662
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+97 روز
-530 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
تجزیه و تحلیل انتشار
| پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 داشتم فکر می‌کردم یکی از وظایف من به عنوان روانشناس و مشاور این خواهد بود که به آدما یاد بدم چطور حد و مرزهاشون رو با آدم‌ها و محیط پیرامونشون بچینند و حفظ کنند.
و چقدر خوب میشه اول از همه بتونم این حد و مرزگذاری رک بدون دلخوری و با روی گشاده، در زندگی شخصی خودم اِعمال کنم تا آسیب نبینم یا حداقل کمتر آسیب ببینم :) | 228 | 1 | Loading... |
02 به روایت تصویر! | 243 | 4 | Loading... |
03 5:42 صبح!😌
سلام!❤️🍀 | 261 | 4 | Loading... |
04 سلااااام از شش صبح روزی که دیگه تولدم نیست!😁😒 | 315 | 2 | Loading... |
05 از تولد 38 سالگی
که بخاطر سال کبیسه، هم دیشب بود و هم امروز😅
11 اردیبهشت
1 مِی
مبارکم!😌 | 335 | 4 | Loading... |
06 توی روانشناسی یه مفهومی هست بنام "انتقال"
به این معنی که آدما یهو در برخورد با شما واکنش خشونت بار، منفی یا مثبتی نشون میدن که در واقع هیچ ربطی به شخص شما نداره و اون طرف مقابل یهو پدرش، مادرش یا یه شخص از گذشته ش با یه رفتار خاص براش تداعی شده و واکنشش میاد گریبان شما رو می گیره! حالا یا یهو ازتون متنفر میشه یا عاشقتون میشه چون فلانی رو بیادش میارید و ...
هر چه که باشه، معمولا "انتقال" چیز خوبی نیست و دردسر ببار میاره.
بعد الان این دکتره که دارم به سمینارش گوش میدم یه مثال جالبی زد. گفت انتقال مثل این میمونه که فرد با یه نفر دیگه رفته رستوران و یه غذایی خورده. حالا من باید پولش رو بدم!😄 | 971 | 40 | Loading... |
07 توی این یه هفته ده روز یه عالمه چیز میز گرون و ارزون به اسم تولدم خریدم. تولدی که هنوز نرسیده و من هنوز میتونم از اغتبارش استفاده کنم. در نتیجه دیشب به امیر گفتم هدیه ی تولدم چی میخوای بخری؟😁
اونم با نیش باز نگاهم کرد و گفت "این تولد تو شده مثل دهه فاطمیه و دهه فجر! تموم نمیشه نه؟"🤣
و به این ترتیب فکر کنم باید پرونده هدیه های امسال رو ببندم دیگه!😁😎🥲 | 410 | 1 | Loading... |
08 من واقعا دلم ضعف میره برای این بچه‌هایی که توی شلوغی فروشگاه‌ها با چنین تمرکزی کتاب می‌خونند.🥲 | 535 | 6 | Loading... |
09 شهر ما هم داره بهار میشه بالاخره😌 | 569 | 3 | Loading... |
10 صبح ساعت 5:30 که بلند شدم و با امیر صبحانه خوردم، دیگه نخوابیدم.
دوش گرفتم و کمی خوونه رو جمع و جور کردم و کیفم رو حاضر کردم و راه افتادم.
ده دقیقه قبل 9 رسیدم و 9 به محض باز شدن در کتابخونه، اولین نفر اومدم داخل!
الان 9:30 هست. برم یه سه ساعتی درس بخونم و بعدشم بعد تصمیم میگیرم!😅😁
ولی خیلی حس خوبی دارم. کاش اراده کنم و هر روزم رو اینجوری شروع کنم!😌 | 566 | 1 | Loading... |
11 وقتی صبح راس ساعت 9، اولین نفر وارد کتابخونه میشی و میتونی هرجا که دلت میخواد بنشینی😁 | 507 | 3 | Loading... |
12 اومدم کتابخونه که مثلا درس بخونم
یه دختر ایرانی دو تا میز اونورتر نشسته و اصلا اومدنش با تلفن حرف زدن بود!
یک ریییییییییییییز تلفنش زنگ میخوره و داره حرف میزنه. یعنی فاصله ی بین تماس هاش به دقیقه نمیرسه.
