امید در لب مرز

ناکام کردن خودت یعنی، سعی کنی به اونی که دیگران دوست دارن تبدیل بشی، ولی در عوض از چیزی که خودت دوست داری بهش تبدیل بشی دائم دورتر بشی.

اونجایی که شروع میکنی به نه گفتن، و بخاطر دفاع از حقت و بازگو کردن ناراحتیات، از ناراحت شدن کسی که ناراحتت کرده احساس گناه نمیکنی و در عوض به خودت حق میدی و مسئولیت احساسات دیگران و روی دوش خودشون میذاری، اونجا آغاز بیدار شدن عزت نفست هست. #روانشناسی

کم مونده بود این کتاب و سفارش بدم که شک کردم که نکنه این همون کتابیه که خودم دارم به اسم ارتباط مجدد با اصل خویش! نویسندشو نگاه کردم با فهرستای دوکتاب دیدم دوتاشونم یکین، فقط بخاطر متفاوت بودن نشرشون، نوع ترجمشون یکم فرق داره. مال من برای نشر ارجمنده، این برای نشر بینش نو. کم مونده بود پولمو بریزم دور ://

از نظر روحی نیاز دارم یکی کتاب مورد علاقمو بهم هدیه بده.

سند قلبتو به اسم کسی نزن که فقط بهت ابراز علاقه کرده.

أنت أجمل شيء ینبض بقلبي کل ليلة. تو قشنگ‌ترین چیزی هستی که هر شب توی قلبم میتپه.

این فرشته نجات و درمانگرم توی این قضیه رابطه عاطفی قطب مخالف همن، فرشته نجات هروقت میبینتم میگه وارد رابطه که نشدی! با کسی که قصد ازدواج نداری!؟🤨 میگم نه بابااا خیلی وقته سینگلم ازدواجیم نیستم، زود خوشحال میشه که عاااالیه چخووب بهترر😍پسرا میان اذیتت میکنن بعد حالت بد میشه و کو آدم سالم نرمال! 😂 بعد رفتار درمانگرم بعد هردفعه نرفتنم تو رابطه و دچار ناکامی شدن: باید ببینم چه مدل رفتارایی داری که اینجوری میشه، البته حق میدماا جامعه بد شده و آدما ارتباط بلد نیستن، ولی میترسم تنها بمونی🥲

به درمانگرم گفتم اینارو درست میگی، ولی بازم به عن شانسی من ربطی نداره😂 گفت جلسه بعد باید بیشتر دربارش صحبت کنیم و بازش کنیم. وی علاقه خاصی داره که به عن شانسی من ایمان نیاره و بگه همه چی از ناهشیارت نشات میگیره و تو یکار و عملی انجام میدی که طرفت تو زرد از اب در میاد! بخدا شانس من با هیچ علم و مطالب روانشناسی قابل توجیح نیست. باید درمانگرمو به مرحله پذیرش اینکه قبول کن بعضی درمانجوهات شانس ندارن برسونم🫠

در رابطه با روابط که با درمانگرم صحبت کردیم، یچیز خوبی گفت که میگم شاید برای شماهاهم جالب باشه. بحث این بود که مثلا چرا اون رفتاری که من دوست دارم از طرفم تو رابطه ببینیم نمیبینم! گفت ذهن آدمها به باید گفتن حساسه، و وقتی ببینن طرف مقابلشون حالا با رفتارش یا حرفاش داره اونارو به اجبار وادار میکنه، ممکنه وارد فاز تدافعی بشن، و تو ناخواسته و ناهشیار طرفتو به سمتی ببری که ذهنت میخواد ببینه و اونا رفتاری در حالت تدافعیشون نشونت بدن که تو بدت میاد، و آخرش مُهر تایید بزنی که دیدی اخرش این همونجوری که فکر میکردم شد! یعنی ممکنه ناخواسته ما آدمارو به سمتی ببریم که به ضرر خودمون تموم بشه. حالا خودم بخوام براتون مثال بزنم اینه که مثلا یک نفر عاشق صمیمیت زودهنگامه! بعد این با رفتارای بیش از حد صمیمانه و افراطیش، طرف مقابلشو به سمتی حرکت میده که اون شخص احساس فشار و باید بهش وارد بشه(باید از این نظر که من نمیخوام زود با این صمیمی بشم ولی این میخواد و داره منو تحت فشار میذاره)، و در آخر دوری بکنه، و دوری کردن رفتاریه که اون شخصی که بلافاصله دنبال صمیمیته ازش ترس داره، و در آخر افراد دورشو با رفتار ناخواستش به سمتی میبره که ازش دوری کنن، تا تو ذهنش دوباره به این نتیجه اشتباه برسه که من بی ارزش و دوست نداشتنی ام چون آدما ازم دوری میکنن! حالا این در ابعاد دیگه هم اتفاق میفته. در کل منظور درمانگرم انگار این بود که اولاش باید ریلکس باشی، چیزیو تحمیل نکنی با رفتار و حرفها، بایدها نیاری، تا در آخر بتونی شخصیت اصلی طرفت رو بشناسی و بفهمی. #روانشناسی

درمانگر اگه یک فرد حرفه ای و باسواد باشه و از مهمتر تو بتونی باهاش ارتباط مثبت برقرار کنی، بسیاااار پدیده ی زیبا و شگفت انگیزیه که میتونی تجربش بکنی! و بارها و بارها میتونه روح و روانتو رقیق و اکلیلی بکنه.