𝕿𝖍𝖊 𝖙𝖍𝖎𝖗𝖉 𝖕𝖊𝖗𝖘𝖔𝖓|ܝ̇ߺܦ̇ܝ‌ ܢܚوܩܢ

خودمو لخت که کردم آروم خزیدم رو تخت... رفتم پایین پاش و دوباره شروع کردم س*اک زدن. تند تند میخوردمش و محکم سرشو میک میزدم. دیگه مقاومتش رو از دست داده بود. هرچقدم که میخواست پسم بزنه بدنش نافرمانی میکرد. اون ک*یر خوشگلش واسه من بلند شده بود و باید امروز سهم من میشد. پاهامو اینور اونورش گذاشتم و ک*یرشو لای پام کشیدم. چنان خیس و لزج شده بودم که ک*یرش لای پام سُر میخورد _تخ..م حرم گمشو... سگ ج*نده بلند شو از روم...‌لعنتیییی خزیدم رو سر سینه اش و نیپلاشو بوسیدم و اروم مکی زدم وبا لوندی گفتم: چرا داری مقاومت میکنی؟ ببین پسرت چطور بیتابه؟ منو بکن تا آروم شی از این حرارت... نمیخوای خودتو خالی کنی؟❌🔥 https://t.me/+EcjyUB2N7lJlOTA8 https://t.me/+EcjyUB2N7lJlOTA8 دختری که خودشو جای ماساژور جا میزنه و سوپر استار معروفیو با روغن مخصوص تحریک میکنه تا بکارتشو از بین ببره🔞💦

گپ تکشاخ lgbt ها و bdsm هااا😍😍 https://t.me/+pnI8LaKYe3Y0Yjlk

گپ دخترونه♨️ https://t.me/+bcPlP82B6hI2ZTQ0

داخل این گپ کصکلوچه ای ها سفید مثل کف بهشت میبینی 😂🤍 https://t.me/+1vrsDIcEMPw3Mjk0

#کنترل‌ارگاسم💦 ددی‌لیتل‌گرل🍼 #دختره‌بخاطر‌خیانت‌چه‌بلایی‌سرش‌میاد🔞♨️ ☄☄☄☄ #بوسه‌های ممتد مرد روی گردن، شانه و ترقوه‌اش باعث میشد بلندتر #ناله کنه. سرعت #ویبراتور روی #بهشتش هم بالاتر میرفت و دخترک از #شهوت به خودش میپیچید. نزدیک #ارضا شدن، درست جایی که تمام بدنش #میلرزید، مهراد زیر گوشش پچ زد: _ کوچولوی های خائن اجازه‌ی #ارضا شدن ندارن https://t.me/+dcJ7wTJT_DtmMWI0 https://t.me/+dcJ7wTJT_DtmMWI0

BDSM⚠️ Iceplay🧊 #لیتل‌گرل‌از‌ترس‌تنبیه‌ددیش‌خودشو‌خیس‌میکنه💦🔥 🔞🔞🔞🔞 دخترک رو به #شاخ گوزن بزرگ روی دیوار آویزون کرده بود. _ خودت انتخاب کن چطور #تنبیه بشی. دخترک از ترس #میلرزید و با #گگ توی دهنش حتی نمیتونست حرف بزنه. مهراد به سمت میز بزرگ گوشه‌ی اتاق رفت و جسم #براقی رو پشتش مخفی کرد. با قدم‌های آروم سمت نبات برگشت و مقابلش ایستاد‌. _ تاوانش رو با #نیپل‌های صورتی قشنگت پس میدی #بیبی گرل و #چاقو رو به #نوک_سینه‌ی نبات چسبوند که با خروج #مایع_داغی از لای پای دختر https://t.me/+dcJ7wTJT_DtmMWI0 https://t.me/+dcJ7wTJT_DtmMWI0

درود پارتای ۵ شنبه ببخشید بچه ها نزدیکای امتحاناته و من بازم قراره بیچاره بشم 🥲 برای همین دیگه اصلا به زور وقت میکنم بیام سر گوشی و .....

#𝐓𝐡𝐞_𝐭𝐡𝐢𝐫𝐝_𝐩𝐞𝐫𝐬𝐨𝐧 #p279 #p290 (وحید) وقتی اینارو گفت از خجالت نمیدونستم چی بگم که دوباره گفت +حالا واسه من خجالت میکشه اون موقع که باید بکشی نمیکشی حالا واسه چی چیزی نگفتم که ادامه داد +ولی جدا از شوخی جدی میگم گناه دارن ×شما نیاز نیست به فکر اونا باشی +کی گفته من به فکر اونام ×پس واسه چی داری سنگشونو به سینه میزنی؟ +واسه خودم از بس صدای ناله هاتونو شندیم و نتونستم با بهنام کاری کنم شق درد گرفتم با چشمایی که چهار تا شده بودن به عمو نگاه میکردم نمیدونم چی شده بود که یهو آنقدر رک شده بود ×باشه عمو حالا لازم نیست آنقدر رک باشی که +دیگه چاره ای نمیزاری واسه من که سری تکون دادم و با خنده گفتم ×باشه دفعه های بعدی عایقو فعال میکنم +اون که تاثیری نداره ×دیگه شبا رو گوشی بزار تو گوشت نشنوی +بازم فایده نداره آخرش صدای آهو نالتون جوری میاد انگار دم گوشم دارین سکس میکنین ×دیگه این مشکل خودته +بخدا یه بار دیگه اینطوری آهو ناله راه بندازین یه شب اروم براتون نمیزارم خنده ای کردم باز و دستمو گذاشتم رو شونش و گفتم ×با چی میخوای شبای اروممون رو بهم بزنی حالا؟ خیلی جدی بهم نگاهی انداخت و گفت +با بهنام ×با بهنام ؟ +آره پس چی ×با بهنامی که بهش دست بزنی اشکش دم مشکشه؟ +هی در موردش درست حرف بزن ×ولش کن عمو و بعد همینطور که به راهم ادامه دادم گقتم ×منتظرم به صدای آهو نالتون شبمونو خداب کنین زیر لب پدرسگ گفتنشو شنیدم ولی بعدش دیگه نفهمیدم چی زمزمه کرد