و چون آروم حرف میزنه، فکر میکنه اوکی هست که توی سالن مطالعه بمونه.
یه لپ تاپ مقابلش روشنه. یه کتاب آیلتس هم باز نشده مونده مقابلش! یه کاغذ و خودکار هم کنارشه که محض رضای خدا هنوز یه خط ننوشته.
بعد الان به کسی که بهش زنگ زده میگه "اومدم کتابخونه دارم درس میخونم"!!!
الان جا داره برم با پشت دست بزنم توی دهنش یا نه!
که حداقل خفه بشه و دیگران بتونن به کار و درسشون برسن😂🙈 | 509 | 0 | Loading... |
13 دو هفته دیگه ترم اول دانشگاهم شروع میشه و دارم سعی می کنم فصل های اول کتاب های اعلام شده رو کمی بخونم و در فضا قرار بگیرم.
آقا!!!! من خیلی رشته م رو دوست دارم و واقعا از خوندن این مطالب لذت می برم🥹 احساس می کنم این رشته و این شغل دقیقا همون چیزیه که من هستم و باید باشم.
این حس رو چند سال پیش در ایران، وقتی کلینیک میرفتم و مراجع می دیدم هم تجربه کردم.
اگه بخوام کمی آرمانیش کنم میتونم بگم این دقیقا همون چیزیه که من به خاطرش بدنیا اومدم. هدف و ماموریت من در این زندگی!
امیدوارم وقتی ترم شروع شد و کلی کار و تکلیف روی سرم ریخت هم، همچنان همین نظر رو داشته باشم!😅
و از اون مهم تر امیدوارم بعد از فارغ التحصیلی بتونم کار خوبی در همین زمینه پیدا کنم و یه نفس راحت بکشم ... | 496 | 3 | Loading... |
14 Toronto Downtown | 623 | 3 | Loading... |
15 شکیرا برای ماه نوامبر در تورنتو کنسرت گذاشته.
کنسرت ابی هم یک‌سال‌و‌نیم قبل توی همین سالن بود.
بعد همون ردیفی که ما توی کنسرت ابی خریدیم و هر صندلی 150 دلار بود، توی کنسرت شکیرا 2300 دلار هست!🤣🤦🏻♀
خب آخه چه خبرتوووونه؟
چه خبرتووونه؟
تایم اسکوییر نیویورک کنسرت خیابانی رایگان میگذاره، بعد میاد تلافیش رو سر مردم بدبخت و محرومِ تورنتو درمیاره!!😁😅🥲 | 674 | 7 | Loading... |
16 خوشحالی از پذیرش گرفتن و ثبت نام دانشگاه، داره کم کم جاشو به خوف و رجا بابت این همه پروژه و کار در یک‌سال و نیمِ پیش‌رو میده!😅
زمان: سه هفته تا شروع ترم اول! | 838 | 2 | Loading... |
17 دیروز رفته بودیم یه ساحلی قدم بزنیم که اينا رو دیدیم
فکر می‌کنم ژاپنی بودن و داشتن یه مراسمی اجرا می‌کردن
نمیدونم چه مراسمی ولی دیدنشون با اون دکور و لباس‌ها جالب بود! | 843 | 3 | Loading... |
18 توی همون حال و احوال، روز قشنگی در جریان بود و دنیا به هیچ‌جاش نبود که داره چی می‌گذره بر ما ... | 737 | 1 | Loading... |
19 انگار ایرانی بودن شده یه طلسم به دست و پامون!!
هر کجای دنیا که باشیم، تا سالی چندین بار تن و بدنمون رو اساسی نلرزونن اموراتشون نمی‌گذره!! | 723 | 1 | Loading... |
20 خیلی دیره که بخوام به استرس دو شب پیش اشاره کنم؟
دو شب پیش که ایران نیمه شب بود، اینجا تازه عصر شده بود و خبر حمله (!!!) ایران به اسرائیل رو دیدیم و خوندیم.
چه گذشت بر من اون چند ساعت! داشتم از فکر جنگ دیوانه می‌شدم! از فکر مامانم که ایرانه و هیچ کاری از اینجا از دستم برنمیومد اگر جنگ میشد!
بندبند وجودم تحت استرس و اضطراب بود ...
