『‹خـیـ🌙♥️ـٱل›』
•مَن دَࢪ ڪنج خوشبختے خودم لَمیده ام یِک مَࢪیض بدحال بِ مُعجزِه ࢪِسیدِه اَم 🌙♥️• #مهسا_ختایی #خیال🌈 رمان در حال تایپ :عشق؛کیک ؛نوشابه♥️🍰🍻 هر گونه کپی بدون ذکر نام ممنوع میباشد🧡 حرفی؛سخنی...🍃 https://t.me/Harfmanrobot?start=1106542252
نمایش بیشترکشور مشخص نشده استزبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
282
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from آبانـــــــــ 🍃
از خودم میپرسم خوب تا کجا قراره هردفعه این موضوع غمگینت کنه؟ تا کجا قراره هردفعه که اتفاق میفته از نو همهی هیستوریشو به یاد بیاری و از نو برای همهش ناراحت و خشمگین شی؟ چی عایدت میشه؟ جدی از فکر کردن به چیزی که در گذشته نتونستی تغییرش بدی و حالا تغییر کرده اما دیگه تو جزئی از اون جریان نیستی، چی عایدت میشه؟ رها کن دیگه. یه جا باید رها کنی. میتونی این بارو تا آخر عمر به دوش بکشی؟
همیشه در من
اندوهی بود
به جا مانده از حرفهایی
که نتوانستهبودم به تمامی آنها را بر زبان بیاورم.
_صلاحالدین علی
ولی آدمیزاد هرچقدرم ک بفهمه قلبش ک نمیفهمه!
بازم خواب کسی رو میبینه که نباید :)
Repost from آرورا؛
راستش هنوز رد تو از سایه روشنهای خانه نرفته و انگار تمامم، جایی جا مانده که برای من نبوده و نیست.
Repost from آرورا؛
آدم به موقع نبودنها و تو هر بار، زودتر از من کنار خیابان منتظرم بودی.
Repost from آرورا؛
دستهای تو معجزه بلد بود.
چشمهای من هم، همیشهی خدا در به در دنبال کسی بود که جنسِ بودنش با همه فرق داشته باشد.
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.