1 006
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-127 روز
-4230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
باقیمانده دشمن را جمع آوری و به اردوی سپاه ببرند و خود نیز به حالت آماده باش منتظر هر گونه تحرکات احتمالی عثمانیان گردید
سربازان نعیم پاشا که بصورت پراکنده در حال عقب نشینی بودند طعمه آسانی برای سواران حسینقلی خان زنگنه بودند ، ولی نعیم پاشا با هر سختی که بود در نهایت توانست باقیمانده سپاه خود را جمع آوری کرده و به دژ همدان پناه برد ، مردم همدان که از شکست عثمانیها مطلع شده بودند سر به شورش برداشتند ، نعیم پاشا که از داخل و بیرون شهر همدان تحت فشار قرار گرفته بود شبانه همدان را رها کرده و پنهانی به سمت کرمانشاه گریخت ، صبح روز بعد خبر عقب نشینی نعیم پاشا به حسینقلی خان رسید ، او که شهر همدان را محاصره کرده بود دستور جمع آوری چادرها را صادر و بیدرنگ به تعقیب نعیم پاشا پرداخت و در نزدیکی تویسرکان به او رسید و آرایش جنگی گرفت ، سپس دو سپاه مشغول ورانداز کردن یکدیگر شدند
از آنطرف به نادر خبر رسید که دروازه های شهر همدان باز و مردم با آذین بندی خیابانها منتطر ورود سپاه ایران هستند ، نادر با احتیاط به شهر وارد شد ، مردم همدان که مزه تلخ تحقیر و زیردست بیگانه شدن را چشیده و پس از هشت سال ، چشمشان به سرباز و سپاهی ایرانی افتاد ناگهان اختیار از کف داده و با شور و هیجانی وصف ناشدنی ، به پیشواز نادر و همراهانش آمدند ، اولین اقدام نادر ، رهائی پنج هزار نفر از مخالفان عثمانیان از زندان بود و دومین آن ، جمع آوری توپخانه مدرن و پیشرفته ترکان و سپس صدور فرمان گوشمالی خائنانی که با عثمانیان همکاری کرده بودند
به تویسرکان باز می گردیم ، که حسینقلی خان ، ناگهان از سمت غرب ، شاهد ایجاد گرد و غبار ناشی از ورود نیروهای تازه نفس عثمانی به فرماندهی تیمورپاشا و پیوستن آنان به لشگر نعیم پاشا گردید ، آمدن تیمور پاشا که علاوه بر فرماندهی پادگان کرمانشاه ، شمشیر زن یگانه ای بود ، نیروی مضاعفی به عثمانیان بخشید بطوریکه بی درنگ و متفقاً به سواران ایران تاختند
حسینقلی خان که غافلگیر شده بود پی برد که جنگیدن در مقابل این همه سرباز ترک بیهوده است ، لذا به جای تاخت و تاز ، روش دفاعی را برگزید و در حالیکه از حملات سخت آنان جلوگیری می کرد آرام آرام عقب می نشست ، ضمن اینکه پیکی نیز به نادر که اینک در همدان بود فرستاد و درخواست کمک فوری کرد ، پیک حسینقلی خان در میانه راه با پیک نادر برخورد کرد و به اتفاق نزد نادر رفته و وضعیت بحرانی حسینقلی خان را گزارش کردند
زمانی که پیک ، گزارش خود را به نادر میداد شیپور خاموشی زده شده بود ولی نادر کسی نبود که معنی استراحت را بفهمد ، هماندم مسئول تدارکات احضار و فورا ساز و برگ و آب و آذوقه مهیا و فقط طی سه ساعت سه هزار سرباز چابک و زبده ، بهمراه ده قبضه توپ به فرماندهی شخص نادر ، شبانه عازم آوردگاه خونین تویسرکان شدند ، نادر دستور داد الباقی سربازان ، ظهر فردای همان روز به تویسرکان اعزام شوند ، نادر را تا رسیدن به حسینقلی خان رها می کنیم و به تویسرگان می رویم
حسینقلی خان ، این سردار شایسته ، با همه کوششی که کرد ، سرانجام از چهار طرف در حلقه محاصره ترکهای عثمانی گرفتار شد ، او و سوارانش که مرگ را در چند قدمی خود دیدند ، پیمان بستند که حال که قرار است بمیریم مردانه می میریم و نامی از خود در قوم و قبیله و تاریخ سرزمین مان به یادگار می گذاریم ، فشار دشمن هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد که ناگهان صدای غرش توپخانه ، سربازان پشتیبان عثمانی را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت و اندکی پس از آن ، طبق معمول همیشه این نادر بود که پیشاپیش سپاه ایران با چرخش تبرزین معروف خود از سه طرف وارد میدان شد