مامانم امروز می‌گفت فرداش یه سری از خودشون جشن جنگ (!!!) و جشن اقتدار (!!!) گرفته بودند!!!
Seriously???
Are you out of your mind???😑 | 729 | 0 | Loading... |
21 عروسک چسبوندن کنار پلاک ماشین رو دیگه واقعا ندیده بودم تا حالا!!!!😁 | 786 | 3 | Loading... |
22 بچه ها اینجا کسی سریال
once upon a time (2011-2018)
رو دیده؟ | 753 | 11 | Loading... |
23 بچه ها اینجا کسی سریال
once upon a time (2011 - 2018)
رو دیده؟ | 12 | 1 | Loading... |
24 یک شاخه علمی هست بنام "اِپی ژنتیک" که میگه تنها بخش کوچکی از وجود ما محصوص ژنتیک هست و معتقده که ما محصول ژنتیک و تجربیاتی هستیم که در طول زندگی بدست میاریم.
قسمت تامل برانگیز ماجرا اینجاست که اپی ژنتیک معتقده این تجربیاتِ تمامِ عمر، میتونه به نسل و نسل های بعدی هم منتقل بشه و این موضوع ما رو به نسل های قبل و بعدمون گره میزنه.
چون در واقع انگار که ما کوهی از تجربیات نیاکانمون رو با خودمون حمل می کنیم و در نهایت این تجربیات به علاوه ی دستاوردهای زندگی خودمون به نسل آینده هم منتقل میشه.
به این ترتیب، اگر اپی ژنتیک رو باور کنیم میتونیم این باورهای عمومی رو توجیه کنیم که مثلا مردم شهرهای بیابانی ذاتا صبور هستند یا مثلا مردم فلان شهر ذاتا راحت گیر و خوش گذران هستند یا مثلا میگن اینا خانوادگی همشون مردم دار هستند.
البته که همیشه استثنا هم پیدا میشه. ولی آیا رد پای اپی ژنتیک رو در این ابراز خصیصه ها و ربطشون به نیاکان رو میتونیم نادیده بگیریم؟
پ.ن: یه نفر اینجا دو صفحه درس خونده!😁😎 | 645 | 7 | Loading... |
25 ولی واقعا این حجم از وابستگیِ زندگی های ما به تکنولوژی ترسناکه.
اومدیم یه روز لپ تاپ من تصمیم گرفت دیگه روشن نشه. اونوقت تکلیف چیه؟ وقتی حتی کتابام داخلش مونده!😐 | 544 | 0 | Loading... |
26 آره خلاصه!
از صبح اومدم کتابخونه بساط کردم که مثلا درس بخونم.
ولی هنوز با کارها و مقدمات اولیه دست‌به‌گریبانم.🤦🏻♀ | 520 | 1 | Loading... |
27 یه چالشی که توی این درس خوندن سر میانسالی (!!!) باهاش دست به گریبان شدم، کتاب های درسی هست.
اینطور که بیشترشون (شما بخون همشون) گزینه خرید کتاب الکترونیکی هم دارن. از اونور این زنِ میانسال (که همچنان دوست داره خودش رو جوون و تازه نفس بدونه) همیشه با کتاب کاغذی درس خونده.
الان دو تا مساله هست که به اجبار و لاجرم داره من رو به سمت استفاده از تکنولوژی سوق میده!
اول اینکه تفاوت قیمت بین کتاب الکترونیکی و نسخه کاغذی (در بیشتر موارد) خیلی زیاده.
در این حد که مثلا الان نسخه الکترونیک یکی از کتاب ها 40 دلار هست ولی نسخه کاغذی 105 دلار!
دوم اینکه نسخه کاغذی کتاب هام (چون مثلا 600 - 500) صفحه هستند خیلی سنگینه!
