cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

-تجربم کن!

تجربم کرد؛تلخ بودم.

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
11 760
مشترکین
-1324 ساعت
-727 روز
-32830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

چنان تنگ هم خفته‌اید که نیمی از خواب را تو می‌بینی و نیمی را او. -بیژن الهی
نمایش همه...
اعلام وضعیت: دلم می‌خواد دنیا با‌یسته، صبح نشه شب، شب نشه صبح. چرا هنوز زندگی ادامه داره؟ هنوز باد میاد و درختا تکون می‌خورن، هنوز بچه‌ها بازی می‌کنن، هنوز بارون میاد، گلا غنچه میدن، گربه‌ها دنبال غذا می‌گردن. همه‌چیز مثل قبله فقط دیگه تو نیستی و واسه من هیچ‌چیز مثل قبل نیست. امشبم چشمامو میبندم، که شاید وقتی بیدار شدم، ببینم همه‌ی اینا یه خواب ترسناک بوده فقط.
نمایش همه...
116 - Two people - Gracie Abrams (320).mp34.00 MB
«آنچه با چشم‌ها گفته شده، فراموش نمی‌شود.»
نمایش همه...
«کلمه‌های من نوازشگرانه بر تو می‌بارید. دیری صدف آفتابی‌ی اندام تو را دوست داشته‌ام. تا به آن‌جا که بیانگارم دارنده‌ی دنیایی. از کوهها برای تو گلهای شاد می‌آرم، سنبل آبی، فندق تاری، و سبدها وحشی‌ی بوسه. می‌خواهم با تو آن کنم که بهار می‌کند با همه گیلاس‌ بُنان.»
نمایش همه...
«خوش باش که ظالم راه نبرد به منزل»
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
‏امروز، امشب و تا آزادی توماج، یک‌صدا نام «توماج صالحی» را فریاد می‌زنیم. ‎#توماج_صالحی @Hosseinronaghi
نمایش همه...
جز وصل تو دل به هرچه بستم؛توبه!
نمایش همه...
این چنل به فروش می‌رسه: Darkaest چون وقت نگهداری ازش رو ندارم می‌فروشمش. چنل تمیز و خوش جذبیه. اگه فقط مشتری هستید پیام بدید✨: @tajrobamadmin
نمایش همه...
『 همه‌چیز 』

تاریک‌ترین. - کپی با ذکر نام «همه‌چیز» یا نام‌ نویسنده بلا مانع است.

نور صفحه‌ی تلفن همراه‌ تو چهره‌ات را روشن کرده بود و انگشتانت به دنبال حروفی می‌گشتند که مخاطبش من نبودم. به کلماتت کاری نداشتم و به چشمانت خیره ماندم تا حرفی که نمی‌زنی را بخوانم. بعد از مدت‌ها بود که اتفاقی می‌دیدمت اما هنوز طمع کشفت را داشتم؛ مانند کودکی که هنوز سیر نشده. اگر آن‌‌سمت گوشی کسی پرسیده بود: حالت چطور است؟ پاسخ تو احتمالا این بوده: خوبم. اما من به دستان خون‌آلودم نگاه می‌اندازم و می‌دانم چیزی در تو مرده که دیگر زنده نمی‌شود. من و بشریت محروم شده‌ایم از خندیدن چشمانت و آن خنده را من کشته‌ام. آخرین مخاطب آن خنده من بودم و این بزرگترین تنبیه من است. مخاطب چیزی بودن که حتی اتفاق افتادنش برای بقیه را نخواهی دید؛ محرومیتی ابدی. -امیر محمد ندرلو
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.