سواران لر با آمدن نادر با همه خستگی ، دست به پاتک زده و بهمراه نادر ، چنان ضربات سختی به نعیم پاشا و تیمور پاشا وارد کردند که هنوز دو ساعت سپری نشده بود ، سرداران ترک ناچار به عقب نشینی به سوی کرمانشاه شدند ، نادر به حسینقلی خان و سربازانش استراحت داده و پس از آمدن نیروهای تازه نفس از همدان ، بیدرنگ به تعقیب عثمانیان پرداخته و در نزدیکی کنگاور به آنان رسید و بیدرنگ به آنان تاخت و پس درگیری مختصری ، عثمانیان به کرمانشاه عقب نشینی که در این شهر هم مانند همدان ، با شورش مردم کرمانشاه روبرو شدند لذا با عجله شهر را ترک و به قصرشیرین رسیدند ، در آنجا نیز با سپاهیان نادر روبرو و سراسیمه به آنطرف رودخانه دیاله (رودی در عراق امروزی) رفته و در همانجا اردو زده و موضع گرفتند ، نادر صلاح ندید سپاهش از رودخانه بگذرند و عده ای از سربازانش را در همانجا مستقر و به کرمانشاه بازگشت
اخبار این شکست های پی در پی و مفتضحانه به دربار امپراتوری عثمانی رسید ، خشمی عظیم دربار را فرا گرفته بود ، امپراتور پس از مشورت با بزرگان سپاهیان بی شمار خود ، سرانجام رسما به دولت ایران اعلام جنگ کرد
پایان قسمت پانزدهم
🆔 @to_my_good_friends
🛑 زندگی نامه نادر شاه افشار
🔺 پسر شمشیر ، سردار نا آرام
*قسمت پانزدهم*
*نخستین رویاروئی نادر با بیگانگان اشغالگر*
نادر که در تمام عمر خود از سکونت در دربار و زندگی مجلل و تشریفاتی گریزان بود مانند ماهی که از تنگ آب بداخل دریا انداخته شده با سرعت تمام به سوی همدان تاخت ، عثمان نعیم پاشا که از مقصود نادر آگاه شده بود بلافاصله پیکی به پادگان کرمانشاه و پیک دیگری به پادگان بغداد فرستاد و درخواست نیروهای پشتیبانی کرد و خود نیز سپاه تحت امر خود را آراسته و در نزدیکی نهاوند منتطر ورود نادر گردید ، مدت زمانی نه چندان طولانی ، نعیم پاشا سیاهی لشگر ایران را بهمراه فرمانده پر آوازه اش که اینک شهرتش در تمام منطقه فراگیر شده بود را مشاهده ، که آرام در حال نزدیک شدن بود
در اینجا شایسته است یاد آور شویم که ترکهای عثمانی با توجه به ثروت فراوان و همچنین نبردهای زیادی که در اروپا انجام داده بودند دارای تفنگ و تجهیزات مدرن و توپخانه نیرومندی بودند و از اینطرف کشور ایران با توجه به خالی بودن خزانه و اختلافات داخلی و این اواخر حمله محمود و اشرف افغان که باعث از هم گسیختگی و یکپارچگی ایران شده بود از لحاظ تجهیزات جنگی به هیچوجه قابل مقایسه با امپراتوری عثمانی نبود و توپخانه ایران کهنه و فرسوده و تفنگ در سپاه ایران حکم کیمیا را داشت
نادر که بخوبی به این امر واقف بود پس از آرایش جنگی سپاه خود ، به یکی از سرداران خود بنام حسینقلی خان زنگنه از خطه لرستان که فرماندهی پنج هزار سوار لر که در جنگ و گریز مهارت خاصی داشتند ماموریت داد که پس از دستور وی ، از جناح چپ به نیروهای ترک عثمانی یورش ببرند