دو تا از کتاب ها رو با ژانگولربازی و جستجوی خیلی زیاد و دست دوم در حد نو پیدا کردن و .... توونستم کاغذی بخرم با همون حدود قیمت نسخه الکترونیک! ولی الان که اومدم کتابخونه و علاوه بر لپ تاپ یکی از کتاب ها رو آوردم، رسما از کت و کول افتادم!!😑
تازه مثلا همون کتابی که گفتم نسخه الکترونیکش 40 دلار هست، این پول رو برای دسترسی 5 ماهه ازت میگیرن. یعنی بعد از اون تایم بهش دسترسی نخواهم داشت! اگر بخوام نسخه الکترونیک دائمی بخرم، باید 76 دلار بپردازم براش! زیبا نیست؟!😑 | 525 | 3 | Loading... |
28 https://www.instagram.com/reel/C5hLnvZr7yb/?igsh=aHYwMnp3ZHVvZWxp
این ویدئو هم از یکی اتوبان‌ها در زمان کسوفخیلی باحاله
فکر کنم تایم لپس هست
که تاریک و بعد دوباره روشن شد. | 505 | 4 | Loading... |
29 ۱ | 2 | 0 | Loading... |
30 آسمون صاف و آبی شد با ابرهای گوگولی سفید😑 | 471 | 1 | Loading... |
31 https://www.ddinstagram.com/reel/C5gyae-u6Xw/?igsh=MXZ4eHg3a2Q0bGZycA==
ویدئو از داون تاون تورنتو در لحظات پیک خورشیدگرفتگی! | 565 | 5 | Loading... |
32 این هم از کسوف 8 ایپریل 2024 در آمریکای شمالی!😁 | 524 | 4 | Loading... |
33 ولی چه ابهتی داشت اون لحظه
یهو همه جا تیره شد
رنگ انتهای این دو تا عکس رو ببینید، متوجه میشید چی میگم. | 383 | 3 | Loading... |
34 رفتم پایین
کااااملا ابری بود و چیزی دیده نمیشد
فقط یه لحظه بدون عینک این هاله رو دیدم که فکر می‌کنم لحظه گرفتگی کامل بود.
ایشالا که کور نشم.🤣😁 | 391 | 1 | Loading... |
35 بدو بدو حراجه!😎
بدو اینور بازار!😁😒 | 342 | 3 | Loading... |
36 چه هیاهویی بود برای پیدا کردن عینک مخصوص آفتاب گرفتگی!!😁
خیلی جاها از جمله کتابخونه ها تعدادی به رایگان توزیع کردند و البته از آمازون و ... هم میشد خرید!
چقدر اینور اونور زنگ زدم و چقدر پیگیری کردم تا برای خودم و امیر عینک ایمن از یه کتابخونه تهیه کردم🫠
حالا باید با عینک هامون یه قل دو قل بازی کنیم!🤣😒 | 32 | 0 | Loading... |
37 من و امیر از چند هفته قبل تصمیم گرفته بودیم برای امروز و دیدن خورشیدگرفتگی بریم نیاگارا.
خب باحاله دیگه! چند بار ممکنه در زندگی آدم کسوف کامل اتفاق بیفته و همزمان آدم نزدیک به یه جاذبه ی عظیمِ طبیعی مثل نیاگارا زندگی کنه!
تا هفته ی پیش هم برناممون همین بود با اینکه توی خبرها خونده بودیم خییییییییییییلی شلوغ خواهد بود، مردم از سراسر آمریکا دارن به نیاگارا میان و برای اون روز حدود یک میلیون توریست پیش بینی شده و مسئولین شهر ماه هاس که دارن برنامه ریزی می کنن و ...
توی پرانتز بگم درسته که ممکنه یک میلیون توریست برای یک شهر توریستی رقم بالایی نباشه ولی برای کسانی که شهر نیاگارا رو از نزدیک ندیدند میگم که این شهر خیییییییییلی کوچیکه. طوری که شاید دو تا خیابون اصلی داشته باشه مثلا! و یک میلیون توریست علاوه بر مسافرهای شهرهای اطراف و خودِ مردم شهر میتونه خیابون های اونجا رو از جمعیت قفل کنه و یه ازدحام عجیب غریب بوجود بیاره!
تا اینکه روز جمعه توی خبرها دیدم که روز دوشنبه یعنی امروز جاده های منتهی به نیاگارا مسدود خواهد شد و مدارس نیاگارا تعطیل خواهد بود و ...!
یهو به خودم گفتم بر فرض هم ما رفتیم، توی ازدحام و ترافیک بعد از کسوف چجوری میخوایم برگردیم؟؟؟ و دیگه بی خیال شدیم چون اصلا تصمیم عاقلانه ای به نظر نمیومد!
