از حالت خم شده در اومدم و دستمو سمت طوفان گرفتم که زود اومد تو بغلم نشست و سرشو گذاشت رو سینم و گفت _ ماما حوصله ی هیچکس نداشتم تو این دوره زمان حتی حوصله ی خودمم نداشتم چه برسه بچه نه تنها غذا درست نکرده بودم بلکه از صبح چسبیده بودم به مبل مگه میتونستم بلند شم هزار تا مصیبت داشت برای من.. با حال زار به پشتی مبل تکیه دادم و موهای طوفان و ناز کردم یکم خودمو خم کردم و گوشی موبایلمو از دسته ی مبل برداشتم و به ابتین زنگ زدم _ سلام عزیزم من الان جلسه دارم بعدا زنگ میزنم بی حال پریدم تو حرفش و تند گفتم _ زیاد وقتتو نمیگیرم فقط میخواستم بگم اومدنی غذا بگیر بیا هول هولکی باهام خدافظی کرد و قطع کرد الان که باید کنارم میبود نبود عجبا عجب میدونستم این بهانه هایی که میگیرم فقط بخاطر پریودی و ضعیف شدن روحیم بود این زمانا به شدت لوس و زود رنج میشدم جوری که خودمم از دست خودم کلافه میشدم ولی ابتین نازمو میخرید انگار درکم میکرد این ارومم میکرد.. دردم کمتر شده بود ولی گاهی زیر دلم تیر میکشید
نمایش همه...
❣دلبر بی نشانم❣ #part377 🌺🌺🌺🌺🌺 صورتمو ازش برگردوندم و با دستم صورتش و اون ور هول دادم و گفتم _اره حسودیم شد که چی؟ چرا باید انقدر به اون ادم دقت کنی که بدونی حاملست اروم خندید و ایستاد و در اتاق و باز کرد و وارد اتاق شد و گفت _ عزیز دلم تو اولین زن حامله ای هستی که من از نزدیک دیدمش و اون اطلاعاتیم که بهت گفتم هر مردی باید بدونه چشم ریز کردم و صورتمو سمتش برگردوندم و مشکوک گفتم _ واقعا اینو داری میکی یا میخوای خرم کنی منو رو تخت گذاشت و کنارم رو تخت نشست و گفت _ دور از جون عزیزم من چه دروغی دارم بهت بگم اخه یکم فکر کردم.. خب مگه حامله شدن رها رو ندیده بود این چه دروغی بود که ابتین گفت؟ با جیغ گفتم _ چرا دروغ میگی مگه حامله شدن رها رو ندیدی با اخمای در هم بهم خیره شد و خم شد سمتم و اروم گفت _ خانوم مغز فندوقیم من مگه نزدیکش بودم که ببینم فقط میدونستم حاملست اخمام از هم باز شد و خودمو رو تخت رها کردم و گفتم _ به اینجاش فکر نکرده بودم کنارم دراز کشید و بغلم کرد.. پتورو رو هردومون کشید و پیشونیمو بوسید و گفت _ بخواب عزیزم البته خوب نیست با معده ی خالی بخوابی ولی چشمات خواب و داد میزنه خودمو بیشتر بهش نزدیک کردم و دستمو رو گردنش گذاشتم و با چشمای خمار که هر لحظه ممکن بود بسته بشه گفتم _ توام بخوابی ها چشمام داشت سنگین میشد که صدای ضعیفشو شنیدم _فدای تو بشم من عزیز دل ابتین
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.