نادر با توجه به اینکه توپخانه عثمانی دارای برد بیشتری بود از نزدیک شدن بیش از حد به سپاه نعیم پاشا خودداری می کرد و با تحرکات ظاهری وانمود می کرد که بزودی حمله خود را شروع خواهد کرد ، نعیم پاشا در نهایت متفاعد شد که نادر عنقریب دست به حمله خواهد زد ، لذا به توپخانه دستور شلیک به سوی سپاهیان ایران را صادر کرد ، سربازان ایرانی که بدستور نادر درون سنگرها بودند به ندرت آسیب جدی می دیدند ، توپخانه عثمانی بی محابا با شدت مواضع سپاه ایران را می کوبید ولی هیچ تحرکی بجز تحرکات ظاهری و دروغین ، از سپاه ایران مشاهده نمی شد ، کم کم لوله های توپ داغ و داغ تر می شدند و از شدت شلیک آنها کاسته می شد که ناگهان نعیم پاشا مشاهده کرد به یکباره سیلی عظیم با سرعت تمام به سمت جناح چپ لشگرش در حال حرکت است
حسینقلی خان بهمراه یکه سواران زبده لُر ، با حمله ای برق آسا و سخت ، چنان خود را به جناح چپ عثمانیان کوبید که در همان حمله اول ، عده زیادی از آنان در زیر پای اسبان یکه سواران لر ، به خاک و خون غلطیدند ، نعیم پاشا که اوضاع نابسامان جناح چپ خود را مشاهده می کرد نیروهای تفنگدار و تازه نفس را به منطقه درگیری اعزام کرد
از آوای شلیک هزاران تفنگ عثمانیان و چکاچک شمشیر لران ، غرش توپها و صدای شیپور بهمراه صدای نعره ها و ناله ها دو طرف ، هنگامه ای هراس انگیز در نهاوند برپا شده بود ، ولی مردان حسینقلی خان بیدی نبودند که با این بادهای سخت بلرزند و چنان با شدت حمله می کردند که عثمانیان با وجود دفاع سرسختانه قادر به جلوگیری از آنان نبودند ، در همین احوالات ترسناک که نعیم پاشا قصد اعزام دومین گروه پشتیبان را به جناح چپ خود داشت در کمال تعجب مشاهده کرد که سواران حسینقلی خان جناح چپ لشگرش را که بسیار آسیب دیده و تقریبا از هم پاشیده بود را رها کرده و با سواران خود به جناح راست لشگر وی هجوم می آورد ، نعیم پاشا در کمال تعجب مشاهده میکرد در قلب سپاهیان ایران علاوه بر اینکه ترس ، راهی ندارد ، خستگی نیز در بدن آنان ، جایگاهی ندارد
نعیم پاشا به ناچار ، قلب سپاه خود را به کمک جناح راست که اینک توسط نیزه داران حسینقلی خان آماج حملات گسترده شده بود فرستاد ، نادر که با تیزهوشی منحصر به فرد خویش منتطر چنین لحظه نابی بود موقعیت را مناسب دید و ناگهان با فریاد رعدآسای وی ، سیلی ویرانگرتر از سیل قبلی به سوی سپاه نعیم پاشا سرازیر شد
نادر که به عادت همیشگی خود ، پیشاپش سواران سپاه خود علیرغم غرش توپخانه عثمانی که سواران را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت بدون واهمه و با سرعتی وصف ناپذیر خود را به قلب سپاه نعیم پاشا زد
شدت حمله برق آسای نادر چنان شدید بود که بعد از یکساعت نبرد ، آثار شکست در سپاه دشمن هویدا شده و نعیم پاشا دستور عقب نشینی صادر کرد ، نادر که مطمئن بود بزودی نیروهای پشتیبان نعیم پاشا از کرمانشاه و بغداد به کمک وی خواهند آمد به لشگر لرستان به فرماندهی حسینقلی خان زنگنه که هنوز بی محابا می جنگید دستور داد تا حد ممکن دست از تعقیب سپاهیان نعیم پاشا برنداشته و آنها را اسیر و در صورت مقاومت به هلاکت برساند ، پس از آن نیز به افراد خود دستور داد تا تجهیزات جنگی و دیگر غنائم
Photo unavailableShow in Telegram
« زندگی نامه نادر شاه افشار »
🆔 @to_my_good_friends
👇👇👇👇👇
Photo unavailableShow in Telegram
و گاهی بی آنکه بفهمی در طول زمان آدم دیگری میشوی بیشتر سکوت میکنی دیرتر باور میکنی و کمتر میرنجی
07:16
Video unavailableShow in Telegram
چشم بیمار
• آواز :محمدرضا شجریان
• تار :داریوش پیرنیاکان
• نی :جمشید عندلیبی
• تنبک :همایون شجریان
19.02 MB
00:17
Video unavailableShow in Telegram
📍 کلاردشت مرداب دریوک
مرداب دریوک، اسرار آمیز ترین مرداب ایران
8.45 MB
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.