11 760
مشترکین
-1324 ساعت
-727 روز
-32830 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
چنان تنگ هم خفتهاید که نیمی از خواب را تو میبینی و نیمی را او.
-بیژن الهی
Repost from 『 همهچیز 』
اعلام وضعیت:
دلم میخواد دنیا بایسته، صبح نشه شب، شب نشه صبح. چرا هنوز زندگی ادامه داره؟
هنوز باد میاد و درختا تکون میخورن، هنوز بچهها بازی میکنن، هنوز بارون میاد، گلا غنچه میدن، گربهها دنبال غذا میگردن.
همهچیز مثل قبله فقط دیگه تو نیستی و واسه من هیچچیز مثل قبل نیست.
امشبم چشمامو میبندم، که شاید وقتی بیدار شدم، ببینم همهی اینا یه خواب ترسناک بوده فقط.
«کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید.
دیری صدف آفتابیی اندام تو را دوست داشتهام.
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی.
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم،
سنبل آبی، فندق تاری،
و سبدها وحشیی بوسه.
میخواهم با تو آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان.»
Repost from Hossein Ronaghi - حسین رونقی
Photo unavailableShow in Telegram
امروز، امشب و تا آزادی توماج، یکصدا نام «توماج صالحی» را فریاد میزنیم.
#توماج_صالحی
@Hosseinronaghi
این چنل به فروش میرسه: Darkaest
چون وقت نگهداری ازش رو ندارم میفروشمش.
چنل تمیز و خوش جذبیه.
اگه فقط مشتری هستید پیام بدید✨: @tajrobamadmin
『 همهچیز 』
تاریکترین. - کپی با ذکر نام «همهچیز» یا نام نویسنده بلا مانع است.
نور صفحهی تلفن همراه تو چهرهات را روشن کرده بود و انگشتانت به دنبال حروفی میگشتند که مخاطبش من نبودم. به کلماتت کاری نداشتم و به چشمانت خیره ماندم تا حرفی که نمیزنی را بخوانم. بعد از مدتها بود که اتفاقی میدیدمت اما هنوز طمع کشفت را داشتم؛ مانند کودکی که هنوز سیر نشده. اگر آنسمت گوشی کسی پرسیده بود: حالت چطور است؟ پاسخ تو احتمالا این بوده: خوبم. اما من به دستان خونآلودم نگاه میاندازم و میدانم چیزی در تو مرده که دیگر زنده نمیشود. من و بشریت محروم شدهایم از خندیدن چشمانت و آن خنده را من کشتهام. آخرین مخاطب آن خنده من بودم و این بزرگترین تنبیه من است. مخاطب چیزی بودن که حتی اتفاق افتادنش برای بقیه را نخواهی دید؛ محرومیتی ابدی.
-امیر محمد ندرلو
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.