بعد حالا امروز از صبح هوا ابری ابریه! یعنی ابری ها! انگار بخواد بباره اصلا! و خورشید حتی به شکل یک نقطه هم نمایان نیست!🤦🏻♀️
بعد معمولا هوای اینجا و نیاگارا به هم شبیه هست چون فاصله حدود 90 دقیقه هست!
هیچی دیگه! گفتم خوبه نرفتیم! الکی خودمون رو مینداختیم توی ازدحام و شلوغی و جاده های بسته و ...! آسمون هم اینجوری ابری!🙄 | 376 | 1 | Loading... |
38 من و امیر از چند هفته قبل تصمیم گرفته بودیم برای امروز و دیدن خورشیدگرفتگی بریم نیاگارا.
خب باحاله دیگه! چند بار ممکنه در زندگی آدم کسوف کامل اتفاق بیفته و همزمان آدم نزدیک به یه جاذبه ی عظیمِ طبیعی مثل نیاگارا زندگی کنه! | 1 | 0 | Loading... |
39 شروع روزی که قراره در اون خورشیدگرفتگی قرن برای آمریکای شمالی اتفاق بیفته! | 367 | 2 | Loading... |
داشتم فکر می‌کردم یکی از وظایف من به عنوان روانشناس و مشاور این خواهد بود که به آدما یاد بدم چطور حد و مرزهاشون رو با آدم‌ها و محیط پیرامونشون بچینند و حفظ کنند.
و چقدر خوب میشه اول از همه بتونم این حد و مرزگذاری رک بدون دلخوری و با روی گشاده، در زندگی شخصی خودم اِعمال کنم تا آسیب نبینم یا حداقل کمتر آسیب ببینم :)
👍 10
Photo unavailableShow in Telegram
از تولد 38 سالگی
که بخاطر سال کبیسه، هم دیشب بود و هم امروز😅
11 اردیبهشت
1 مِی
مبارکم!😌
❤ 23🍾 8
توی روانشناسی یه مفهومی هست بنام "انتقال"
به این معنی که آدما یهو در برخورد با شما واکنش خشونت بار، منفی یا مثبتی نشون میدن که در واقع هیچ ربطی به شخص شما نداره و اون طرف مقابل یهو پدرش، مادرش یا یه شخص از گذشته ش با یه رفتار خاص براش تداعی شده و واکنشش میاد گریبان شما رو می گیره! حالا یا یهو ازتون متنفر میشه یا عاشقتون میشه چون فلانی رو بیادش میارید و ...
هر چه که باشه، معمولا "انتقال" چیز خوبی نیست و دردسر ببار میاره.
بعد الان این دکتره که دارم به سمینارش گوش میدم یه مثال جالبی زد. گفت انتقال مثل این میمونه که فرد با یه نفر دیگه رفته رستوران و یه غذایی خورده. حالا من باید پولش رو بدم!😄
👍 6🥴 2👏 1🕊 1
توی این یه هفته ده روز یه عالمه چیز میز گرون و ارزون به اسم تولدم خریدم. تولدی که هنوز نرسیده و من هنوز میتونم از اغتبارش استفاده کنم. در نتیجه دیشب به امیر گفتم هدیه ی تولدم چی میخوای بخری؟😁
اونم با نیش باز نگاهم کرد و گفت "این تولد تو شده مثل دهه فاطمیه و دهه فجر! تموم نمیشه نه؟"🤣
و به این ترتیب فکر کنم باید پرونده هدیه های امسال رو ببندم دیگه!😁😎🥲
🤣 15😁 9🍾 1
Photo unavailableShow in Telegram
من واقعا دلم ضعف میره برای این بچه‌هایی که توی شلوغی فروشگاه‌ها با چنین تمرکزی کتاب می‌خونند.🥲
❤ 11
صبح ساعت 5:30 که بلند شدم و با امیر صبحانه خوردم، دیگه نخوابیدم.
دوش گرفتم و کمی خوونه رو جمع و جور کردم و کیفم رو حاضر کردم و راه افتادم.
ده دقیقه قبل 9 رسیدم و 9 به محض باز شدن در کتابخونه، اولین نفر اومدم داخل!
الان 9:30 هست. برم یه سه ساعتی درس بخونم و بعدشم بعد تصمیم میگیرم!😅😁
ولی خیلی حس خوبی دارم. کاش اراده کنم و هر روزم رو اینجوری شروع کنم!😌
👏 13🔥 3